همه‌ی نوشته‌های AleiFarci2567shT56

ضمیمه ۶: گوشت‌های حرام برای مسیحیان

همه موجودات زنده برای غذا آفریده نشده‌اند

باغ عدن: یک رژیم غذایی گیاهی

این حقیقت زمانی آشکار می‌شود که آغاز بشریت را در باغ عدن بررسی کنیم. آدم، نخستین انسان، وظیفه داشت که از یک باغ نگهداری کند. چه نوع باغی؟ متن اصلی عبری مشخص نمی‌کند، اما شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که این باغ، باغی از درختان میوه بوده است:
“و یهوه خدا باغی در عدن در سمت شرق کاشت… و از زمین، خداوند هر درختی را که خوش‌نما و برای خوراک نیکو باشد، رویانید” (پیدایش ۲:۱۵).

همچنین درباره نقش آدم در نام‌گذاری و مراقبت از حیوانات می‌خوانیم، اما در هیچ جای کتاب مقدس اشاره‌ای نشده است که آنها نیز مانند درختان “برای خوراک نیکو” بودند.

مصرف حیوانات در برنامه خدا

این بدان معنا نیست که خوردن گوشت توسط خدا ممنوع شده است—اگر چنین بود، دستور صریحی در این باره در سراسر کتاب مقدس وجود داشت. با این حال، این موضوع نشان می‌دهد که مصرف گوشت حیوانی از ابتدا بخشی از رژیم غذایی بشریت نبوده است.

تدارک اولیه خدا در آغاز زندگی انسان کاملاً گیاهی به نظر می‌رسد و بر میوه‌ها و سایر انواع گیاهان تأکید دارد.

تفاوت بین حیوانات پاک و ناپاک

معرفی در زمان نوح

در حالی که خدا سرانجام اجازه داد انسان‌ها حیوانات را بکشند و بخورند، تفاوت‌های مشخصی بین حیواناتی که برای مصرف مناسب بودند و آنهایی که مناسب نبودند، تعیین شد.

این تمایز برای اولین بار در دستوراتی که به نوح پیش از طوفان داده شد، مشخص می‌شود:
“از هر نوع حیوان پاک، هفت جفت، نر و ماده، و از هر نوع حیوان ناپاک، یک جفت، نر و ماده، با خود ببر” (پیدایش ۷:۲).

دانش ضمنی درباره حیوانات پاک

اینکه خدا نحوه تشخیص حیوانات پاک و ناپاک را برای نوح توضیح نداد، نشان می‌دهد که این دانش از قبل در انسان‌ها وجود داشته است، احتمالاً از همان ابتدای خلقت.

این شناخت از حیوانات پاک و ناپاک، بازتاب یک نظم و هدف الهی وسیع‌تر است، که در آن برخی موجودات برای نقش‌ها یا مقاصد خاصی در چارچوب طبیعی و معنوی جدا شده‌اند.

مفهوم اولیه حیوانات پاک

مرتبط با قربانی

بر اساس آنچه تاکنون در روایت پیدایش رخ داده است، می‌توانیم با اطمینان فرض کنیم که تا زمان طوفان، تمایز بین حیوانات پاک و ناپاک تنها مربوط به مقبولیت آنها به‌عنوان قربانی بوده است.

قربانی Abel (هابیل) از نخستین زادگان گله‌اش این اصل را برجسته می‌کند. در متن عبری، عبارت “نخستین زادگان گله‌اش” (מִבְּכֹרוֹת צֹאנוֹ) از کلمه “گله” (tzon, צֹאן) استفاده می‌کند که معمولاً به حیوانات اهلی کوچک مانند گوسفند و بز اشاره دارد. بنابراین، به احتمال زیاد، هابیل یک بره یا بزغاله جوان از گله خود را قربانی کرد (پیدایش ۴:۳-۵).

قربانی‌های نوح از حیوانات پاک

به همین ترتیب، زمانی که نوح از کشتی بیرون آمد، او مذبحی ساخت و قربانی‌های سوختنی را برای خداوند تقدیم کرد، که از حیوانات پاک بودند—حیواناتی که پیش از طوفان در دستورات خدا به‌طور مشخص ذکر شده بودند (پیدایش ۸:۲۰؛ ۷:۲).

این تأکید اولیه بر حیوانات پاک برای قربانی، بنیانی را برای درک نقش منحصر به فرد آنها در عبادت و پاکی عهدی فراهم می‌کند.

واژه‌های عبری که برای توصیف این دسته‌ها استفاده شده‌اند—טהוֹר (طهُور) و טָמֵא (طَمِه)—تصادفی نیستند. این واژه‌ها به‌شدت با مفاهیم قدوسیت و جدایی برای خداوند مرتبط هستند:

  • טָמֵא (Tamei)
    معنا: ناپاک، نجس.
    کاربرد: اشاره به ناپاکی آیینی، اخلاقی، یا جسمی دارد. اغلب برای حیوانات، اشیا یا اعمالی به‌کار می‌رود که برای مصرف یا عبادت ممنوع شده‌اند.
    مثال: “اما این‌ها را نباید بخورید… زیرا برای شما ناپاک (طمه) هستند” (لاویان ۱۱:۴).
  • טָהוֹר (Tahor)
    معنا: پاک، طاهر.
    کاربرد: اشاره به حیوانات، اشیا یا افرادی دارد که برای مصرف، عبادت، یا مراسم آیینی مناسب هستند.
    مثال: “شما باید میان مقدس و معمولی، و میان ناپاک و پاک تمایز قائل شوید” (لاویان ۱۰:۱۰).

این اصطلاحات پایه قوانین غذایی خدا را تشکیل می‌دهند، که بعداً در لاویان ۱۱ و تثنیه ۱۴ به‌تفصیل آمده است. این فصل‌ها به‌طور صریح حیواناتی را که پاک (مجاز برای غذا) و ناپاک (ممنوع برای خوردن) هستند، فهرست می‌کنند، تا اطمینان حاصل شود که قوم خدا مقدس و متمایز باقی بمانند.

هشدارهای خدا در مورد خوردن گوشت‌های ناپاک

در سراسر تنخ (عهد عتیق)، خدا بارها قوم خود را به‌خاطر نقض قوانین غذایی‌اش مورد توبیخ قرار داده است. چندین بخش به‌طور خاص مصرف حیوانات ناپاک را محکوم می‌کنند و نشان می‌دهند که این عمل نوعی سرکشی در برابر دستورات خداوند محسوب می‌شد:

“قومی که همواره مرا در حضورم خشمگین می‌سازند… که گوشت خوک می‌خورند و دیگ‌هایشان پر از آبگوشت گوشت ناپاک است” (اشعیا ۶۵:۳-۴).

“کسانی که خود را تقدیس و تطهیر می‌کنند تا به باغ‌ها بروند، به دنبال آنکه از میان ایشان گوشت خوک، موش، و دیگر چیزهای ناپاک می‌خورند—همگی به همراه کسی که او را پیروی می‌کنند، به پایان خواهند رسید”، خداوند چنین می‌فرماید (اشعیا ۶۶:۱۷).

این سرزنش‌ها نشان می‌دهند که خوردن گوشت ناپاک صرفاً یک مسئله غذایی نبود، بلکه یک شکست اخلاقی و معنوی محسوب می‌شد. عمل خوردن این غذاها با سرپیچی از دستورات خداوند مرتبط بود. با تسلیم شدن در برابر این اعمال ممنوعه، مردم بی‌اعتنایی خود را نسبت به قدوسیت و اطاعت نشان می‌دادند.

عیسی و گوشت‌های ناپاک

با آمدن عیسی، گسترش مسیحیت، و نگارش عهد جدید، بسیاری شروع کردند به پرسیدن این سؤال که آیا دیگر برای خدا اهمیتی ندارد که از قوانین او، از جمله احکام مربوط به غذاهای ناپاک، اطاعت شود؟ در واقع، تقریباً تمام دنیای مسیحیت هر آنچه را که بخواهد می‌خورد.

اما واقعیت این است که در هیچ‌کجای عهد عتیق، هیچ پیشگویی‌ای وجود ندارد که بگوید مسیح شریعت مربوط به گوشت‌های ناپاک یا هر قانون دیگری از پدر خود را لغو خواهد کرد (چنانکه برخی ادعا می‌کنند). عیسی به‌طور واضح در همه چیز از فرامین پدر اطاعت کرد، از جمله در این مورد.

اگر عیسی گوشت خوک خورده بود، همان‌طور که می‌دانیم او ماهی (لوقا ۲۴:۴۱-۴۳) و بره (متی ۲۶:۱۷-۳۰) خورده است، در این صورت ما یک آموزش واضح از طریق الگو داشتیم، اما می‌دانیم که چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاد. هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که عیسی و شاگردانش این دستورات داده‌شده توسط خدا از طریق پیامبران را نقض کرده باشند.

استدلال‌های رد شده

استدلال نادرست: «عیسی همه غذاها را پاک اعلام کرد»

حقیقت:

مرقس ۷:۱-۲۳ اغلب به‌عنوان مدرکی آورده می‌شود که نشان دهد عیسی قوانین غذایی مربوط به گوشت‌های ناپاک را لغو کرد. با این حال، بررسی دقیق متن نشان می‌دهد که این تفسیر بی‌اساس است. آیه‌ای که معمولاً به اشتباه نقل می‌شود، چنین می‌گوید:
“زیرا غذا وارد قلب او نمی‌شود، بلکه به معده می‌رود و به‌عنوان فضولات دفع می‌شود. (با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد)” (مرقس ۷:۱۹).

زمینه آیه: این آیه درباره گوشت پاک و ناپاک نیست

پیش از هر چیز، زمینه این بخش هیچ ارتباطی با قوانین مربوط به حیوانات پاک و ناپاک که در لاویان ۱۱ بیان شده‌اند ندارد. در عوض، این آیات بر بحثی بین عیسی و فریسیان درباره یک سنت یهودی که به قوانین غذایی مرتبط نیست، تمرکز دارد. فریسیان و کاتبان مشاهده کردند که شاگردان عیسی قبل از غذا خوردن، مراسم شست‌وشوی دست را انجام نمی‌دهند، که در عبری نتیلات یداییم (נטילת ידיים) نام دارد. این مراسم شامل شستن دست‌ها با دعاست و تا امروز به‌ویژه در محافل ارتدوکس یهودی اجرا می‌شود.

نگرانی فریسیان درباره قوانین غذایی خدا نبود، بلکه در مورد پیروی از این سنت انسانی بود. آنها عدم اجرای این مراسم را نقض آداب و رسوم خود دانسته و آن را برابر با ناپاکی می‌دانستند.

پاسخ عیسی: قلب مهم‌تر از سنت‌هاست

عیسی در بخش عمده‌ای از مرقس ۷ تعلیم می‌دهد که آنچه واقعاً انسان را نجس می‌سازد، اعمال و سنت‌های بیرونی نیست، بلکه وضعیت قلب است. او تأکید می‌کند که ناپاکی معنوی از درون انسان، از افکار و اعمال گناه‌آلود نشأت می‌گیرد، نه از عدم رعایت تشریفات آیینی.

وقتی عیسی توضیح می‌دهد که غذا انسان را نجس نمی‌کند زیرا وارد دستگاه گوارش شده و نه قلب، او درباره قوانین غذایی سخن نمی‌گوید، بلکه درباره سنت شست‌وشوی دست‌ها صحبت می‌کند. تمرکز او بر طهارت درونی است، نه آیین‌های ظاهری.

بررسی دقیق‌تر مرقس ۷:۱۹

مرقس ۷:۱۹ اغلب به‌دلیل یک توضیح اضافه که ناشران کتاب مقدس در متن قرار داده‌اند، اشتباه تفسیر می‌شود، که می‌گوید: “با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد.” در متن یونانی، جمله تنها چنین می‌گوید:
“οτι ουκ εισπορευεται αυτου εις την καρδιαν αλλ εις την κοιλιαν και εις τον αφεδρωνα εκπορευεται καθαριζον παντα τα βρωματα,”
که به‌صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌شود:
“زیرا غذا وارد قلب نمی‌شود، بلکه به معده می‌رود و به مستراح دفع می‌شود، که همه غذاها را تصفیه می‌کند.”

خواندن: “به مستراح دفع می‌شود، که همه غذاها را تصفیه می‌کند” و ترجمه آن به: “با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد” تلاشی آشکار برای تغییر متن و تطبیق آن با تعصبات رایج علیه شریعت خدا در حوزه‌های علمیه و میان ناشران کتاب مقدس است.

آنچه منطقی‌تر به نظر می‌رسد، این است که کل جمله شرحی از روند طبیعی گوارش در گفتار رایج آن زمان باشد. سیستم گوارشی غذا را دریافت کرده، مواد مغذی و ترکیبات مفید را جذب می‌کند (بخش پاک)، و باقی‌مانده را به‌عنوان فضولات دفع می‌کند. عبارت “پاک‌سازی همه غذاها” احتمالاً به این فرآیند طبیعی جداسازی مواد مفید از مواد زائد اشاره دارد.

نتیجه‌گیری درباره این استدلال نادرست

مرقس ۷:۱-۲۳ درباره لغو قوانین غذایی خدا نیست، بلکه درباره رد سنت‌های انسانی است که آیین‌های بیرونی را بر امور قلبی و معنوی ترجیح می‌دهند. عیسی تعلیم داد که نجاست واقعی از درون انسان سرچشمه می‌گیرد، نه از رعایت نکردن شست‌وشوی تشریفاتی دست‌ها. ادعای اینکه «عیسی همه غذاها را پاک اعلام کرد» تفسیری نادرست از متن است که ریشه در تعصباتی دارد که علیه قوانین ابدی خدا وجود دارد. با مطالعه دقیق زمینه آیه و زبان اصلی، روشن می‌شود که عیسی تعالیم تورات را تأیید کرد و قوانین غذایی خدا را رد نکرد.

استدلال نادرست: «در یک رؤیا، خدا به رسول پطرس گفت که اکنون می‌توانیم گوشت هر حیوانی را بخوریم»

حقیقت:

بسیاری از افراد به رؤیای پطرس در اعمال ۱۰ استناد می‌کنند و آن را مدرکی برای این ادعا می‌دانند که خدا قوانین غذایی مربوط به حیوانات ناپاک را لغو کرده است. با این حال، بررسی دقیق‌تر زمینه و هدف این رؤیا نشان می‌دهد که این موضوع هیچ ارتباطی با تغییر قوانین مربوط به گوشت‌های پاک و ناپاک نداشته است. در واقع، این رؤیا برای آموزش پطرس جهت پذیرش غیر یهودیان در قوم خدا بود، نه تغییر دستورات غذایی خدا.

رؤیای پطرس و هدف آن

در اعمال ۱۰، پطرس رؤیایی می‌بیند که در آن پارچه‌ای از آسمان پایین می‌آید که شامل انواع حیوانات، هم پاک و هم ناپاک، است و دستوری به او داده می‌شود: “بکش و بخور.” واکنش فوری پطرس کاملاً روشن است:
“نه، ای خداوند! من هرگز چیزی که نجس یا ناپاک باشد، نخورده‌ام” (اعمال ۱۰:۱۴).

این واکنش از چند جهت اهمیت دارد:

  1. اطاعت پطرس از قوانین غذایی
    این رؤیا پس از صعود عیسی و نزول روح‌القدس در پنطیکاست رخ می‌دهد. اگر عیسی قوانین غذایی را در طول خدمت خود لغو کرده بود، پطرس—که یکی از نزدیک‌ترین شاگردان عیسی بود—از این موضوع آگاه می‌بود و چنین واکنش شدیدی نشان نمی‌داد. اینکه پطرس از خوردن حیوانات ناپاک امتناع کرد، نشان می‌دهد که او همچنان از قوانین غذایی پیروی می‌کرد و هرگز چنین درکی نداشت که این قوانین لغو شده باشند.
  2. پیام واقعی رؤیا
    رؤیا سه بار تکرار می‌شود، که نشان‌دهنده اهمیت آن است، اما معنای واقعی آن تنها چند آیه بعد مشخص می‌شود، زمانی که پطرس به خانه کرنلیوس، یک غیر یهودی، می‌رود. خود پطرس توضیح می‌دهد که معنای رؤیا چیست:
    «خدا به من نشان داده است که نباید هیچ انسانی را نجس یا ناپاک بدانم» (اعمال ۱۰:۲۸).

رؤیا اصلاً درباره غذا نبود، بلکه یک پیام نمادین بود. خدا از تصویر حیوانات پاک و ناپاک استفاده کرد تا به پطرس بیاموزد که موانع میان یهودیان و غیر یهودیان در حال برداشته شدن است و اکنون غیر یهودیان نیز می‌توانند در پیمان خدا پذیرفته شوند.

ناسازگاری‌های منطقی در استدلال «لغو قوانین غذایی»

ادعای اینکه رؤیای پطرس قوانین غذایی را لغو کرد، چندین نکته مهم را نادیده می‌گیرد:

  1. مقاومت اولیه پطرس
    اگر قوانین غذایی قبلاً لغو شده بودند، اعتراض پطرس بی‌معنا بود. سخنان او نشان‌دهنده پایبندی مستمر او به این قوانین است، حتی پس از سال‌ها پیروی از عیسی.
  2. هیچ شاهدی در کتاب مقدس برای لغو قوانین غذایی وجود ندارد
    در هیچ جای اعمال ۱۰ متن به‌صراحت بیان نمی‌کند که قوانین غذایی لغو شده‌اند. تمرکز این فصل کاملاً بر پذیرش غیر یهودیان است، نه بازتعریف غذاهای پاک و ناپاک.
  3. نمادگرایی رؤیا
    هدف رؤیا زمانی آشکار می‌شود که پطرس آن را به‌کار می‌گیرد. وقتی او درمی‌یابد که خدا هیچ تبعیضی قائل نمی‌شود، بلکه انسان‌هایی از هر قوم که از او بترسند و عمل نیک انجام دهند، می‌پذیرد (اعمال ۱۰:۳۴-۳۵)، روشن می‌شود که این رؤیا درباره رفع تعصبات بوده است، نه قوانین غذایی.
  4. تناقضات در تفسیر
    اگر این رؤیا درباره لغو قوانین غذایی بود، با زمینه گسترده‌تر کتاب اعمال در تضاد قرار می‌گرفت، جایی که مؤمنان یهودی، از جمله پطرس، همچنان به دستورات تورات پایبند بودند. افزون بر این، اگر رؤیا را به‌صورت تحت‌اللفظی تفسیر کنیم، پیام نمادین آن از بین می‌رود، زیرا در آن صورت، تنها به مسائل غذایی مربوط می‌شد و نه موضوع بزرگ‌تر پذیرش غیر یهودیان.
نتیجه‌گیری درباره این استدلال نادرست

رؤیای پطرس در اعمال ۱۰ درباره غذا نبود، بلکه درباره مردم بود. خدا از تصویر حیوانات پاک و ناپاک استفاده کرد تا حقیقتی معنوی عمیق‌تر را منتقل کند: اینکه بشارت برای همه ملت‌هاست و غیر یهودیان دیگر نجس یا خارج از قوم خدا محسوب نمی‌شوند. تفسیر این رؤیا به‌عنوان لغو قوانین غذایی، سوءبرداشتی از متن و هدف این فصل است.

دستورات غذایی داده‌شده توسط خدا در لاویان ۱۱ همچنان بدون تغییر باقی مانده‌اند و هرگز موضوع این رؤیا نبوده‌اند. اعمال و توضیحات خود پطرس این امر را تأیید می‌کند. پیام واقعی این رؤیا درباره برداشتن موانع بین مردم است، نه تغییر قوانین ابدی خدا.

نقاشی قدیمی از قصابانی که گوشت را مطابق قوانین کتاب مقدس برای تخلیه خون آماده می‌کنند.
نقاشی قدیمی از قصابانی که گوشت را مطابق قوانین کتاب مقدس برای تخلیه خون تمامی حیوانات پاک، پرندگان و حیوانات زمینی، همان‌طور که در لاویان ۱۱ توصیف شده، آماده می‌کنند.

استدلال نادرست: «شورای اورشلیم تصمیم گرفت که غیر یهودیان می‌توانند هر چیزی بخورند، به‌شرط آنکه خفه‌شده نباشد و خون نداشته باشد»

حقیقت:

شورای اورشلیم (اعمال ۱۵) اغلب به اشتباه به این صورت تفسیر می‌شود که غیر یهودیان اجازه یافتند که بیشتر از فرمان‌های خدا چشم‌پوشی کنند و تنها چهار شرط اساسی را رعایت نمایند. با این حال، بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این شورا درباره لغو قوانین الهی برای غیر یهودیان نبود، بلکه هدف آن تسهیل مشارکت اولیه آنان در جوامع یهودیان مسیحی بود.

موضوع شورای اورشلیم چه بود؟

سؤال اصلی که در شورا مطرح شد این بود که آیا غیر یهودیان باید کاملاً به تمامی تورات، از جمله ختنه، متعهد شوند تا پیش از آنکه اجازه داشته باشند بشارت را بشنوند و در جلسات اولین جماعت‌های مسیحیان یهودی‌شده شرکت کنند؟

برای قرن‌ها، سنت یهودی بر این باور بود که غیر یهودیان باید کاملاً تابع تورات شوند، از جمله انجام اعمالی مانند ختنه، رعایت سبت، قوانین غذایی، و سایر فرمان‌ها، قبل از آنکه یک یهودی بتواند آزادانه با آنها تعامل داشته باشد (نگاه کنید به متی ۱۰:۵-۶؛ یوحنا ۴:۹؛ اعمال ۱۰:۲۸). تصمیم شورا نقطه عطفی را مشخص کرد و تأیید نمود که غیر یهودیان می‌توانند بدون اینکه بلافاصله همه این قوانین را رعایت کنند، مسیر ایمان خود را آغاز نمایند.

چهار الزام اولیه برای حفظ هماهنگی

شورا نتیجه گرفت که غیر یهودیان می‌توانند در جلسات جماعتی حضور یابند، مشروط بر اینکه از اعمال زیر پرهیز کنند (اعمال ۱۵:۲۰):

  1. غذای آلوده به بت‌ها: از مصرف خوراکی‌هایی که به بت‌ها قربانی شده‌اند، پرهیز کنند، زیرا بت‌پرستی برای یهودیان مؤمن بسیار توهین‌آمیز بود.
  2. فساد اخلاقی جنسی: از گناهان جنسی که در میان آیین‌های مشرکان رایج بود، دوری کنند.
  3. گوشت حیوانات خفه‌شده: از خوردن حیواناتی که به‌درستی ذبح نشده‌اند، پرهیز کنند، زیرا خون در بدن آنها باقی می‌ماند که طبق قوانین غذایی خدا ممنوع بود.
  4. خون: از مصرف خون خودداری کنند، عملی که در تورات به‌وضوح ممنوع شده است (لاویان ۱۷:۱۰-۱۲).

این شرایط، خلاصه‌ای از تمامی قوانینی که غیر یهودیان باید رعایت می‌کردند، نبود. بلکه نقطه آغازی بود تا صلح و وحدت بین یهودیان و غیر یهودیان در جماعت‌های مختلط مسیحی تضمین شود.

این تصمیم چه معنایی نداشت؟

ادعای اینکه این چهار الزام، تنها قوانین لازم برای غیر یهودیان جهت خشنود ساختن خدا و دریافت نجات بودند، کاملاً نادرست است.

  • آیا غیر یهودیان آزاد بودند که ده فرمان را نقض کنند؟
    • آیا می‌توانستند خدایان دیگر را بپرستند، نام خدا را به باطل بگیرند، دزدی کنند یا قتل انجام دهند؟ قطعاً نه. چنین نتیجه‌گیری‌ای با تمامی تعالیم کتاب مقدس درباره انتظارات خدا از عدالت، در تضاد خواهد بود.
  • یک نقطه شروع، نه نقطه پایان:
    • شورا تنها به نیاز فوری برای اجازه دادن به غیر یهودیان جهت شرکت در جلسات جماعت‌های یهودیان مسیحی پرداخت. فرض بر این بود که آنان با گذشت زمان در دانش و اطاعت رشد خواهند کرد.
اعمال ۱۵:۲۱ وضوح بیشتری می‌بخشد

تصمیم شورای اورشلیم در اعمال ۱۵:۲۱ روشن‌تر می‌شود:
“زیرا شریعت موسی [تورات] از دیرباز در هر شهر موعظه شده و در کنیسه‌ها در هر روز سبت قرائت می‌شود.”

این آیه نشان می‌دهد که غیر یهودیان همچنان قوانین خدا را یاد خواهند گرفت، زیرا در جلسات کنیسه حضور خواهند داشت و تورات را خواهند شنید. شورا فرمان‌های خدا را لغو نکرد، بلکه یک رویکرد عملی برای شروع مسیر ایمانی غیر یهودیان بدون تحت فشار قرار دادن آنان تعیین کرد.

زمینه‌ای از تعالیم عیسی

خود عیسی بر اهمیت فرمان‌های خدا تأکید کرد. به‌عنوان مثال، در متی ۱۹:۱۷ و لوقا ۱۱:۲۸، و در کل موعظه سر کوه (متی ۵-۷)، عیسی بر لزوم پیروی از قوانین خدا تأکید کرد، از جمله نهی از قتل، زنا، دوست داشتن همسایگان و بسیاری از موارد دیگر. این اصول بنیادی بودند و هرگز توسط رسولان کنار گذاشته نشدند.

نتیجه‌گیری درباره این استدلال نادرست

شورای اورشلیم اعلام نکرد که غیر یهودیان می‌توانند هر چیزی بخورند یا از فرمان‌های خدا چشم‌پوشی کنند. این شورا یک مسئله خاص را بررسی کرد: چگونه غیر یهودیان می‌توانند در جماعت‌های مسیحی یهودی شرکت کنند بدون آنکه مجبور باشند فوراً همه جنبه‌های تورات را رعایت کنند. این چهار الزام، تدابیری عملی برای حفظ هماهنگی در جوامع مختلط یهودی-غیر یهودی بودند.

انتظار روشن بود: غیر یهودیان در طول زمان از طریق آموزش تورات که هر روز سبت در کنیسه‌ها خوانده می‌شد، درک خود را از قوانین خدا افزایش دهند. ادعای خلاف این، هدف واقعی شورا را نادیده می‌گیرد و تعالیم گسترده‌تر کتاب مقدس را تحریف می‌کند.

استدلال نادرست: “رسول پولس تعلیم داد که مسیح نیاز به اطاعت از قوانین خدا برای نجات را لغو کرد”

حقیقت:

بسیاری از رهبران مسیحی، اگر نگوییم اکثریت آنها، به اشتباه تعلیم می‌دهند که پولس رسول با شریعت خدا مخالف بود و به غیر یهودیان تازه ایمان آورده دستور داد که از فرمان‌های خدا چشم‌پوشی کنند. برخی حتی معتقدند که اطاعت از قوانین خدا می‌تواند نجات را به خطر بیندازد. این تفسیر منجر به سردرگمی‌های عظیم الهیاتی شده است.

محققانی که با این دیدگاه مخالف هستند، به‌طور گسترده برای پاسخ به بحث‌های پیرامون نوشته‌های پولس تلاش کرده‌اند تا نشان دهند که تعالیم او درباره شریعت و نجات به اشتباه درک شده یا از زمینه خود خارج شده‌اند. با این حال، خدمت ما موضع متفاوتی دارد.

چرا توضیح دادن پولس روش درستی نیست

ما معتقدیم که توضیح دیدگاه پولس درباره شریعت نه‌تنها غیرضروری است، بلکه حتی به خداوند اهانت‌آمیز است. انجام این کار، پولس، یک انسان، را به مقامی برابر یا حتی بالاتر از پیامبران خدا و حتی خود عیسی ارتقا می‌دهد.

در عوض، رویکرد صحیح الهیاتی این است که بررسی کنیم آیا کتاب مقدس پیش از پولس، پیش‌بینی یا تأیید کرده است که کسی پس از عیسی خواهد آمد و پیامی مبنی بر لغو فرمان‌های خدا را تعلیم خواهد داد. اگر چنین پیشگویی مهمی وجود داشت، ما دلیلی برای پذیرش تعالیم پولس در این زمینه به‌عنوان وحی الهی می‌داشتیم، و منطقی بود که تمام تلاش خود را برای درک و پیروی از آن انجام دهیم.

نبود هیچ پیشگویی درباره پولس

واقعیت این است که در کتاب مقدس هیچ پیشگویی‌ای درباره پولس یا هیچ شخصیت دیگری وجود ندارد که پیامی بیاورد که فرمان‌های خدا را لغو کند. تنها افرادی که به‌طور صریح در عهد عتیق پیشگویی شده‌اند و در عهد جدید ظاهر می‌شوند، عبارتند از:

  1. یحیی تعمیددهنده: نقش او به‌عنوان پیشاهنگ مسیح پیش‌بینی شده بود و عیسی این را تأیید کرد (مانند اشعیا ۴۰:۳، ملاکی ۴:۵-۶، متی ۱۱:۱۴).
  2. یهودا اسخریوطی: اشاره‌های غیرمستقیم به او در بخش‌هایی مانند مزمور ۴۱:۹ و مزمور ۶۹:۲۵ یافت می‌شود.
  3. یوسف رامه‌ای: اشعیا ۵۳:۹ به‌طور غیرمستقیم به او اشاره می‌کند، که او کسی بود که محل دفن عیسی را فراهم کرد.

فراتر از این افراد، هیچ پیشگویی‌ای درباره هیچ‌کس—و به‌ویژه کسی از تارسوس—وجود ندارد که برای لغو فرمان‌های خدا فرستاده شده باشد یا تعلیم دهد که غیر یهودیان می‌توانند بدون اطاعت از قوانین ابدی خدا نجات یابند.

آنچه عیسی درباره آینده پس از عروج خود پیشگویی کرد

عیسی پیشگویی‌های متعددی درباره آنچه پس از خدمت زمینی‌اش رخ خواهد داد، بیان کرد، از جمله:

  • ویرانی معبد (متی ۲۴:۲).
  • آزار و شکنجه شاگردانش (یوحنا ۱۵:۲۰، متی ۱۰:۲۲).
  • گسترش پیام ملکوت به همه ملت‌ها (متی ۲۴:۱۴).

با این حال، هیچ اشاره‌ای به شخصی از تارسوس—و به‌ویژه پولس—نمی‌شود که اختیار داشته باشد تا آموزه‌ای جدید یا متضاد درباره نجات و اطاعت تعلیم دهد.

آزمون واقعی نوشته‌های پولس

این بدان معنا نیست که باید نوشته‌های پولس یا پطرس، یوحنا و یعقوب را رد کنیم. در عوض، باید با احتیاط به این نوشته‌ها بپردازیم و اطمینان حاصل کنیم که هر تفسیری با متون بنیادین همخوانی دارد: شریعت و پیامبران در عهد عتیق و تعالیم عیسی در انجیل‌ها.

مشکل در خود نوشته‌ها نیست، بلکه در تفاسیری است که الهیدانان و رهبران کلیسا به آنها تحمیل کرده‌اند. هر تفسیری از تعالیم پولس باید با معیارهای زیر پشتیبانی شود:

  1. عهد عتیق: شریعت خدا که از طریق پیامبرانش آشکار شد.
  2. چهار انجیل: سخنان و اعمال عیسی که شریعت را تأیید کرد.

اگر تفسیری با این معیارها سازگار نباشد، نباید به‌عنوان حقیقت پذیرفته شود.

نتیجه‌گیری درباره این استدلال نادرست

ادعای اینکه پولس لغو فرمان‌های خدا، از جمله دستورات غذایی را تعلیم داده است، هیچ پشتیبانی در کتاب مقدس ندارد. هیچ پیشگویی چنین پیامی را پیش‌بینی نکرده است، و خود عیسی شریعت را تأیید کرد. بنابراین، هر تعلیمی که خلاف این ادعا کند، باید در برابر کلام تغییرناپذیر خدا مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.

به‌عنوان پیروان مسیح، ما فراخوانده شده‌ایم که با آنچه از قبل توسط خدا نوشته و آشکار شده است، همسو شویم، نه اینکه به تفاسیری اعتماد کنیم که فرمان‌های ابدی او را نقض می‌کنند.

تعالیم عیسی، از طریق کلام و الگو

شاگرد حقیقی مسیح، تمام زندگی خود را بر اساس الگوی او شکل می‌دهد. او به‌وضوح بیان کرد که اگر ما او را دوست داشته باشیم، مطیع پدر و پسر خواهیم بود. این یک الزام برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشمانشان به ملکوت خدا دوخته شده و آماده‌اند هر کاری را که لازم باشد برای دستیابی به حیات جاودان انجام دهند، حتی اگر این کار باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود. فرمان‌هایی که درباره موی سر و ریش، تسیت‌ت، ختنه، سبت و گوشت‌های حرام داده شده‌اند، تقریباً توسط تمامی مسیحیان نادیده گرفته می‌شوند، و کسانی که از پیروی از جماعت سر باز می‌زنند، قطعاً با آزار و اذیت روبه‌رو خواهند شد، همان‌طور که عیسی به ما هشدار داد (متی ۵:۱۰). اطاعت از خدا شجاعت می‌طلبد، اما پاداش آن حیات جاودان است.

گوشت‌های حرام بر اساس شریعت خدا

چهار سم از حیوانات مختلف، برخی شکافته و برخی کامل، مطابق قوانین کتاب مقدس درباره حیوانات پاک و ناپاک.
چهار سم از حیوانات مختلف، برخی شکافته و برخی کامل، مطابق قوانین کتاب مقدس درباره حیوانات پاک و ناپاک طبق لاویان ۱۱.

قوانین غذایی خدا، که در تورات ذکر شده‌اند، به‌طور خاص حیواناتی را که قوم او اجازه دارند بخورند و آنهایی که باید از آنها پرهیز کنند، تعریف می‌کنند. این دستورات بر قداست، اطاعت و جدایی از اعمالی که باعث ناپاکی می‌شوند، تأکید دارند. در زیر فهرستی دقیق و توصیفی از گوشت‌های حرام، همراه با ارجاعات کتاب مقدس آورده شده است.

  1. حیوانات خشکی که نشخوار نمی‌کنند یا سُم شکافته ندارند
  • حیواناتی که یکی از این ویژگی‌ها یا هر دو را ندارند، ناپاک محسوب می‌شوند.
  • نمونه‌هایی از حیوانات حرام:
    • شتر (گمال، גָּמָל) – نشخوار می‌کند اما سُم شکافته ندارد (لاویان ۱۱:۴).
    • اسب (سوس، סוּס) – نه نشخوار می‌کند و نه سُم شکافته دارد.
    • خوک (חזיר، חֲזִיר) – سُم شکافته دارد اما نشخوار نمی‌کند (لاویان ۱۱:۷).
  1. موجودات آبزی بدون باله و فلس
  • فقط ماهی‌هایی که هم باله و هم فلس دارند، مجاز هستند. موجوداتی که یکی از این دو را ندارند، ناپاک محسوب می‌شوند.
  • نمونه‌هایی از موجودات حرام:
    • گربه‌ماهی – فلس ندارد.
    • نرم‌تنان دریایی – شامل میگو، خرچنگ، لابستر و صدف.
    • مارماهی – نه باله دارد و نه فلس.
    • هشت‌پا و ماهی مرکب – هیچ‌کدام باله و فلس ندارند (لاویان ۱۱:۹-۱۲).
  1. پرندگان شکاری، لاشخورها و سایر پرندگان حرام
  • شریعت مشخص می‌کند که برخی پرندگان نباید خورده شوند، معمولاً آن‌هایی که رفتار شکاری یا لاشه‌خواری دارند.
  • نمونه‌هایی از پرندگان حرام:
    • عقاب (نشر، נֶשֶׁר) (لاویان ۱۱:۱۳).
    • کرکس (דַּאָה، دا‌آه) (لاویان ۱۱:۱۴).
    • کلاغ (عورِو، עֹרֵב) (لاویان ۱۱:۱۵).
    • جغد، شاهین، و سایر پرندگان (لاویان ۱۱:۱۶-۱۹).
  1. حشرات پرنده‌ای که روی چهار پا راه می‌روند
  • به‌طور کلی، حشرات پرنده ناپاک محسوب می‌شوند، مگر اینکه پاهای مفصلی برای جهیدن داشته باشند.
  • نمونه‌هایی از حشرات حرام:
    • مگس‌ها، پشه‌ها و سوسک‌ها.
    • اما ملخ‌ها و جیرجیرک‌ها استثنا هستند و مجازند (لاویان ۱۱:۲۰-۲۳).
  1. حیواناتی که روی زمین می‌خزند
  • هر موجودی که روی شکم خود حرکت می‌کند یا پاهای زیاد داشته و بر روی زمین می‌خزد، ناپاک محسوب می‌شود.
  • نمونه‌هایی از موجودات حرام:
    • مارها.
    • مارمولک‌ها.
    • موش‌ها و موش‌های کور (لاویان ۱۱:۲۹-۳۰، ۱۱:۴۱-۴۲).
  1. حیوانات مرده یا در حال فساد
  • حتی از میان حیوانات پاک، هر لاشه‌ای که به خودی خود مرده یا توسط شکارچیان دریده شده باشد، حرام است.
  • منبع: لاویان ۱۱:۳۹-۴۰، خروج ۲۲:۳۱.
  1. تلاقی گونه‌ها (آمیزش میان‌گونه‌ای)
  • هرچند این موضوع مستقیماً به رژیم غذایی مربوط نمی‌شود، اما آمیزش میان‌گونه‌ای منع شده است، که نشان‌دهنده اهمیت دقت در تولید مواد غذایی است.
  • منبع: لاویان ۱۹:۱۹.

این دستورات نشان‌دهنده تمایل خداوند برای متمایز کردن قوم خود است، به‌طوری که او را حتی در انتخاب‌های غذایی خود نیز گرامی بدارند. با پیروی از این قوانین، پیروان او اطاعت و احترام خود را نسبت به قداست فرمان‌های او نشان می‌دهند.


ضمیمه ۵: سبت و روز رفتن به کلیسا، دو چیز متفاوت

روز رفتن به کلیسا چیست؟

هیچ فرمانی درباره روز مشخصی برای عبادت وجود ندارد

بیایید این مطالعه را با پرداختن مستقیم به موضوع آغاز کنیم: هیچ فرمانی از سوی خدا وجود ندارد که نشان دهد یک مسیحی باید در چه روزی به کلیسا برود، اما فرمانی وجود دارد که تعیین می‌کند در چه روزی باید استراحت کند.

مسیحی می‌تواند پنطیکاستی، باپتیست، کاتولیک، پروتستان یا از هر فرقه دیگری باشد و در روز یکشنبه یا هر روز دیگر در جلسات عبادت و مطالعه کتاب مقدس شرکت کند، اما این امر او را از وظیفه استراحت در روزی که خدا مقرر کرده است، یعنی روز هفتم، معاف نمی‌کند.

عبادت می‌تواند در هر روز انجام شود

خدا هرگز مشخص نکرده است که فرزندانش روی زمین در چه روزی باید او را عبادت کنند: نه شنبه، نه یکشنبه، نه دوشنبه، سه‌شنبه و غیره.

هر روزی که یک مسیحی بخواهد خدا را با دعا، نیایش و مطالعات خود عبادت کند، می‌تواند این کار را انجام دهد، چه به‌تنهایی، چه با خانواده، یا در گروهی از برادران. روزی که او با برادران خود برای پرستش خدا گرد هم می‌آید، هیچ ارتباطی با فرمان چهارم ندارد و به هیچ فرمان دیگری که از سوی خدا، پدر، پسر و روح‌القدس داده شده است، مرتبط نیست.

فرمان روز هفتم

تمرکز بر استراحت است، نه عبادت

اگر خدا واقعاً می‌خواست که فرزندانش در روز سبت (یا یکشنبه) به خیمه اجتماع، معبد یا کلیسا بروند، قطعاً این جزئیات مهم را در فرمان خود ذکر می‌کرد.

اما، همان‌طور که در ادامه خواهیم دید، چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاد. این فرمان تنها می‌گوید که نباید کار کنیم و نباید کسی، حتی حیوانات را مجبور به کار کردن در روزی که خدا آن را مقدس ساخته است، کنیم.

به چه دلیلی خدا روز هفتم را جدا کرد؟

خدا در بسیاری از بخش‌های کتاب مقدس از سبت به عنوان یک روز مقدس (جدا شده، متبرک) یاد می‌کند، که از هفته خلقت آغاز می‌شود:
“و خدا در روز هفتم کار خود را که ساخته بود به پایان رسانید، و در آن روز از همه کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت [عبری: שׁבת (شبات) فعل: توقف کردن، استراحت کردن، باز ایستادن]. و خدا روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد [عبری: קדוש (قدوش) صفت: مقدس، متبرک، جدا شده]، زیرا در آن روز از همه کار خود که ساخته و انجام داده بود، آرام گرفت” (پیدایش ۲:۲-۳).

در این نخستین اشاره به سبت، خدا بنیان فرمانی را گذاشت که بعداً با جزئیات بیشتری به ما داده شد، که شامل موارد زیر است:

  1. ۱. خالق این روز را از شش روزی که قبل از آن بودند (یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه و غیره) جدا کرد.
  2. ۲. او در این روز استراحت کرد. ما به‌وضوح می‌دانیم که خالق نیازی به استراحت ندارد، زیرا خدا روح است (یوحنا ۴:۲۴). اما او از این زبان انسانی استفاده کرد که در الهیات به آن انسان‌وارنمایی (آنتروپومورفیسم) گفته می‌شود، تا ما درک کنیم که او از فرزندانش روی زمین انتظار دارد در روز هفتم چه کاری انجام دهند: استراحت، که در عبری “شبات” نامیده می‌شود.
باغ عدن با درختان میوه، حیوانات و یک رودخانه.
در روز هفتم خدا کار خود را که انجام داده بود، به پایان رساند؛ پس در روز هفتم از همه کارهای خود آرام گرفت. سپس خدا روز هفتم را برکت داد و آن را مقدس ساخت، زیرا در آن روز از همه کارهای آفرینشی که انجام داده بود، آرام گرفت.

سبت و گناه

این واقعیت که تقدیس (یا جدا شدن) روز هفتم از سایر روزها این‌قدر زود در تاریخ بشر رخ داده است، از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نشان می‌دهد که خواسته خالق برای استراحت ما در این روز خاص، به گناه مرتبط نیست، چراکه گناه هنوز بر روی زمین وجود نداشت. این موضوع نشان می‌دهد که در آسمان و روی زمین جدید نیز همچنان در روز هفتم استراحت خواهیم کرد.

سبت و یهودیت

همچنین باید توجه داشت که این یک سنت یهودیت نیست، زیرا ابراهیم، که بنیان‌گذار قوم یهود شد، تا چندین قرن بعد از این فرمان در صحنه ظاهر نمی‌شود. بلکه این مسئله، راهی است که خداوند از طریق آن رفتار خود را در این روز به فرزندان واقعی‌اش روی زمین نشان می‌دهد، تا بتوانیم از پدر خود تقلید کنیم، همان‌طور که عیسی انجام داد:
“آمین، آمین، به شما می‌گویم: پسر از خود هیچ کاری نمی‌تواند بکند، مگر آنچه را که می‌بیند پدر انجام می‌دهد؛ زیرا هرآنچه او انجام دهد، پسر نیز همان را انجام خواهد داد” (یوحنا ۵:۱۹).

جزئیات بیشتر درباره فرمان چهارم

روز هفتم در پیدایش

این مرجع در پیدایش، بیش از حد روشن می‌کند که خالق، روز هفتم را از تمام روزهای دیگر جدا کرد و این روز، روز استراحت است.

تا این لحظه در کتاب مقدس، خداوند به‌طور مشخص بیان نکرده بود که انسان، که روز قبل خلق شده بود، باید در روز هفتم چه کاری انجام دهد. فقط زمانی که قوم برگزیده سفر خود را به سوی سرزمین موعود آغاز کردند، خدا دستورالعمل‌های دقیقی درباره روز هفتم به آنها داد.

پس از ۴۰۰ سال زندگی به‌عنوان برده در سرزمینی بت‌پرست، قوم برگزیده نیاز به توضیحی روشن درباره روز هفتم داشتند. این همان چیزی است که خداوند شخصاً بر روی لوح سنگی نوشت تا همه بفهمند که این خداوند است، و نه یک انسان، که این دستورات را صادر کرده است.

فرمان چهارم به‌طور کامل

بیایید ببینیم که خداوند در مورد روز هفتم چه نوشته است:
“روز سبت را یاد کن [عبری: זכר (زاکار) فعل: به یاد آوردن، یادآوری] تا آن را تقدیس کنی [عبری: קדש (کادش) فعل: مقدس کردن، تقدیس کردن]. شش روز کار کن و همه کارهایت را انجام بده [عبری: מלאכה (ملاره) اسم: کار، شغل]؛ اما روز هفتم [عبری: ום השׁביעי (یوم هشویعی) روز هفتم] روز استراحت است برای یهوه، خدای تو. در آن روز هیچ کاری انجام نده، نه تو، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیوانت، و نه بیگانه‌ای که در دروازه‌های تو ساکن است. زیرا در شش روز، یهوه آسمان و زمین و دریا و هرآنچه را که در آنهاست، آفرید و در روز هفتم آرام گرفت؛ بنابراین، یهوه روز سبت را برکت داد و آن را مقدس ساخت” (خروج ۲۰:۸-۱۱).

چرا این فرمان با فعل “یاد کن” آغاز می‌شود؟

یادآوری یک عمل از پیش موجود

این واقعیت که خداوند این فرمان را با فعل “یاد کن” [عبری: זכר (زاکار) فعل: به یاد آوردن، یادآوری] آغاز می‌کند، کاملاً روشن می‌سازد که استراحت در روز هفتم برای قوم او چیز جدیدی نبود.

به دلیل وضعیت بردگی آنها در مصر، آنها نمی‌توانستند این کار را اغلب و به روش صحیح انجام دهند. همچنین توجه داشته باشید که این فرمان، با اختلاف زیاد، مفصل‌ترین فرمان در میان ده فرمانی است که به مردم داده شده و یک‌سوم از آیات مربوط به ده فرمان را به خود اختصاص داده است.

تمرکز این فرمان

ما می‌توانیم به‌طور مفصل درباره این بخش از خروج صحبت کنیم، اما هدف من از این مطالعه این است که نشان دهم که خداوند در فرمان چهارم هیچ اشاره‌ای به پرستش خدا، گردهمایی در مکانی برای سرود خواندن، دعا کردن یا مطالعه کتاب مقدس نکرده است.

آنچه او تأکید کرده است این است که ما باید به یاد داشته باشیم که این روز، یعنی روز هفتم، همان روزی است که او تقدیس و به‌عنوان روز استراحت جدا کرده است.

استراحت برای همه اجباری است

فرمان خدا برای استراحت در روز هفتم آن‌قدر جدی است که او این فرمان را گسترش داد تا شامل بازدیدکنندگان (بیگانگان)، کارمندان (خادمان) و حتی حیوانات شود، تا به‌وضوح نشان دهد که هیچ کاری دنیوی در این روز مجاز نیست.

کار خدا، نیازهای اساسی و اعمال نیک در روز سبت

تعالیم عیسی درباره سبت

هنگامی که او در میان ما بود، عیسی به‌وضوح نشان داد که کارهایی که مربوط به مأموریت خدا بر روی زمین است (یوحنا ۵:۱۷)، نیازهای اساسی انسان مانند خوردن غذا (متی ۱۲:۱)، و اعمال نیک نسبت به دیگران (یوحنا ۷:۲۳) در روز هفتم قابل انجام هستند و باید انجام شوند، بدون اینکه فرمان چهارم شکسته شود.

استراحت و لذت بردن از خدا

در روز هفتم، فرزند خدا از کارهای خود استراحت می‌کند و بدین‌وسیله از پدر خود در آسمان پیروی می‌کند. او همچنین خدا را پرستش می‌کند و از شریعت او لذت می‌برد، نه‌تنها در روز هفتم، بلکه در تمامی روزهای هفته.

فرزند خدا از اطاعت از هرآنچه که پدرش به او آموخته است، خرسند و خوشحال است:
“خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام برنمی‌دارد، در راه گناهکاران نمی‌ایستد، و در مجلس استهزا‌کنندگان نمی‌نشیند، بلکه لذت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکر می‌کند” (مزمور ۱:۱-۲؛ همچنین ببینید: مزمور ۴۰:۸؛ ۱۱۲:۱؛ ۱۱۹:۱۱؛ ۱۱۹:۳۵؛ ۱۱۹:۴۸؛ ۱۱۹:۷۲؛ ۱۱۹:۹۲؛ ایوب ۲۳:۱۲؛ ارميا ١٥:١٦؛ لوقا ۲:۳۷؛ اول یوحنا ۵:۳).

وعده در اشعیا ۵۸:۱۳-۱۴

خداوند از پیامبر اشعیا به‌عنوان سخنگوی خود استفاده کرد تا یکی از زیباترین وعده‌های کتاب مقدس را به کسانی که با رعایت سبت به‌عنوان روز استراحت از او اطاعت می‌کنند، اعلام کند:
“اگر پای خود را از بی‌حرمتی به سبت، و از انجام خواسته خود در روز مقدس من بازداری؛ اگر سبت را لذت‌بخش بخوانی، مقدس و پرجلال از جانب خداوند؛ و او را حرمت نهی، نه اینکه راه‌های خود را دنبال کنی، نه اراده خود را بجویی، و نه سخنان بیهوده بگویی، آنگاه در خداوند شادمان خواهی شد، و تو را بر بلندی‌های زمین سوار خواهم کرد، و تو را از میراث پدرت یعقوب تغذیه خواهم نمود؛ زیرا دهان خداوند سخن گفته است” (اشعیا ۵۸:۱۳-۱۴).

برکات سبت برای غیر یهودیان نیز هست

غیر یهودیان و روز هفتم

یک وعده خاص و زیبا که به روز هفتم مرتبط است، برای کسانی که به دنبال برکات خدا هستند، محفوظ شده است. خداوند از طریق همین پیامبر روشن ساخت که برکات سبت محدود به یهودیان نیست.

وعده خدا به غیر یهودیانی که سبت را نگه می‌دارند

“و اما غیر یهودیانی [‏נֵכָר (نفیکار) بیگانگان، غریبه‌ها، غیر یهودیان] که به خداوند پیوسته‌اند تا او را خدمت کنند، نام خداوند را دوست بدارند، و بندگان او باشند، همه کسانی که سبت را نگاه می‌دارند و آن را بی‌حرمت نمی‌کنند، و عهد مرا می‌پذیرند، آنان را به کوه مقدس خود خواهم آورد و در خانه عبادت خود شادمانشان خواهم ساخت؛ قربانی‌های سوختنی و ذبیحه‌های ایشان بر مذبح من مقبول خواهد شد؛ زیرا خانه من، خانه عبادت برای تمامی قوم‌ها نامیده خواهد شد” (اشعیا ۵۶:۶-۷).

شنبه و فعالیت‌های کلیسا

استراحت در روز هفتم

مسیحی مطیع، چه یک یهودی مسیحی باشد و چه یک غیر یهودی، در روز هفتم استراحت می‌کند، زیرا این همان روزی است که خداوند او را به استراحت در آن فرمان داده است و نه هیچ روز دیگری.

اگر می‌خواهید در گروهی با خداوند ارتباط داشته باشید یا همراه با برادران و خواهران خود در مسیح او را پرستش کنید، می‌توانید این کار را هر زمان که فرصتی پیش آید انجام دهید، که معمولاً در روزهای یکشنبه و همچنین در روزهای چهارشنبه یا پنجشنبه اتفاق می‌افتد، زمانی که بسیاری از کلیساها جلسات دعا، آموزش، شفا و دیگر خدمات را برگزار می‌کنند.

حضور در کنیسه در روزهای شنبه

هم یهودیان در دوران کتاب مقدس و هم یهودیان ارتدوکس امروزی در روزهای شنبه به کنیسه می‌روند، زیرا این کار به‌طور طبیعی راحت‌تر است، چراکه آنها در این روز، در اطاعت از فرمان چهارم، کار نمی‌کنند.

عیسی و روز سبت

حضور منظم او در معبد

عیسی خود به‌طور منظم در روزهای شنبه در معبد حضور می‌یافت، اما در هیچ زمانی بیان نکرد که او به معبد در روز هفتم می‌رفت، زیرا این بخشی از فرمان چهارم بود—چراکه این‌گونه نیست.

مدل معبد اورشلیم در اسرائیل
مدل معبد اورشلیم پیش از آنکه توسط رومیان در سال ۷۰ میلادی تخریب شود. عیسی به‌طور منظم در معبد و کنیسه‌ها حضور می‌یافت و موعظه می‌کرد.

عیسی در روز سبت برای نجات جان‌ها کار می‌کرد

عیسی در هر هفت روز هفته مشغول انجام کار پدر خود بود:
“غذای من”، عیسی گفت، “این است که اراده او را که مرا فرستاده انجام دهم و کار او را به پایان برسانم” (یوحنا ۴:۳۴).

و همچنین:
“اما عیسی به آنان پاسخ داد: «پدر من تا کنون کار کرده است، و من نیز کار می‌کنم»” (یوحنا ۵:۱۷).

در روز سبت، او اغلب بیشترین تعداد مردم را در معبد می‌یافت که نیاز به شنیدن پیام پادشاهی داشتند:
“او به ناصره، جایی که در آن پرورش یافته بود، آمد، و در روز سبت طبق عادت خود به کنیسه رفت و برای خواندن ایستاد” (لوقا ۴:۱۶).

تعلیم عیسی، از طریق کلام و الگو

یک شاگرد واقعی مسیح، زندگی خود را در همه زمینه‌ها مطابق با او شکل می‌دهد. او به‌طور واضح نشان داد که اگر او را دوست داشته باشیم، از پدر و پسر اطاعت خواهیم کرد. این یک الزام برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشم‌های خود را بر پادشاهی خدا متمرکز کرده‌اند و آماده‌اند هر کاری که لازم است انجام دهند تا زندگی ابدی را به دست آورند. حتی اگر این امر باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود.

فرمان مربوط به مو و ریش، تزی‌زیت، ختنه، سبت، و گوشت‌های حرام توسط تقریباً تمام مسیحیت نادیده گرفته شده‌اند، و کسانی که از پیروی از جمعیت خودداری می‌کنند، مطمئناً با آزار و اذیت مواجه خواهند شد، همان‌طور که عیسی به ما گفت.

اطاعت از خدا نیازمند شجاعت است، اما پاداش آن زندگی ابدی است.


ضمیمه ۴: مو و ریش مسیحی

یک فرمان ساده از خداوند، که کاملاً نادیده گرفته شده است

فرمان در لاویان ۱۹:۲۷

هیچ توجیه کتاب مقدسی برای این وجود ندارد که تقریباً تمام فرقه‌های مسیحی فرمان خداوند درباره نگه داشتن مو و ریش مردان را نادیده بگیرند، همان‌طور که خداوند توصیف کرده است.

ما می‌دانیم که این فرمان توسط تمامی یهودیان در دوره کتاب مقدس بدون وقفه رعایت می‌شد، همان‌طور که یهودیان فوق‌العاده ارتدوکس امروزی همچنان آن را رعایت می‌کنند، هرچند با جزئیات غیربرگرفته از کتاب مقدس به دلیل سوء‌تفاهم‌های خاخامی نسبت به این آیه.

همچنین شکی نیست که عیسی، به همراه تمام حواریون و شاگردانش، همه فرامین تورات را به‌طور وفادارانه اطاعت کردند، از جمله لاویان ۱۹:۲۷:
“موهای اطراف سر خود را نتراشید و خطوط ریش خود را نزدیک به پوست نتراشید.”

تأثیر یونانی و رومی

اولین مسیحیان شروع به انحراف از فرمان درباره مو و ریش کردند، عمدتاً به دلیل تأثیرات فرهنگی در قرون اولیه عصر مسیحیت.

سنت‌های فرهنگی و سازش

با گسترش مسیحیت در سراسر جهان یونانی-رومی، تازه‌واردان سنت‌های فرهنگی خود را با خود آوردند. یونانیان و رومیان هر دو دارای معیارهای بهداشتی و آرایشی بودند که شامل تراشیدن و کوتاه کردن مو و ریش می‌شد. این سنت‌ها شروع به تأثیرگذاری بر آداب مسیحیان غیر یهودی کردند.

مجسمه مناندر که موهای کوتاه و ریش تراشیده‌شده یونانیان باستان را نشان می‌دهد.
مسیحیان اولیه تحت تأثیر ظاهر رومیان و یونانیان قرار گرفتند و شروع به نادیده گرفتن شریعت خداوند درباره نحوه نگه داشتن مو و ریش خود کردند.

شکست کلیسا در ایستادگی

این باید زمانی می‌بود که رهبران کلیسا بر ضرورت وفادار ماندن به آموزه‌های پیامبران و عیسی، صرف‌نظر از ارزش‌ها و سنت‌های فرهنگی، پافشاری می‌کردند.

آنها نباید در برابر هیچ‌یک از فرامین خداوند سازش می‌کردند. با این حال، این ضعف در تصمیم‌گیری از نسلی به نسل دیگر منتقل شد و نتیجه آن مردمی شد که در توانایی خود برای وفادار ماندن به شریعت خداوند ضعیف شدند.

بازماندگان حفظ‌شده توسط خداوند

این ضعف تا امروز باقی مانده است و کلیسایی که اکنون می‌بینیم، فاصله زیادی با کلیسایی دارد که عیسی بنا نهاد. تنها دلیلی که باعث بقای آن شده این است که، مانند همیشه، خداوند بازماندگانی را حفظ کرده است:
“هفت هزار نفری که در برابر بعل زانو نزده و او را نبوسیده‌اند” (اول پادشاهان ۱۹:۱۸).

اهمیت این فرمان

یادآوری اطاعت

فرمان مربوط به مو و ریش یادآوری ملموسی از اطاعت و جدا بودن از تأثیرات دنیوی است. این امر سبک زندگی‌ای را منعکس می‌کند که متعهد به احترام به دستورالعمل‌های خداوند بر ارزش‌های فرهنگی یا اجتماعی است.

یک مرد در حال اصلاح موهای خود در اسرائیل باستان.
هیچ آیه‌ای در کتاب مقدس نشان نمی‌دهد که خداوند فرمان خود درباره مو و ریش را لغو کرده باشد. عیسی و شاگردانش همگی مو و ریش خود را طبق شریعت نگه می‌داشتند.

عیسی و حواریون او این اطاعت را به نمایش گذاشتند، و مثال آنها باید مؤمنان امروزی را ترغیب کند که این فرمان اغلب نادیده گرفته‌شده را به عنوان بخشی از وفاداری خود به شریعت مقدس خداوند بازیابند.

عیسی، ریش و موی او

عیسی به عنوان نمونه نهایی

عیسی مسیح در طول زندگی خود، نمونه نهایی را برای هر کسی که به دنبال زندگی ابدی است ارائه کرد. او اهمیت اطاعت از تمامی فرامین پدر، از جمله فرمان مربوط به مو و ریش فرزندان خدا را نشان داد.

الگوی او از دو جهت اهمیت دارد: برای هم‌عصرانش و برای نسل‌های آینده شاگردان.

به چالش کشیدن سنت‌های خاخامی

در زمان او، پیروی عیسی از تورات به عنوان مقابله‌ای در برابر بسیاری از تعالیم خاخامی که بر زندگی یهودیان تسلط داشت، عمل می‌کرد. این تعالیم ظاهراً بسیار وفادار به تورات به نظر می‌رسیدند، اما در حقیقت عمدتاً سنت‌های انسانی بودند که برای “برده” کردن مردم به آن سنت‌ها طراحی شده بودند.

اطاعت خالص و بی‌آلایش

عیسی با اطاعت وفادارانه از تورات، از جمله فرامین مربوط به ریش و موی خود، این انحرافات را به چالش کشید و نمونه‌ای خالص و بی‌آلایش از اطاعت از شریعت خدا ارائه داد.

ریش عیسی در پیشگویی و رنج‌های او

اهمیت ریش عیسی در پیشگویی و رنج‌های او نیز برجسته شده است. در پیشگویی اشعیا درباره عذاب‌های مسیح، به عنوان بنده رنج‌کشیده، یکی از شکنجه‌هایی که عیسی متحمل شد، کشیدن و کندن ریش او بود:
“پشت خود را به کسانی که مرا زدند، و گونه‌هایم را به کسانی که ریشم را کندند، عرضه کردم؛ چهره‌ام را از تمسخر و تف پنهان نکردم” (اشعیا ۵۰:۶).

این جزئیات نه تنها بر رنج‌های جسمی عیسی تأکید دارد، بلکه نشان‌دهنده اطاعت استوار او از فرامین خداوند است، حتی در مواجهه با عذاب‌های غیرقابل تصور. نمونه او همچنان یادآوری قدرتمندی برای پیروانش در امروز است تا شریعت خدا را در تمام جنبه‌های زندگی، همان‌گونه که او انجام داد، گرامی بدارند.

چگونه این فرمان ابدی را به درستی رعایت کنیم

طول مو و ریش

مردان باید مو و ریش خود را در طولی حفظ کنند که از دور نیز به وضوح قابل تشخیص باشد. نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه، نکته اصلی این است که نه مو و نه ریش بیش از حد کوتاه نشود.

خطوط طبیعی را نتراشید

مو و ریش نباید در خطوط طبیعی خود تراشیده شوند. این نکته کلیدی این فرمان است که بر اساس کلمه عبری פאה (pe’ah) بیان شده است، که به معنای کناره، حاشیه، گوشه یا لبه است. این کلمه به طول هر تار مو اشاره ندارد، بلکه به مرزهای طبیعی مو و ریش مربوط است.

برای مثال، همین کلمه pe’ah در مورد حاشیه‌های یک مزرعه نیز به کار رفته است:
“هنگامی که محصول زمین خود را درو می‌کنید، تا لبه‌های (pe’ah) مزرعه خود را درو نکنید و خوشه‌های افتاده را جمع نکنید” (لاویان ۱۹:۹).

کاملاً مشخص است که این آیه به طول یا ارتفاع گندم (یا هر گیاه دیگری) اشاره ندارد، بلکه به کناره‌های خود مزرعه مربوط می‌شود. همین درک در مورد مو و ریش نیز صدق می‌کند.

اصول رعایت این فرمان

  1. حفظ وضوح ظاهری: مو و ریش باید به وضوح قابل مشاهده و شناخته‌شده باشند، تا تمایزی را که خداوند فرمان داده است منعکس کنند.
  2. حفظ کناره‌های طبیعی: از تراشیدن یا تغییر خطوط طبیعی مو و ریش خودداری کنید.

با رعایت این اصول، مردان می‌توانند این دستور الهی در مورد مو و ریش خود را به‌طور وفادارانه اجرا کنند و فرامین ابدی خداوند را همان‌گونه که خواسته شده است، محترم بشمارند.

دو مرد در کنار یکدیگر که روش صحیح و نادرست حفظ مو و ریش را بر اساس فرمان خداوند، همان‌گونه که در کتاب مقدس توصیف شده، نشان می‌دهند.

استدلال‌های نامعتبر برای اطاعت نکردن از این فرمان خداوند:

استدلال نامعتبر:
“فقط کسانی که می‌خواهند ریش داشته باشند باید اطاعت کنند”

برخی از مردان، از جمله رهبران مسیحیان یهودی‌گرا، استدلال می‌کنند که نیازی به اطاعت از این فرمان ندارند، زیرا ریش خود را به‌طور کامل می‌تراشند. طبق این منطق نادرست، این فرمان فقط در صورتی اعمال می‌شد که فرد تصمیم بگیرد “ریش داشته باشد.” به عبارت دیگر، فقط اگر مردی می‌خواست ریش (یا مو) خود را بلند کند، باید از دستورالعمل‌های خدا پیروی می‌کرد.

این توجیه راحت در متن مقدس یافت نمی‌شود. هیچ “اگر” یا “در صورتی که” به‌عنوان یک شرط وجود ندارد، بلکه فقط دستورالعمل‌های واضحی درباره نحوه نگهداری مو و ریش ذکر شده است. با همین منطق، می‌توان سایر فرامین را نیز رد کرد، مانند فرمان سبت:

  • “نیازی نیست روز هفتم را نگاه دارم چون هیچ روزی را رعایت نمی‌کنم،” یا
  • “نیازی نیست نگران گوشت‌های حرام باشم چون هرگز نمی‌پرسم که چه نوع گوشتی در بشقابم است.”

این نوع نگرش خداوند را متقاعد نمی‌کند، زیرا او می‌بیند که فرد قوانین او را نه به‌عنوان چیزی لذت‌بخش، بلکه به‌عنوان یک مزاحمت که آرزو می‌کرد وجود نداشت، می‌بیند. این نگرش کاملاً در تضاد با نگرش مزامیر است:
“ای خداوند، مرا بیاموز که قوانین تو را درک کنم، و همیشه آنها را دنبال خواهم کرد. به من فهم بده تا شریعت تو را نگاه دارم و با تمام دل از آن اطاعت کنم” (مزمور ۱۱۹:۳۳-۳۴).

استدلال نامعتبر:
“فرمان درباره ریش و مو مربوط به آداب و رسوم بت‌پرستان همسایه بود”

فرمان درباره مو و ریش اغلب به اشتباه به‌عنوان بخشی از آیین‌های بت‌پرستانه مرتبط با مردگان تفسیر می‌شود، صرفاً به این دلیل که آیات مجاور در همان فصل به برخی از اعمالی که خدا منع کرده اشاره دارند. اما وقتی زمینه و سنت یهودی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این تفسیر پایه محکمی در کتاب مقدس ندارد.

این فرمان یک دستورالعمل واضح درباره ظاهر شخصی است، بدون هیچ اشاره‌ای به آیین‌های مربوط به مردگان یا هر رسم بت‌پرستانه دیگر.

زمینه گسترده‌تر لاویان ۱۹

این فصل در لاویان شامل مجموعه‌ای گسترده از قوانین است که جنبه‌های مختلف زندگی روزمره و اخلاقی را پوشش می‌دهند. این قوانین شامل فرامینی درباره:

  • عدم انجام فال‌گیری و جادوگری (لاویان ۱۹:۲۶)
  • عدم ایجاد بریدگی یا خال‌کوبی بر روی بدن برای مردگان (لاویان ۱۹:۲۸)
  • عدم فحشا (لاویان ۱۹:۲۹)
  • رفتار نیکو با بیگانگان (لاویان ۱۹:۳۳-۳۴)
  • احترام به سالمندان (لاویان ۱۹:۳۲)
  • استفاده از وزن‌ها و پیمانه‌های درست (لاویان ۱۹:۳۵-۳۶)
  • عدم مخلوط کردن انواع مختلف بذرها (لاویان ۱۹:۱۹)

هر یک از این قوانین بازتاب نگرانی خاص خدا برای قدوسیت و نظم در میان قوم اسرائیل است. بنابراین، ضروری است که هر فرمان را بر اساس ارزش خود در نظر بگیریم. نمی‌توان فقط به این دلیل که در آیه ۲۸ به بریدگی‌های بدن برای مردگان و در آیه ۲۶ به جادوگری اشاره شده، ادعا کرد که فرمان عدم تراشیدن مو و ریش با آیین‌های بت‌پرستانه مرتبط است.

هیچ شرطی در این فرمان وجود ندارد

هیچ استثنایی در کتاب مقدس نیست

اگرچه در برخی از بخش‌های تنخ اصلاح سر و ریش به عنوان نشانه‌ای از عزاداری ذکر شده است، اما در هیچ جای کتاب مقدس گفته نشده که مرد می‌تواند مو و ریش خود را بتراشد، تا زمانی که این کار را به‌عنوان نشانه‌ای از عزاداری انجام ندهد.

این شرط اضافه‌شده به فرمان یک الحاق انسانی است—تلاشی برای ایجاد استثناهایی که خدا در شریعت خود نگنجانده است. چنین تفسیری بندهایی را به متن مقدس اضافه می‌کند که وجود ندارند و نشان‌دهنده تلاشی برای اجتناب از اطاعت کامل است.

تعدیل فرامین، نوعی سرکشی است

این نگرش که فرامین را بر اساس راحتی شخصی تنظیم کنیم، به جای پیروی از آنچه به‌طور واضح فرمان داده شده است، در تضاد با روحیه تسلیم شدن به اراده خداوند است. آیاتی که به اصلاح مو و ریش برای مردگان اشاره دارند، به‌عنوان هشدارهایی عمل می‌کنند که این بهانه نمی‌تواند شکستن فرمان مربوط به مو و ریش را توجیه کند.

یهودیان ارتدوکس

درک آنها از این فرمان

در حالی که آنها به‌وضوح درک نادرستی از برخی جزئیات مربوط به اصلاح مو و ریش دارند، یهودیان ارتدوکس از دوران باستان همواره فرمان لاویان ۱۹:۲۷ را جدا از قوانین مربوط به رسوم بت‌پرستانه درک کرده‌اند.

آنها این تمایز را حفظ می‌کنند و اذعان دارند که این ممنوعیت بازتابی از اصل قدوسیت و جدایی است که ارتباطی با عزاداری یا آیین‌های بت‌پرستانه ندارد.

تحلیل اصطلاحات عبری

واژه‌های عبری استفاده‌شده در آیه ۲۷، مانند taqqifu (תקפו)، به معنای “کوتاه کردن یا تراشیدن اطراف”، و tashchit (תשחית)، به معنای “آسیب زدن” یا “نابود کردن”، به ممنوعیتی اشاره دارند که تغییر ظاهر طبیعی مرد را به شکلی که تصویر قدوسیتی را که خدا از قوم خود انتظار دارد خدشه‌دار کند، منع می‌کند.

هیچ ارتباط مستقیمی با رسوم بت‌پرستانه ذکرشده در آیات قبل یا بعد وجود ندارد.

این فرمان به‌عنوان یک اصل قدوسیت

ادعای اینکه لاویان ۱۹:۲۷ با آیین‌های بت‌پرستانه مرتبط است، نادرست و مغرضانه است. این آیه بخشی از مجموعه‌ای از فرامین است که رفتار و ظاهر قوم اسرائیل را هدایت می‌کند و همواره به‌عنوان دستوری متمایز، جدا از آیین‌های عزاداری یا بت‌پرستی ذکرشده در دیگر آیات درک شده است.

تعلیم عیسی، با کلام و الگو

پیرو واقعی مسیح از زندگی او به‌عنوان الگوی خود در همه چیز استفاده می‌کند. عیسی به‌وضوح بیان کرد که اگر او را دوست داریم، از پدر و پسر اطاعت خواهیم کرد.

این یک شرط برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشمان خود را بر پادشاهی خدا متمرکز کرده‌اند و حاضرند هر کاری را که لازم است انجام دهند تا زندگی ابدی را به دست آورند—حتی اگر این باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود.

فرامینی که توسط بیشتر مسیحیت نادیده گرفته شده‌اند

فرامین مربوط به مو و ریش، تزی‌زیت، ختنه، سبت و گوشت‌های حرام عملاً توسط تمام مسیحیت نادیده گرفته شده‌اند. کسانی که از پیروی از جمعیت سر باز می‌زنند، مطمئناً با آزار و اذیت روبه‌رو خواهند شد، همان‌طور که عیسی به ما گفت.

اطاعت از خداوند نیازمند شجاعت است، اما پاداش آن زندگی ابدی است.


ضمیمه ۳: زیزیت (شرابه‌ها، ریشه‌ها، بندها)

فرمان برای به یاد آوردن احکام

دستور زیزیت

فرمان زیزیت، که خداوند از طریق موسی در طول ۴۰ سال سرگردانی به قوم اسرائیل داد، به فرزندان اسرائیل—چه یهودی‌الاصل و چه غیریهودیانی که به خدا ایمان آورده‌اند—دستور می‌دهد که شرابه‌هایی (زیزیت [ציצת]، به معنای نخ‌ها، شرابه‌ها، بندها) در گوشه‌های لباس‌های خود بسازند و در میان این شرابه‌ها یک نخ آبی قرار دهند.

این نماد فیزیکی برای تمایز پیروان خدا طراحی شده است و به‌عنوان یادآوری دائمی هویت آن‌ها و تعهدشان به احکام الهی عمل می‌کند.

اهمیت نخ آبی

گنجاندن نخ آبی—رنگی که اغلب با آسمان و الوهیت مرتبط است—بر قداست و اهمیت این یادآوری تأکید دارد. این فرمان به‌عنوان قانونی که «در نسل‌های شما» اجرا شود، بیان شده است، که نشان می‌دهد این دستور به دوره خاصی محدود نیست، بلکه باید همواره رعایت شود:

«خداوند به موسی گفت: به بنی‌اسرائیل بگو: در نسل‌های آینده خود شرابه‌هایی بر گوشه‌های لباس‌های خود بگذارند و در هر شرابه یک نخ آبی باشد. این شرابه‌ها را خواهید داشت تا به آن‌ها نگاه کنید و همه احکام خداوند را به یاد بیاورید و آن‌ها را اطاعت کنید، تا دل‌ها و چشمان خود را در پی هواهای نفسانی نرانید. سپس به یاد خواهید داشت که همه فرمان‌های مرا اطاعت کنید و به خدای خود تقدیس شوید.» (اعداد ۱۵:۳۷-۴۰)

زیزیت به‌عنوان ابزاری مقدس

زیزیت تنها یک عنصر تزئینی نیست، بلکه ابزاری مقدس برای هدایت قوم خدا به سوی اطاعت است. هدف آن کاملاً مشخص است: جلوگیری از پیروی از امیال شخصی و هدایت مؤمنان به زندگی‌ای مقدس در برابر خداوند.

با پوشیدن زیزیت، پیروان خداوند تعهد خود را به احکام الهی نشان می‌دهند و روزانه عهد خود با او را به یاد می‌آورند.

فقط برای مردان یا برای همه؟

اصطلاحات عبری

یکی از رایج‌ترین پرسش‌ها درباره این فرمان این است که آیا این حکم فقط برای مردان است یا برای همه؟ پاسخ این سؤال در اصطلاح عبری استفاده‌شده در این آیه نهفته است: بنی‌یسرائیل (בני ישראל که به معنای «پسران اسرائیل» (مذکر) است.

با این حال، در آیات دیگر، زمانی که خدا به کل جامعه دستور می‌دهد، عبارت کل-کهال یسرائیل (כל-קהל ישראל)، به معنای «جماعت اسرائیل»، استفاده می‌شود، که به‌وضوح به کل جامعه اشاره دارد (نگاه کنید به یوشع ۸:۳۵؛ تثنیه ۳۱:۱۱؛ دوم تواریخ ۳۴:۲۳).

همچنین مواردی وجود دارد که کل جمعیت با استفاده از کلمه عام (עַם)، که به سادگی به معنای «مردم» است و به‌وضوح شامل هر دو جنس می‌شود، مورد خطاب قرار می‌گیرند. برای مثال، هنگامی که خدا ده فرمان را داد، گفته شد: «پس موسی نزد مردم (עַם) رفت و آن‌ها را آگاه ساخت» (خروج ۱۹:۲۵).

انتخاب کلمات برای فرمان زیزیت در زبان عبری اصلی نشان می‌دهد که این دستور به‌طور خاص به پسران («مردان») اسرائیل داده شده است.

پوشیدن زیزیت توسط زنان امروزه

در حالی که برخی از زنان یهودی مدرن و زنان غیریهودی مسیحی (مسیانی) لباس‌های خود را با چیزی که آن را زیزیت می‌نامند، تزئین می‌کنند، هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که این فرمان برای هر دو جنس صادر شده باشد.

نحوه پوشیدن زیزیت

زیزیت باید به لباس متصل شود: دو عدد در قسمت جلو و دو عدد در قسمت پشت، به جز هنگام استحمام (که طبیعتاً مستثنی است). برخی افراد پوشیدن آن هنگام خواب را اختیاری می‌دانند. کسانی که هنگام خواب از آن استفاده نمی‌کنند، معتقدند که هدف زیزیت یک یادآوری بصری است، که هنگام خواب بی‌اثر خواهد بود.

تلفظ زیزیت ((zitzit)) است و شکل جمع آن زیزیتوت (tzitzitot) یا به سادگی زیزیت است.

رنگ نخ‌ها

هیچ سایه خاصی از آبی مورد نیاز نیست

نکته مهم این است که متن دستور الهی هیچ سایه مشخصی از آبی (یا ارغوانی) را برای نخ تعیین نکرده است. در یهودیت مدرن، بسیاری تصمیم گرفته‌اند نخ آبی را اضافه نکنند و استدلال می‌کنند که سایه دقیق رنگ مشخص نیست و در عوض فقط از نخ‌های سفید در زیزیت خود استفاده می‌کنند. اما اگر رنگ دقیق آن اهمیت اساسی داشت، بدون شک خداوند آن را به‌وضوح مشخص می‌کرد.

جوهره این فرمان در اطاعت و یادآوری دائمی احکام الهی است، نه در سایه خاصی از رنگ.

نمادگرایی نخ آبی

برخی معتقدند که نخ آبی نمادی از مسیحاست، اگرچه هیچ پشتیبانی کتاب مقدسی برای این تفسیر وجود ندارد، هرچند که ممکن است جذاب باشد.

دیگران از عدم محدودیت در رنگ نخ‌های دیگر—به‌جز الزام داشتن یک نخ آبی—برای ایجاد زیزیت‌های متنوع و رنگارنگ استفاده می‌کنند. این اقدام توصیه نمی‌شود، زیرا نشان‌دهنده رویکردی غیرجدی به احکام الهی است که سودمند نخواهد بود.

زمینه تاریخی رنگ‌ها

در زمان‌های کتاب مقدس، رنگ کردن نخ‌ها پرهزینه بود، بنابراین تقریباً مسلم است که زیزیت‌های اصلی از پشم طبیعی گوسفند، بز یا شتر ساخته شده بودند و احتمالاً در طیف رنگی سفید تا بژ قرار داشتند. ما توصیه می‌کنیم که از این رنگ‌های طبیعی پیروی کنید.

سه نوع تاسل‌ها بر اساس کتاب مقدس

تعداد نخ‌ها

دستورالعمل کتاب مقدس درباره نخ‌ها

کتاب مقدس مشخص نکرده است که هر زیزیت باید چند نخ داشته باشد. تنها الزام این است که یکی از نخ‌ها باید آبی باشد.

در یهودیت مدرن، زیزیت‌ها معمولاً از چهار نخ ساخته می‌شوند که تا می‌شوند و در مجموع هشت نخ را تشکیل می‌دهند. همچنین گره‌هایی را در آن‌ها وارد می‌کنند که آن‌ها را الزامی می‌دانند. با این حال، این سنت استفاده از هشت نخ و گره‌ها یک سنت ربانی است و هیچ پایه کتاب مقدسی ندارد.

تعداد نخ‌های پیشنهادی: پنج یا ده نخ

برای اهداف ما، پیشنهاد می‌کنیم که هر زیزیت دارای پنج یا ده نخ باشد. این عدد انتخاب شده است زیرا اگر هدف از زیزیت یادآوری احکام خدا باشد، مناسب است که تعداد نخ‌ها با ده فرمان همخوانی داشته باشد.

در حالی که مسلماً احکام خدا بیش از ده فرمان هستند، دو لوح ده فرمان در خروج ۲۰ از دیرباز به عنوان نمادی از تمامیت شریعت خدا در نظر گرفته شده‌اند.

زیزیت خود را مطابق فرمان خدا بسازید
دانلود فایل PDF
تصویر کوچک جزوه راهنمای ساخت تاسل‌های خود

نمادگرایی تعداد نخ‌ها

در این مورد:

  • ده نخ می‌تواند نمادی از ده فرمان در هر زیزیت باشد.
  • پنج نخ می‌تواند نماد پنج فرمان در هر لوح باشد، اگرچه مشخص نیست که احکام چگونه بین دو لوح تقسیم شده بودند.

بسیاری بدون داشتن شواهد، گمانه‌زنی می‌کنند که یک لوح شامل چهار فرمان مربوط به رابطه ما با خدا و لوح دیگر شامل شش فرمان مربوط به رابطه ما با دیگران بوده است.

در هر صورت، انتخاب پنج یا ده نخ صرفاً یک پیشنهاد است، زیرا خدا این جزئیات را به موسی ارائه نکرد.

«تا آن را ببینید و به یاد آورید»

ابزاری بصری برای اطاعت

زیزیت، با نخ آبی خود، به عنوان ابزاری بصری عمل می‌کند تا خادمان خدا را به یادآوری و انجام همه احکام او یاری کند. این آیه بر اهمیت پیروی نکردن از تمایلات قلب و چشمان تأکید می‌کند، زیرا این تمایلات می‌توانند انسان را به سوی گناه سوق دهند. در عوض، پیروان خدا باید بر اطاعت از احکام او تمرکز کنند.

اصولی بی‌زمان

این اصل بی‌زمان است و هم برای بنی‌اسرائیل در دوران باستان و هم برای مسیحیان امروزی که به وفاداری به احکام خدا و پرهیز از وسوسه‌های دنیا فراخوانده شده‌اند، کاربرد دارد. هرگاه خدا به ما دستور می‌دهد چیزی را به یاد داشته باشیم، به این دلیل است که می‌داند ما مستعد فراموشی هستیم.

سدی در برابر گناه

این “فراموشی” تنها به معنای ناتوانی در یادآوری احکام نیست، بلکه شامل ناتوانی در عمل به آنها نیز می‌شود. هنگامی که شخصی در آستانه ارتکاب گناه است و به زیزیت خود نگاه می‌کند، به یاد می‌آورد که خدایی وجود دارد که به او احکام داده است. اگر این احکام اطاعت نشوند، پیامدهایی در پی خواهد داشت.

از این منظر، زیزیت به عنوان سدی در برابر گناه عمل می‌کند و به مؤمنان کمک می‌کند تا وظایف خود را به یاد داشته باشند و در وفاداری خود به خدا استوار بمانند.

«همه احکام من»

دعوتی به اطاعت کامل

پیروی از تمام احکام خدا برای حفظ قدوسیت و وفاداری به او ضروری است. زیزیت روی لباس‌ها به عنوان نمادی ملموس عمل می‌کند تا خادمان خدا را به مسئولیتشان در داشتن زندگی مقدس و مطیع یادآوری کند.

مقدس بودن—یعنی برای خدا جدا شدن—یکی از مفاهیم مرکزی در سراسر کتاب مقدس است، و این فرمان خاص راهی را برای خادمان خدا فراهم می‌کند تا به تعهد خود برای اطاعت پایبند بمانند.

اهمیت “همه” احکام

مهم است که به استفاده از اسم عبری کُل (כֹּל) توجه کنیم، که به معنای “همه” است. این تأکید بر لزوم اطاعت از نه تنها برخی از احکام—همان‌طور که در تقریباً تمام کلیساهای جهان رایج است—بلکه کل مجموعه احکام داده‌شده به ما دارد.

احکام خدا در واقع دستوراتی هستند که باید به طور وفادارانه رعایت شوند، اگر می‌خواهیم او را خشنود کنیم. با انجام این کار، در جایگاهی قرار می‌گیریم که به سوی عیسی هدایت شده و از طریق قربانی کفاره‌ای او، آمرزش گناهانمان را دریافت کنیم.

فرآیندی که به رستگاری می‌انجامد

خشنود ساختن پدر از طریق اطاعت

عیسی به روشنی بیان کرد که مسیر رستگاری از آنجا آغاز می‌شود که فردی از طریق رفتار خود پدر را خشنود سازد (مزمور ۱۸:۲۲-۲۴). هنگامی که پدر قلب فرد را بررسی کرده و تمایل او به اطاعت را تأیید کند، روح‌القدس او را راهنمایی می‌کند تا همه احکام مقدس او را رعایت کند.

نقش پدر در هدایت به سوی عیسی

سپس پدر این شخص را به عیسی می‌فرستد یا به او «هدیه» می‌دهد:
“هیچ‌کس نمی‌تواند نزد من بیاید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاده است، او را جذب کند، و من او را در روز آخر زنده خواهم کرد” (یوحنا ۶:۴۴).
و همچنین:
“این ارادهٔ اوست که مرا فرستاده است، که من هیچ‌یک از کسانی را که به من داده است، از دست ندهم، بلکه در روز آخر آن‌ها را زنده سازم” (یوحنا ۶:۳۹).

زیزیت به عنوان یادآوری روزانه

زیزیت، به عنوان یادآوری بصری و فیزیکی، در این فرآیند نقشی حیاتی دارد و به‌عنوان یاری روزانه برای خادمان خدا عمل می‌کند تا در اطاعت و قدوسیت پایدار بمانند.

این آگاهی مستمر از تمامی احکام او، یک گزینه نیست، بلکه جنبه‌ای اساسی از زندگی‌ای است که به خدا وقف شده و با اراده او همسو است.

زنی به تاسل‌های عیسی دست می‌زند و شفا می‌یابد

عیسی و زیزیت

عیسی مسیح، در زندگی خود، اهمیت انجام احکام خدا را نشان داد، از جمله پوشیدن زیزیت بر لباس خود. وقتی اصطلاح یونانی اصلی را بررسی می‌کنیم [کراسپدون (κράσπεδον)، به معنای زیزیت، نخ‌ها، منگوله‌ها، حاشیه‌ها]، مشخص می‌شود که همان چیزی است که زنی که دچار خونریزی بود لمس کرد و شفا یافت:

“ناگهان، زنی که دوازده سال دچار خونریزی بود، از پشت به سوی او آمد و حاشیهٔ لباس او را لمس کرد” (متی ۹:۲۰). به همین ترتیب، در انجیل مرقس، می‌بینیم که بسیاری تلاش می‌کردند زیزیت عیسی را لمس کنند، زیرا درک کرده بودند که این زیزیت‌ها نمادی از احکام قدرتمند خدا هستند که برکات و شفای الهی را به همراه دارند: “هر جا که او می‌رفت—به روستاها، شهرها یا حومه‌ها—بیماران را در بازارها می‌گذاشتند. آن‌ها از او درخواست می‌کردند که فقط اجازه دهد حاشیه لباسش را لمس کنند، و همهٔ کسانی که آن را لمس کردند، شفا یافتند” (مرقس ۶:۵۶).

اهمیت زیزیت در زندگی عیسی

این روایات نشان می‌دهند که عیسی به‌طور وفادارانه فرمان پوشیدن زیزیت را که در تورات دستور داده شده بود، رعایت می‌کرد. زیزیت فقط تزئینی نبود، بلکه نمادی عمیق از احکام خدا بود که عیسی آن‌ها را متجسم و حفظ می‌کرد. شناخت مردم از زیزیت به عنوان نقطه‌ای برای ارتباط با قدرت الهی، نقش اطاعت از احکام خدا را در دریافت برکات و معجزات برجسته می‌کند.

پایبندی عیسی به این فرمان، نشان‌دهنده تسلیم کامل او به شریعت خداست و برای پیروانش نمونه‌ای قوی ارائه می‌دهد تا همانند او عمل کنند؛ نه تنها در مورد زیزیت، بلکه در مورد همهٔ احکام پدر، از جمله سبت، ختنه، مو و ریش و گوشت‌های حرام.


ضمیمه ۲: ختنه و مسیحی

ختنه: فرمانی که تقریباً تمامی کلیساها آن را لغو شده می‌دانند

در میان تمامی احکام مقدس خدا، ختنه به نظر می‌رسد تنها فرمانی باشد که تقریباً تمامی کلیساها به اشتباه آن را لغو شده می‌دانند. این توافق نظر آن‌قدر گسترده است که حتی رقبای دیرینه دکترینال—مانند کلیسای کاتولیک و فرقه‌های پروتستانی (مجمع خدا، ادونتیست‌های روز هفتم، باپتیست‌ها، پرسبیتری‌ها، متدیست‌ها و غیره)—و همچنین گروه‌هایی که اغلب به‌عنوان فرقه‌ها شناخته می‌شوند، مانند مورمون‌ها و شاهدان یهوه، همگی ادعا می‌کنند که این فرمان در زمان صلیب باطل شده است.

عیسی هرگز آموزش نداد که این فرمان لغو شده است

دو دلیل اصلی وجود دارد که چرا این باور میان مسیحیان بسیار رایج شده است، با وجود اینکه عیسی هرگز چنین آموزه‌ای را تعلیم نداد و تمامی حواریون و شاگردان عیسی این فرمان را رعایت می‌کردند—از جمله پولس، که نوشته‌های او اغلب توسط رهبران مذهبی برای “رهایی” غیریهودیان از این حکم، که خود خدا تعیین کرده است، استفاده می‌شود.

این در حالی است که هیچ پیشگویی‌ای در عهد عتیق وجود ندارد که نشان دهد با آمدن مسیح، قوم خدا—چه یهودیان و چه غیریهودیان—از اجرای این فرمان معاف خواهند شد. در واقع، از زمان ابراهیم تاکنون، ختنه همواره برای هر مردی که می‌خواست بخشی از قوم برگزیده خدا برای نجات باشد، لازم بوده است، خواه از نسل ابراهیم باشد یا نه.

ختنه به‌عنوان نشانه پیمان ابدی

هیچ‌کس بدون ختنه نمی‌توانست به‌عنوان بخشی از جامعه مقدس (جدا شده از سایر ملت‌ها) پذیرفته شود. ختنه نشانه فیزیکی پیمان بین خدا و قوم ممتاز او بود.

علاوه بر این، این پیمان محدود به یک دوره زمانی خاص یا به نسل زیستی ابراهیم نبود؛ بلکه شامل تمامی غیریهودیانی نیز می‌شد که می‌خواستند رسماً در جامعه خدا پذیرفته شوند و نزد خدا برابر شمرده شوند. خداوند به‌وضوح اعلام کرد:
«این تنها برای کسانی که در خانه تو متولد شده‌اند نیست، بلکه برای غلامانی که از بیگانگان خریده‌ای نیز می‌باشد. چه در خانه تو متولد شده باشند و چه با پول خریداری شده باشند، آن‌ها باید ختنه شوند. پیمان من در بدن شما یک پیمان ابدی خواهد بود» (پیدایش ۱۷:۱۲-۱۳).

غیریهودیان و الزام ختنه

اگر واقعاً غیریهودیان نیازی به این نشان فیزیکی برای پیوستن به قوم مقدس خدا نداشتند، هیچ دلیلی وجود نداشت که خدا ختنه را قبل از آمدن مسیح ضروری بداند اما بعد از آن نه.

عدم وجود هیچ پیشگویی برای این تغییر

برای اینکه این ادعا حقیقت داشته باشد، باید در کتاب‌های پیامبران شواهدی برای آن وجود داشته باشد، و عیسی نیز باید به ما اطلاع می‌داد که این تغییر پس از عروج او صورت خواهد گرفت. اما در عهد عتیق هیچ اشاره‌ای به ورود غیریهودیان به قوم خدا وجود ندارد که نشان دهد آن‌ها از هیچ حکمی، از جمله ختنه، معاف خواهند بود، صرفاً به این دلیل که از نسل زیستی ابراهیم نیستند.

دو دلیل رایج که کلیساها برای نادیده گرفتن این فرمان الهی ارائه می‌دهند

دلیل اول: کلیساها به‌اشتباه تعلیم می‌دهند که فرمان ختنه لغو شده است

اولین دلیلی که کلیساها برای لغو شریعت ختنه ارائه می‌دهند—بدون اینکه مشخص کنند چه کسی آن را لغو کرده است—این است که اجرای این حکم دشوار است. رهبران کلیسا نگرانند که اگر حقیقت را بپذیرند و آموزش دهند—اینکه خدا هرگز دستوری برای لغو آن نداده است—بسیاری از اعضای خود را از دست خواهند داد.

به‌طور کلی، اجرای این فرمان واقعاً دشوار است. همیشه این‌گونه بوده و همچنان هست. حتی با پیشرفت‌های پزشکی، یک مسیحی که تصمیم به اطاعت از این حکم بگیرد، باید یک پزشک متخصص پیدا کند، هزینه را شخصاً بپردازد (زیرا بسیاری از بیمه‌های درمانی این هزینه را پوشش نمی‌دهند)، تحت عمل جراحی قرار بگیرد، عوارض پس از عمل را تحمل کند و با فشار اجتماعی روبه‌رو شود، از جمله مخالفت خانواده، دوستان، و کلیسا.

شهادت شخصی

یک مرد باید حقیقتاً مصمم باشد که این فرمان خداوند را اطاعت کند تا آن را انجام دهد؛ در غیر این صورت، به‌راحتی منصرف خواهد شد. تشویق به ترک این مسیر بسیار زیاد است. من این را می‌دانم زیرا خودم در سن ۶۳ سالگی در اطاعت از این فرمان ختنه شدم.

دلیل دوم: سوء‌تفاهم در مورد تفویض یا اجازه الهی

دلیل دوم، و مطمئناً اصلی‌ترین دلیل، این است که کلیسا درک درستی از تفویض یا مجوز الهی ندارد. این سوءتفاهم در اوایل دوران مسیحیت توسط شیطان مورد سوءاستفاده قرار گرفت، هنگامی که تنها چند دهه پس از عروج عیسی، رقابت‌ها برای قدرت در میان رهبران کلیسا آغاز شد، که در نهایت به این نتیجه عجیب ختم شد که خدا اختیار تغییر هر بخش از شریعت خود را به پطرس و جانشینان ادعایی او واگذار کرده است.

گروهی از اسرائیلیان در اورشلیم باستان که در خیابانی تاریک در حال صحبت و نگه داشتن مشعلی هستند.
به محض اینکه عیسی به سوی پدر بازگشت، شیطان شروع به تأثیرگذاری بر رهبران کلیسا کرد تا غیریهودیان را از فرمان‌های جاودانه خدا دور کند.

این انحراف تنها به ختنه محدود نشد، بلکه بسیاری از احکام دیگر عهد عتیق را نیز تحت تأثیر قرار داد—احکامی که عیسی و پیروانش همواره به‌طور کامل به آن‌ها پایبند بودند.

اختیار بر شریعت خدا

کلیسا، تحت تأثیر شیطان، این حقیقت را نادیده گرفت که هرگونه تفویض اختیار بر شریعت مقدس خدا باید مستقیماً از سوی خود خدا صورت گیرد—یا از طریق پیامبران او در عهد عتیق، یا از طریق مسیح.

اینکه انسان‌های معمولی خود را مجاز بدانند که چیزی به این ارزشمندی در نظر خدا را تغییر دهند، غیرقابل تصور است. هیچ پیامبری از جانب خدا، و نه عیسی، هرگز به ما هشدار نداد که پدر پس از مسیح به هیچ فرد یا گروهی، چه داخل و چه خارج از کتاب مقدس، قدرت یا الهام خواهد داد تا حتی کوچک‌ترین احکام او را باطل، لغو، اصلاح یا به‌روزرسانی کند. بلکه، خداوند به‌صراحت اعلام کرد که چنین کاری گناه بزرگی خواهد بود:
«چیزی به آنچه که به شما فرمان داده‌ام، اضافه نکنید و چیزی از آن نکاهید، بلکه فرمان‌های یهوه، خدای خود را که به شما داده‌ام، نگاه دارید» (تثنیه ۴:۲).

از بین رفتن فردیت در رابطه با خدا

کلیسا به‌عنوان یک واسطه غیرضروری

یکی دیگر از مشکلات اساسی، از بین رفتن فردیت در رابطه بین مخلوق و خالق است. نقش کلیسا هرگز نباید به‌عنوان واسطه بین خدا و انسان باشد. اما از همان اوایل دوران مسیحیت، کلیسا این نقش را بر عهده گرفت.

به جای اینکه هر ایماندار، تحت هدایت روح‌القدس، به‌طور فردی با پدر و پسر ارتباط برقرار کند، مردم کاملاً به رهبران خود وابسته شدند تا به آن‌ها بگویند خداوند چه چیزی را مجاز می‌داند یا منع می‌کند.

دسترسی محدود به کتاب‌های مقدس

این مشکل جدی عمدتاً به این دلیل رخ داد که تا زمان اصلاحات قرن شانزدهم، دسترسی به کتاب‌های مقدس امتیازی بود که فقط به روحانیون داده می‌شد. خواندن کتاب مقدس برای مردم عادی به‌صراحت ممنوع بود، با این استدلال که آن‌ها قادر به درک آن بدون تفسیر روحانیون نیستند.

تأثیر رهبران بر مردم

وابستگی به تعالیم رهبران

پنج قرن گذشته است، و علی‌رغم دسترسی عمومی به کتاب‌های مقدس، مردم همچنان کاملاً به آنچه که رهبرانشان آموزش می‌دهند—چه درست و چه غلط—وابسته هستند، و ناتوان از یادگیری و اجرای مستقل آنچه که خدا از هر فرد می‌خواهد، باقی مانده‌اند.

همان تعالیم نادرستی درباره احکام مقدس و ابدی خدا که پیش از اصلاحات وجود داشت، همچنان از طریق مدارس دینی تمام فرقه‌ها به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود.

تعلیم عیسی درباره شریعت

تا جایی که من می‌دانم، هیچ مؤسسه مسیحی‌ای وجود ندارد که به رهبران آینده بیاموزد آنچه که عیسی به‌روشنی تعلیم داد: اینکه هیچ‌یک از احکام خدا پس از آمدن مسیح اعتبار خود را از دست نداده است:
«زیرا به راستی به شما می‌گویم، تا زمانی که آسمان و زمین از میان نرود، حتی کوچک‌ترین حرف یا کوچک‌ترین نقطه‌ای از شریعت به هیچ وجه از میان نخواهد رفت تا همه چیز تحقق یابد. بنابراین، هر کسی که یکی از این احکام کوچک‌تر را کنار بگذارد و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمان کمترین خوانده خواهد شد؛ اما هر که آن‌ها را به جا آورد و تعلیم دهد، بزرگ در پادشاهی آسمان خوانده خواهد شد» (متی ۵:۱۸-۱۹).

اطاعت جزئی در برخی فرقه‌ها

پیروی گزینشی از احکام خدا

تعداد کمی از فرقه‌ها تلاش می‌کنند تا تعلیم دهند که احکام خداوند جاودانه‌اند و هیچ نویسنده‌ای در کتاب مقدس پس از مسیح هرگز بر خلاف این حقیقت چیزی ننوشته است. اما به دلایلی نامعلوم، این گروه‌ها فهرست احکامی که هنوز برای مسیحیان لازم‌الاجرا است را محدود می‌کنند.

این فرقه‌ها معمولاً بر ده فرمان تأکید دارند (از جمله شبات، روز هفتم که در فرمان چهارم ذکر شده است) و همچنین احکام خوراکی در لاویان ۱۱، اما فراتر از این نمی‌روند.

ناسازگاری در گزینش

عجیب‌ترین مسئله این است که این انتخاب‌های خاص هیچ مبنای مشخصی از عهد عتیق یا چهار انجیل ندارند که توضیح دهد چرا این احکام خاص هنوز معتبر هستند، در حالی که سایر احکام مانند نگه‌داشتن موی سر و ریش، پوشیدن تسیت‌سیت، یا ختنه نادیده گرفته شده یا از آن دفاع نمی‌شود.

این مسئله این پرسش را مطرح می‌کند: اگر همه احکام خداوند مقدس و عادلانه هستند، چرا برخی را اطاعت کنیم و نه همه را؟

پیمان ابدی

ختنه به‌عنوان نشانه پیمان

نقاشی قدیمی اثر جووانی بلینی که ختنه عیسی را همراه با یوسف و مریم نشان می‌دهد.
نقاشی‌ای از قرن پانزدهم اثر هنرمند جووانی بلینی، که در آن عیسی توسط خاخامان، با حضور یوسف و مریم، ختنه می‌شود.

ختنه پیمان ابدی بین خدا و قوم او است—گروهی از انسان‌های مقدس که از سایر مردم جدا شده‌اند. این گروه همیشه برای همه باز بوده است و هرگز محدود به نسل زیستی ابراهیم نبوده، برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند.

از لحظه‌ای که خدا ابراهیم را به‌عنوان نخستین عضو این گروه برگزید، او ختنه را به‌عنوان نشانه‌ای ظاهری و ابدی از این پیمان مقرر کرد. کاملاً مشخص شد که هم نسل طبیعی ابراهیم و هم کسانی که از نسل او نبودند، اگر می‌خواستند بخشی از قوم خدا باشند، نیاز به این نشان فیزیکی پیمان داشتند.

استفاده از نوشته‌های پولس رسول به‌عنوان دلیلی برای نافرمانی از احکام جاودانه خدا

تأثیر مارسیون بر قانون کتاب مقدس

یکی از نخستین تلاش‌ها برای گردآوری نوشته‌های مختلفی که پس از عروج مسیح ظاهر شدند، توسط مارسیون (۸۵ – ۱۶۰ میلادی)، یک صاحب کشتی ثروتمند در قرن دوم انجام شد. مارسیون یک پیرو مشتاق پولس بود، اما از یهودیان نفرت داشت.

کتاب مقدس او عمدتاً شامل نوشته‌های پولس و انجیل اختصاصی خودش بود که بسیاری آن را نسخه‌ای سرقت‌شده از انجیل لوقا می‌دانند. مارسیون تمام انجیل‌ها و رساله‌های دیگر را رد کرد و آن‌ها را غیرالهامی دانست. در کتاب مقدس او، تمامی اشاره‌ها به عهد عتیق حذف شده بودند، زیرا او تعلیم می‌داد که خدای قبل از عیسی همان خدایی نبود که پولس اعلام کرده بود.

کتاب مقدس مارسیون توسط کلیسای روم رد شد و او به‌عنوان یک بدعت‌گذار محکوم شد، اما دیدگاه او درباره نوشته‌های پولس رسول به‌عنوان تنها متون الهامی از سوی خدا، و رد کامل عهد عتیق و انجیل‌های متی، مرقس و یوحنا، پیش از آن بر عقاید بسیاری از مسیحیان اولیه تأثیر گذاشته بود.

نخستین قانون رسمی عهد جدید در کلیسای کاتولیک

توسعه قانون عهد جدید

اولین قانون عهد جدید به‌طور رسمی در اواخر قرن چهارم، حدود ۳۵۰ سال پس از بازگشت عیسی به سوی پدر، شناخته شد. شوراهای کلیسای کاتولیک در رم، هیپو (۳۹۳) و کارتاژ (۳۹۷) نقش اساسی در نهایی‌سازی ۲۷ کتابی که امروزه به‌عنوان عهد جدید می‌شناسیم، ایفا کردند.

این شوراها در تحکیم قانون کتاب مقدس برای مقابله با تفاسیر و متون گوناگونی که در جوامع مسیحی در گردش بودند، بسیار مهم بودند.

نقش اسقف‌های روم در شکل‌گیری کتاب مقدس

تأیید و گنجاندن نامه‌های پولس

رساله‌های پولس در مجموعه نوشته‌هایی که در قرن چهارم توسط کلیسای روم تأیید شد، گنجانده شدند. این مجموعه، که از سوی کلیسای کاتولیک مقدس تلقی می‌شد، در لاتین به نام Biblia Sacra و در یونانی به نام Τὰ βιβλία τὰ ἅγια (ta biblia ta hagia) شناخته شد.

پس از قرن‌ها بحث بر سر اینکه کدام نوشته‌ها باید در قانون رسمی قرار گیرند، اسقف‌های کلیسا عهد عتیق یهودی، چهار انجیل، کتاب اعمال رسولان (منسوب به لوقا)، رساله‌های کلیسایی (از جمله نامه‌های پولس) و کتاب مکاشفه یوحنا را تأیید و به‌عنوان متونی مقدس اعلام کردند.

استفاده از عهد عتیق در زمان عیسی

نکته مهم این است که در زمان عیسی، تمام یهودیان، از جمله خود عیسی، تنها از عهد عتیق برای تعلیمات خود استفاده می‌کردند و به آن استناد می‌کردند. این استفاده عمدتاً بر اساس نسخه یونانی متن، معروف به ترجمه سبعینیه، بود که حدود سه قرن پیش از مسیح گردآوری شده بود.

چالش تفسیر نوشته‌های پولس

پیچیدگی و سوءتفسیر

نوشته‌های پولس، مانند سایر نویسندگانی که پس از عیسی ظاهر شدند، قرن‌ها پیش در کتاب مقدس رسمی تأیید شده توسط کلیسا گنجانده شدند و از این رو، به‌عنوان پایه‌های ایمان مسیحی در نظر گرفته می‌شوند.

با این حال، مشکل نه در پولس بلکه در تفسیر نوشته‌های او نهفته است. نامه‌های او با سبک پیچیده و دشواری نوشته شده‌اند، چنانکه حتی در زمان خود او نیز این چالش شناخته شده بود (همان‌طور که در دوم پطرس ۳:۱۶ ذکر شده است)، زمانی که زمینه فرهنگی و تاریخی هنوز برای خوانندگان آشنا بود. تفسیر این متون در قرن‌های بعد، در شرایط کاملاً متفاوت، بر این دشواری می‌افزاید.

مسئله اقتدار و تفسیرها

مسئله اقتدار پولس

موضوع اصلی، نه ارتباط نوشته‌های پولس بلکه اصل بنیادین اقتدار و انتقال آن است. همان‌طور که قبلاً توضیح داده شد، اقتداری که کلیسا به پولس نسبت می‌دهد تا احکام مقدس و ابدی خدا را لغو، اصلاح یا به‌روزرسانی کند، هیچ تأییدی در نوشته‌های پیشین ندارد. بنابراین، این اقتدار از سوی خداوند نیست.

هیچ پیشگویی در عهد عتیق یا انجیل‌ها وجود ندارد که نشان دهد پس از مسیح، خدا مردی از طرسوس را خواهد فرستاد که همه باید به او گوش دهند و از او پیروی کنند.

هماهنگ‌سازی تفسیرها با عهد عتیق و انجیل‌ها

نیاز به یکپارچگی و سازگاری

این بدان معناست که هرگونه درک یا تفسیری از نوشته‌های پولس که با مکاشفاتی که قبل از او آمده‌اند سازگار نیست، نادرست است. بنابراین، مسیحی‌ای که حقیقتاً از خدا و کلام او می‌ترسد، باید هر تفسیری از نامه‌های پولس یا نویسنده‌ای دیگر را که با آنچه خداوند از طریق پیامبرانش در عهد عتیق و از طریق مسیحش، عیسی، آشکار کرده است، سازگار نیست، رد کند.

فروتنی در تفسیر کتاب مقدس

مسیحی باید این حکمت و فروتنی را داشته باشد که بگوید:
«من این بخش را درک نمی‌کنم، و توضیحاتی که خوانده‌ام نادرست هستند زیرا تأییدی از پیامبران خداوند و سخنان عیسی ندارند. آن را کنار می‌گذارم تا روزی، اگر اراده خداوند باشد، او آن را برایم روشن کند.»

آزمایش بزرگ برای غیریهودیان

آزمایشی از اطاعت و ایمان

می‌توان گفت که این یکی از مهم‌ترین آزمایش‌هایی است که خداوند برای غیریهودیان تعیین کرده است، آزمایشی مشابه آنچه قوم یهود در سفر خود به کنعان با آن روبرو شدند. چنانکه در تثنیه ۸:۲ آمده است:
«به یاد آورید چگونه یهوه، خدای شما، در این چهل سال شما را در بیابان هدایت کرد تا شما را فروتن سازد و بیازماید تا بداند در دل شما چه می‌گذرد، که آیا احکام او را نگاه خواهید داشت یا نه.»

شناسایی غیریهودیان مطیع

در این زمینه، خداوند به دنبال شناسایی آن دسته از غیریهودیانی است که حقیقتاً مایلند به قوم مقدس او بپیوندند. این‌ها کسانی هستند که تصمیم می‌گیرند تمام احکام را اطاعت کنند، از جمله ختنه، علی‌رغم فشار شدید کلیسا و آیات متعدد در نامه‌های کلیسایی که ظاهراً نشان می‌دهند برخی از احکامی که در نوشته‌های پیامبران و انجیل‌ها ابدی توصیف شده‌اند، برای غیریهودیان لغو شده‌اند.

ختنه جسم و قلب

یک نوع ختنه: جسمی و روحانی

مهم است که روشن شود که دو نوع ختنه وجود ندارد، بلکه فقط یک نوع وجود دارد: ختنه جسمی. باید برای همه واضح باشد که عبارت «ختنه قلب» که در سراسر کتاب مقدس استفاده شده است، کاملاً استعاری است، مانند «قلب شکسته» یا «قلب شاد».

وقتی کتاب مقدس می‌گوید که کسی «غیر مختون در قلب» است، این بدان معناست که آن فرد آن‌گونه که باید زندگی نمی‌کند—به‌عنوان کسی که حقیقتاً خدا را دوست دارد و مایل است از او اطاعت کند.

نمونه‌هایی از کتاب مقدس

به‌عبارت دیگر، ممکن است این فرد به‌لحاظ جسمی مختون باشد، اما شیوه زندگی او مطابق با انتظارات خدا از قومش نیست. خداوند از طریق پیامبر ارمیا اعلام کرد که تمام اسرائیل در وضعیتی قرار دارند که «غیر مختون در قلب» هستند:
«زیرا همه امت‌ها نامختون‌اند، و تمامی خاندان اسرائیل در قلب نامختون‌اند» (ارمیا ۹:۲۶).

واضح است که همه آن‌ها به‌لحاظ جسمی مختون بودند، اما با رویگردانی از خدا و ترک شریعت مقدس او، به‌عنوان کسانی که در قلب نامختون‌اند، مورد داوری قرار گرفتند.

نیاز به ختنه جسمی و قلبی

همه فرزندان مذکر خدا، چه یهودی و چه غیریهودی، باید مختون باشند—نه‌تنها به‌لحاظ جسمی بلکه در قلب نیز. این امر در این کلمات روشن بیان شده است:
«این است آنچه که خداوند قادر مطلق می‌گوید: هیچ غریبه‌ای، از جمله آن‌هایی که در میان قوم اسرائیل زندگی می‌کنند، نباید وارد مقدس من شوند مگر اینکه در بدن و قلب مختون باشند» (حزقیال ۴۴:۹).

نتیجه‌گیری‌های کلیدی

  1. مفهوم ختنه قلب همیشه وجود داشته است و در عهد جدید به‌عنوان جایگزینی برای ختنه جسمی واقعی معرفی نشده است.
  2. ختنه برای همه کسانی که بخشی از قوم خدا هستند، چه یهودی و چه غیریهودی، الزامی است.

ختنه و تعمید در آب

جایگزینی نادرست

برخی به‌اشتباه باور دارند که تعمید در آب برای مسیحیان به‌عنوان جایگزینی برای ختنه تعیین شده است. اما این ادعا صرفاً یک اختراع انسانی است، تلاشی برای اجتناب از اطاعت از فرمان خداوند.

اگر چنین ادعایی حقیقت داشت، انتظار می‌رفت که در نوشته‌های پیامبران یا انجیل‌ها آیاتی بیابیم که نشان دهد پس از عروج مسیح، خدا دیگر از غیریهودیانی که می‌خواهند به قوم او بپیوندند، ختنه را طلب نمی‌کند و تعمید جای آن را گرفته است. اما هیچ‌یک از این آیات وجود ندارد.

منشأ تعمید در آب

علاوه بر این، مهم است که بدانیم تعمید در آب پیش از ظهور مسیحیت وجود داشته است. یحیای تعمیددهنده نه «مخترع» و نه «پیشگام» این آیین بوده است.

ریشه‌های یهودی تعمید (میکوه)

میکوه به‌عنوان آیین تطهیر

تعمید، یا میکوه، مدت‌ها پیش از دوران یحیای تعمیددهنده به‌عنوان یک آیین تثبیت‌شده غسل در میان یهودیان وجود داشته است. میکوه نماد پاک شدن از گناه و نجاست آیینی بود.

یک میکوه قدیمی و سنتی ساخته شده از آجر و سنگ در آلمان.
یک میکوه باستانی که برای غسل تطهیر توسط یهودیان استفاده می‌شد، واقع در شهر ورمز، آلمان.

زمانی که یک غیریهودی ختنه می‌شد، او همچنین یک میکوه را نیز انجام می‌داد. این عمل نه‌تنها به‌عنوان تطهیر آیینی انجام می‌شد، بلکه همچنین نماد مرگ—«دفن شدن» در آب—زندگی بت‌پرستانه گذشته بود. بیرون آمدن از آب، که یادآور مایع آمنیوتیک در رحم است، نماد تولد دوباره او به‌عنوان یک یهودی محسوب می‌شد.

یحیای تعمیددهنده و میکوه

یحیای تعمیددهنده یک آیین جدید را ایجاد نکرد، بلکه معنای جدیدی به یک آیین موجود داد. در حالی که قبلاً فقط غیریهودیان «می‌مردند» و «تولد دوباره» پیدا می‌کردند تا به یهودیت بپیوندند، یحیی یهودیانی که در گناه زندگی می‌کردند را نیز دعوت کرد تا «بمیرند» و «تولد دوباره» یابند، به‌عنوان نشانه‌ای از توبه.

اما این غسل، لزوماً یک رویداد یک‌باره نبود. یهودیان هر زمان که نجس آیینی می‌شدند، خود را غسل می‌دادند، مثلاً پیش از ورود به معبد. همچنین آن‌ها معمولاً—و هنوز هم امروزه—در روز یوم‌کیپور برای توبه، غسل انجام می‌دهند.

تفکیک تعمید و ختنه

نقش‌های متمایز این آیین‌ها

ایده‌ای که می‌گوید تعمید جایگزین ختنه شده است، نه در کتاب مقدس و نه در سنت یهودی ریشه ندارد. در حالی که تعمید (میکوه) نماد پرمعنا و ارزشمندی از توبه و پاک‌سازی است، هرگز برای جایگزینی ختنه، که نشانه ابدی پیمان خداوند است، تعیین نشده است.

هر دو آیین معنای خاص خود را دارند و هیچ‌یک دیگری را نفی نمی‌کند.


ضمیمه ۱: افسانه ۶۱۳ احکام

افسانه ۶۱۳ احکام و احکام حقیقی‌ای که هر بنده خدا باید به دنبال اطاعت از آن‌ها باشد

سوءتفاهم‌های رایج

بسیاری از اوقات، زمانی که متونی درباره ضرورت اطاعت از تمامی احکام پدر و پسر برای نجات منتشر می‌کنیم، برخی خوانندگان آزرده می‌شوند و با نظراتی مانند این واکنش نشان می‌دهند: «اگر این‌طور باشد، باید همه ۶۱۳ حکم را رعایت کنیم!»

چنین نظراتی نشان می‌دهد که بیشتر مردم هیچ ایده‌ای ندارند که این عدد مرموز از کجا آمده است—عددی که هیچ‌کس هرگز در کتاب مقدس ندیده—یا اینکه واقعاً چه مفهومی دارد.

توضیح منشأ این افسانه

فرمت پرسش و پاسخ

در این مطالعه، منشأ این افسانه را در قالب پرسش و پاسخ توضیح خواهیم داد.

همچنین مشخص خواهیم کرد که احکام واقعی خدا، آن‌گونه که در کتاب مقدس آمده است، کدامند—احکامی که هر شخصی که از پدر آسمانی می‌ترسد و امید دارد برای آمرزش گناهان به سوی پسرش فرستاده شود، باید به دنبال اطاعت از آن‌ها باشد.

پرسش: ۶۱۳ حکم چه هستند؟
پاسخ: ۶۱۳ حکم (۶۱۳ میتزوت) در قرن دوازدهم میلادی توسط خاخام‌های یهودی برای یهودیان مذهبی اختراع شد. نویسنده اصلی آن‌ها خاخام و فیلسوف اسپانیایی موسی بن میمون (۱۱۳۵–۱۲۰۴)، معروف به رامبام، بود.


پرسش: آیا واقعاً ۶۱۳ حکم در کتاب مقدس وجود دارد؟
پاسخ: خیر. احکام واقعی خداوند اندک و ساده برای اجرا هستند. شیطان این افسانه را به‌عنوان بخشی از نقشه بلندمدت خود برای متقاعد کردن بشر به ترک اطاعت از خدا ایجاد کرد. این استراتژی از زمان عدن وجود داشته است.


پرسش: عدد ۶۱۳ از کجا آمده است؟
پاسخ: این عدد از سنت‌های ربانی و مفهوم عددشناسی عبری سرچشمه گرفته است، که در آن به هر حرف الفبا یک مقدار عددی اختصاص داده می‌شود. یکی از این سنت‌ها ادعا می‌کند که کلمه “تسیت‌سیت” (ציצית)، که به معنای حاشیه یا نوار است (اعداد ۱۵:۳۷-۳۹ را ببینید)، در مجموع عددی برابر با ۶۱۳ دارد.

به‌طور خاص، بر اساس این افسانه، این نوارها دارای مقدار عددی اولیه ۶۰۰ هستند. افزودن هشت رشته و پنج گره، مجموع را به ۶۱۳ می‌رساند، که ادعا شده با تعداد احکام در تورات (پنج کتاب نخست کتاب مقدس) مطابقت دارد. شایان ذکر است که استفاده از تسیت‌سیت یک فرمان واقعی است که باید توسط همه رعایت شود، اما ارتباط آن با ۶۱۳ حکم کاملاً ساختگی است. این یکی از همان «سنت‌های مشایخ» است که عیسی به‌صراحت آن را محکوم کرد (متی ۱۵:۱-۲۰ را ببینید). [مطالعه مربوط به تسیت‌سیت را ببینید]


پرسش: چگونه توانستند این تعداد حکم را برای رسیدن به عدد ۶۱۳ از تسیت‌سیت استخراج کنند؟
پاسخ: با دشواری و خلاقیت فراوان. آن‌ها احکام واقعی را به چندین حکم کوچک‌تر تقسیم کردند تا تعداد را افزایش دهند. همچنین، بسیاری از احکام مربوط به کاهنان، معبد، کشاورزی، دامداری، اعیاد و موارد دیگر را در این شمارش وارد کردند.


پرسش: احکام واقعی که باید به دنبال اطاعت از آن‌ها باشیم، کدامند؟
پاسخ: علاوه بر ده فرمان، چندین حکم دیگر نیز وجود دارد که همه آن‌ها ساده برای اطاعت هستند. برخی از آن‌ها مختص مردان یا زنان هستند، برخی دیگر برای جامعه تعیین شده‌اند، و تعداد اندکی هم به گروه‌های خاصی مانند کشاورزان و دامداران اختصاص دارند. بسیاری از احکام برای مسیحیان قابل اجرا نیستند، زیرا به نوادگان قبیله لاوی اختصاص دارند یا به معبد اورشلیم مرتبط هستند که در سال ۷۰ میلادی نابود شد.

اکنون، در آخرالزمان، باید درک کنیم که خدا همه فرزندان وفادار خود را فرا می‌خواند تا آماده شوند، زیرا در هر لحظه ممکن است ما را از این جهان فاسد بیرون ببرد. خدا تنها کسانی را خواهد برد که برای اطاعت از تمامی احکام او، بدون استثنا، تلاش می‌کنند.

موسی در کنار یوشع ایستاده و شریعت خدا (تمامی احکام او) را به قوم اسرائیل در سینا آموزش می‌دهد.
علاوه بر ده فرمان، احکام دیگری نیز وجود دارند که همگی ساده برای اطاعت هستند. خدا به موسی دستور داد تا آنچه خداوند از ما انتظار دارد، به ما تعلیم دهد.

از تعالیم و نمونه‌های رهبران خود پیروی نکنید، بلکه فقط آنچه خدا فرمان داده است را دنبال کنید.

غیریهودیان از هیچ‌یک از احکام خدا معاف نیستند:
«در جماعت، قانون برای شما و برای غیریهودی [גֵּר gēr (بیگانه، خارجی، غیریهودی)] که در میان شما ساکن است، یکسان خواهد بود؛ این یک فرمان جاودانه برای نسل‌های شماست: در حضور خداوند، همان قانون برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، اجرا خواهد شد. یک قانون و یک دستور برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، خواهد بود» (اعداد ۱۵:۱۵-۱۶).

اصطلاح “غیریهودی که در میان شما ساکن است” به هر غیر یهودی اشاره دارد که مایل است به قوم برگزیده خدا بپیوندد و نجات یابد.
«شما آنچه را که نمی‌دانید، پرستش می‌کنید؛ اما ما آنچه را که می‌دانیم، پرستش می‌کنیم، زیرا نجات از یهودیان است» (یوحنا ۴:۲۲).

در ادامه، احکامی را مشاهده می‌کنید که اغلب توسط مسیحیان نادیده گرفته می‌شوند، در حالی که عیسی، حواریون و شاگردان او همه آن‌ها را رعایت می‌کردند. عیسی الگوی ما است.

احکام برای مردان:

  • مو و ریش: «کناره‌های موی سر خود را نتراشید و گوشه‌های ریش خود را خراب نکنید» (لاویان ۱۹:۲۷). [مطالعه درباره موی سر و ریش مسیحی.]
  • تسیت‌سیت: «به بنی‌اسرائیل بگو که برای خود حاشیه‌هایی بر کناره لباس‌هایشان در نسل‌هایشان درست کنند… و هنگام نگاه کردن به آن‌ها، تمامی احکام خداوند را به یاد آورند» (اعداد ۱۵:۳۷-۳۹). [مطالعه درباره تسیت‌سیت.]
  • ختنه: «در روز هشتم از تولد، فرزند پسر شما باید ختنه شود… هم بومی و هم غیریهودی» (پیدایش ۱۷:۱۲). [مطالعه درباره ختنه و مسیحیان.]

احکام برای زنان:

  • پرهیز از روابط در دوران قاعدگی: «اگر کسی در دوران قاعدگی با زنی همبستر شود و عریانی او را آشکار سازد… هر دوی آن‌ها از میان قوم خود نابود خواهند شد» (لاویان ۲۰:۱۸).

احکام برای جامعه:

  • استراحت شبات: «روز شبات را به یاد داشته باش تا آن را مقدس نگه‌داری. شش روز کار کن… اما روز هفتم، شبات خداوند، خدای توست» (خروج ۲۰:۸-۱۱). [مطالعه درباره شبات.]
  • خوردنی‌های حرام: «از میان تمامی حیواناتی که بر زمین زندگی می‌کنند، این‌ها هستند که می‌توانید بخورید…» (لاویان ۱۱:۱-۴۶). [مطالعه درباره گوشت‌های حرام برای مسیحیان.]

پرسش: آیا پولس در نامه‌های خود (رساله‌ها) نمی‌گوید که عیسی همه احکام را برای ما اطاعت کرد و آن‌ها را از طریق مرگش لغو کرد؟
پاسخ: به هیچ وجه. خود پولس اگر می‌دید که کشیشان امروزی با استفاده از نوشته‌های او چه تعالیمی می‌دهند، وحشت‌زده می‌شد. هیچ انسان، از جمله پولس، از سوی خدا مجاز نشده است که حتی یک حرف از شریعت مقدس و ابدی او را تغییر دهد. اگر این حقیقت داشت، هم پیامبران و هم عیسی به‌وضوح اعلام می‌کردند که خدا شخصی از طرسوس را خواهد فرستاد که این سطح از اختیار را داشته باشد. اما حقیقت این است که نام پولس اصلاً ذکر نشده است—نه توسط پیامبران در تنخ (عهد عتیق) و نه توسط مسیح در چهار انجیل. چنین مسئله مهمی هرگز از سوی خدا نادیده گرفته نمی‌شد.

پیامبران تنها سه شخص را که در دوره عهد جدید ظاهر شدند، ذکر کرده‌اند: یهودا (مزمور ۴۱:۹)، یحیی تعمیددهنده (اشعیا ۴۰:۳) و یوسف اهل رامه (اشعیا ۵۳:۹). هیچ اشاره‌ای به پولس وجود ندارد، و این به این دلیل است که او چیزی نیاموخت که به آنچه قبلاً توسط پیامبران یا عیسی آشکار شده بود، اضافه یا با آن تناقض داشته باشد.

هر مسیحی که باور دارد پولس چیزی را از آنچه پیش‌تر نوشته شده تغییر داده است، باید درک خود را تصحیح کند تا با پیامبران و عیسی هماهنگ شود—نه برعکس، همان‌طور که بیشتر مردم انجام می‌دهند.

اگر کسی نتواند نوشته‌های پولس را با تعالیم پیامبران و عیسی هماهنگ کند، بهتر است آن‌ها را کنار بگذارد تا اینکه بر اساس تفسیر خود از نوشته‌های یک انسان، خدا را نافرمانی کند. چنین استدلالی در روز داوری پذیرفته نخواهد شد.

هیچ‌کس قاضی را قانع نخواهد کرد که بگوید: «من بی‌گناه هستم زیرا از احکام تو چشم‌پوشی کردم و از پولس پیروی نمودم.» آنچه درباره آخرالزمان آشکار شده است، این است:
«در اینجاست پایداری مقدسین، آنان که احکام خدا را حفظ می‌کنند و به ایمان عیسی پایبندند» (مکاشفه ۱۴:۱۲).


پرسش: آیا روح‌القدس تغییرات و لغوهایی در شریعت خدا ایجاد نکرد؟
پاسخ: چنین فکری به مرز کفر می‌رسد. روح‌القدس، روح خود خداست. عیسی به‌وضوح بیان کرد که ارسال روح‌القدس برای آموزش ما از طریق یادآوری چیزهایی بود که او قبلاً گفته بود:
«او (روح) همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را که به شما گفته‌ام، به یادتان خواهد آورد» (یوحنا ۱۴:۲۶).

هیچ اشاره‌ای نشده است که روح‌القدس تعلیمی جدید ارائه دهد که قبلاً توسط پسر یا پیامبران پدر گفته نشده باشد. نجات مهم‌ترین موضوع در کتب مقدس است، و تمام اطلاعات لازم پیش‌تر توسط پیامبران و توسط عیسی ارائه شده است:
«زیرا من از خود سخن نگفتم، بلکه پدری که مرا فرستاد، به من فرمان داد [εντολη (entolē) حکم، قانون، دستور] که چه بگویم و چه تعلیم دهم. من می‌دانم که فرمان او [entolē] به حیات جاودانی می‌انجامد. پس هر آنچه می‌گویم، دقیقاً همان است که پدر به من گفته است» (یوحنا ۱۲:۴۹-۵۰).

روند وحی‌های الهی با مسیح به پایان رسید. ما این را می‌دانیم، زیرا همان‌طور که قبلاً گفته شد، هیچ پیشگویی درباره ارسال هیچ انسانی با تعالیم جدید پس از مسیح وجود ندارد. تنها وحی‌هایی که پس از قیام عیسی ارائه شدند، مربوط به آخرالزمان هستند، و هیچ چیز در مورد تعالیم جدید از سوی خدا بین عیسی و پایان جهان وجود ندارد.

تمامی احکام خدا ماندگار و ابدی هستند، و ما بر اساس آن‌ها داوری خواهیم شد. کسانی که مورد پسند پدر بودند، به سوی پسر فرستاده شدند تا توسط او نجات یابند. کسانی که احکام پدر را نافرمانی کردند، مورد پسند او نبودند و به سوی پسر فرستاده نشدند:
«به همین دلیل به شما گفتم که هیچ‌کس نمی‌تواند نزد من بیاید مگر آنکه پدر او را جذب کند» (یوحنا ۶:۶۵).


قسمت ۲: نقشه دروغین نجات

استراتژی شیطان برای گمراه کردن غیریهودیان

لزوم یک استراتژی رادیکال

برای اینکه شیطان بتواند پیروان غیریهودی مسیح را به نافرمانی از شریعت خدا بکشاند، لازم بود اقدامی اساسی انجام دهد.

تا چند دهه پس از عروج عیسی، کلیساها شامل یهودیان یهودیه‌ای (عبرانیان)، یهودیان پراکنده (هلنیستی) و غیریهودیان (غیر یهودیان) بودند. بسیاری از شاگردان اولیه عیسی هنوز زنده بودند و در خانه‌ها با این گروه‌ها جمع می‌شدند، که این امر باعث حفظ وفاداری به هر آنچه عیسی در طول زندگی خود آموزش داده و الگو قرار داده بود، می‌شد.

وفاداری به شریعت خدا

شریعت خدا خوانده و به‌دقت رعایت می‌شد، همان‌طور که عیسی به پیروان خود دستور داده بود:
«او پاسخ داد: خوشابه‌حال کسانی که کلام خدا [λογον του Θεου (logon tou Theou) تنخ، عهد عتیق] را می‌شنوند و آن را اطاعت می‌کنند» (لوقا ۱۱:۲۸).

عیسی هرگز از دستورات پدر خود منحرف نشد:
«تو فرایض خود را مقرر داشتی که با دقت نگاه داشته شوند» (مزمور ۱۱۹:۴).

این تصور رایج در کلیساهای امروزی—که آمدن مسیح غیریهودیان را از رعایت قوانین خدا در عهد عتیق معاف کرده است—هیچ مبنایی در سخنان عیسی که در چهار انجیل ثبت شده‌اند، ندارد.

طرح اصلی نجات

نجات همواره برای غیریهودیان در دسترس بوده است

در هیچ دوره‌ای از تاریخ تمدن، زمانی وجود نداشته که خدا اجازه ندهد کسی با توبه به سوی او بازگردد، آمرزش گناهان را دریافت کند، برکت یابد و پس از مرگ به نجات دست یابد.

به عبارت دیگر، نجات همواره برای غیریهودیان امکان‌پذیر بوده است، حتی پیش از آمدن مسیح. بسیاری از افراد در کلیساهای امروزی به اشتباه معتقدند که تنها با آمدن عیسی و قربانی کفاره‌ای او، غیریهودیان به نجات دسترسی پیدا کردند.

نقشه‌ای تغییرناپذیر

حقیقت این است که همان نقشه نجات که از عهد عتیق وجود داشته، در روزگار عیسی نیز معتبر بوده و همچنان پابرجاست.

تنها تفاوت این است که، در حالی که پیش‌تر بخشی از روند آمرزش گناهان شامل قربانی‌های نمادین می‌شد، اکنون ما قربانی حقیقی بره خدا را داریم که گناهان جهان را برمی‌دارد (یوحنا ۱:۲۹).

پیوستن به قوم پیمانی خدا

الزام پیوستن به اسرائیل

به جز این تفاوت اساسی، بقیه شرایط همانند دوران پیش از مسیح باقی مانده است. برای اینکه یک غیریهودی نجات یابد، باید به قومی که خدا از طریق پیمان ابدی که با نشانه ختنه مهر شد، به‌عنوان ملت خود برگزید، بپیوندد:
«و اما غیریهودیانی [‏נֵכָר nfikhār (بیگانگان، غیریهودیان)] که خود را به خداوند پیوند می‌دهند تا او را خدمت کنند، نام خداوند را دوست بدارند، و بندگان او باشند… و به عهد من پایبند بمانند—آنان را به کوه مقدس خود خواهم آورد» (اشعیا ۵۶:۶-۷).

عیسی دینی جدید برای غیریهودیان ایجاد نکرد

مهم است که درک کنیم عیسی دینی جدید برای غیریهودیان ایجاد نکرد، همان‌طور که بسیاری تصور می‌کنند.

در واقع، عیسی به‌ندرت با غیریهودیان تعامل داشت، زیرا تمرکز او همواره بر روی ملت خود بود:
«عیسی دوازده شاگرد را فرستاد و به آن‌ها دستور داد: به میان غیریهودیان نروید و وارد هیچ شهری از سامریان نشوید، بلکه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید» (متی ۱۰:۵-۶).

نقشه واقعی نجات خدا

راه نجات

نقشه واقعی نجات، که کاملاً با آنچه خدا از طریق پیامبران عهد عتیق و از طریق عیسی در اناجیل آشکار کرد، هماهنگ است، ساده است: تلاش برای وفادار بودن به قوانین پدر، و او شما را به اسرائیل پیوند خواهد داد و به سوی پسر برای آمرزش گناهان خواهد فرستاد.

پدر کسانی را که قوانین او را می‌شناسند اما در نافرمانی آشکار زندگی می‌کنند، نخواهد فرستاد. رد کردن شریعت خدا عصیان است، و برای سرکشان نجاتی وجود ندارد.

نقشه دروغین نجات

تعلیمی بدون پایه کتاب مقدس

نقشه نجاتی که در اکثر کلیساها موعظه می‌شود، دروغین است. این را می‌دانیم زیرا فاقد تأیید آن چیزی است که خدا از طریق پیامبران در عهد عتیق آشکار کرد و آنچه عیسی در چهار انجیل تعلیم داد.

هر آموزه‌ای که به نجات انسان‌ها مرتبط باشد (تعالیم اصلی)، باید توسط این دو منبع اصلی تأیید شود:

  1. عهد عتیق (تنخ—توراه و پیامبران)، که عیسی مکرراً از آن نقل‌قول می‌کرد.
  2. سخنان خود پسر خدا.

دروغ مرکزی

ایده محوری که طرفداران این نقشه دروغین نجات ترویج می‌کنند این است که غیریهودیان می‌توانند بدون اطاعت از احکام خدا نجات یابند. این پیام نافرمانی دقیقاً همان چیزی است که مار در باغ عدن موعظه کرد:
«هرگز نخواهید مرد» (پیدایش ۳:۴-۵).

اگر این پیام درست بود:

  • در عهد عتیق، آیات متعددی وجود داشت که این موضوع را توضیح می‌داد.
  • عیسی صریحاً اعلام می‌کرد که معاف کردن مردم از شریعت خدا بخشی از مأموریت او به‌عنوان مسیح بوده است.

اما واقعیت این است که نه در عهد عتیق و نه در انجیل‌ها هیچ حمایتی از این ایده مضحک وجود ندارد.

فرستادگان پس از عیسی

اتکا به منابع غیرانجیلی

کسانی که نقشه نجات بدون اطاعت از شریعت خدا را تبلیغ می‌کنند، به‌ندرت به عیسی در پیام‌های خود اشاره می‌کنند. دلیل آن روشن است: آن‌ها نمی‌توانند چیزی در تعالیم مسیح پیدا کنند که نشان دهد او برای نجات کسانی آمده که عمداً از قوانین پدرش نافرمانی می‌کنند.

عدم حمایت پیامبرانه

در عوض، آن‌ها به نوشته‌های افرادی تکیه می‌کنند که تنها پس از عروج مسیح ظهور کردند. مشکل این است که:

  1. در عهد عتیق هیچ پیشگویی‌ای درباره هیچ پیام‌آوری که پس از عیسی ظهور کند، وجود ندارد.
  2. خود عیسی هرگز نگفت که کسی پس از او خواهد آمد تا نقشه جدیدی برای نجات غیریهودیان تعلیم دهد.

اهمیت پیشگویی‌ها

لزوم اعتبار الهی

یک پیامبر باستانی که بر طوماری می‌نویسد و در پس‌زمینه شهری در حال سوختن دیده می‌شود.
هیچ پیشگویی‌ای درباره آمدن هیچ انسانی که مأمور باشد چیزی فراتر از آنچه عیسی تعلیم داد را آموزش دهد، وجود ندارد. هر آنچه درباره نجات لازم بود بدانیم، با مسیح به پایان رسید.

آشکارسازی‌های الهی نیازمند تأیید و اختیار قبلی هستند تا معتبر باشند. ما می‌دانیم که عیسی همان کسی است که از سوی پدر فرستاده شد، زیرا او پیشگویی‌های عهد عتیق را تحقق بخشید.

اما هیچ پیشگویی‌ای درباره فرستادن افراد دیگری با تعالیم جدید پس از مسیح وجود ندارد.

کفایت تعالیم عیسی

هر آنچه درباره نجات خود باید بدانیم، با عیسی به پایان می‌رسد. هر نوشته‌ای که پس از عروج عیسی پدید آمده است، چه درون کتاب مقدس و چه خارج از آن، باید به‌عنوان مطالبی فرعی و کمکی در نظر گرفته شود، زیرا هیچ پیشگویی‌ای درباره آمدن فردی که مأمور به آموزش چیزی فراتر از تعالیم عیسی باشد، وجود ندارد.

معیار اعتبار تعالیم

هر تعلیمی که با سخنان عیسی در چهار انجیل هماهنگ نباشد، بدون در نظر گرفتن منشأ، قدمت، یا محبوبیت آن، باید به‌عنوان تعلیمی دروغین رد شود.

پیشگویی‌های عهد عتیق درباره نجات

تمامی رویدادهای مربوط به نجات که پس از ملاکی قرار بود رخ دهند، در عهد عتیق پیشگویی شده‌اند. این رویدادها شامل موارد زیر هستند:

  • تولد مسیح: اشعیا ۷:۱۴؛ متی ۱:۲۲-۲۳
  • ظهور یحیی تعمیددهنده در روح ایلیا: ملاکی ۴:۵؛ متی ۱۱:۱۳-۱۴
  • مأموریت مسیح: اشعیا ۶۱:۱-۲؛ لوقا ۴:۱۷-۲۱
  • خیانت یهودا: مزمور ۴۱:۹؛ زکریا ۱۱:۱۲-۱۳؛ متی ۲۶:۱۴-۱۶؛ متی ۲۷:۹-۱۰
  • محاکمه او: اشعیا ۵۳:۷-۸؛ متی ۲۶:۵۹-۶۳
  • مرگ بی‌گناه او: اشعیا ۵۳:۵-۶؛ یوحنا ۱۹:۶؛ لوقا ۲۳:۴۷
  • دفن او در مقبره‌ای متعلق به فردی ثروتمند: اشعیا ۵۳:۹؛ متی ۲۷:۵۷-۶۰

عدم وجود پیشگویی درباره افراد پس از عیسی

با این حال، هیچ پیشگویی‌ای وجود ندارد که از فردی پس از عروج عیسی نام ببرد، چه درون کتاب مقدس و چه خارج از آن، که مأموریت داشته باشد راهی متفاوت برای نجات غیریهودیان ارائه دهد—چه برسد به راهی که اجازه دهد کسی در نافرمانی عمدی از شریعت خدا زندگی کند و همچنان با آغوش باز به آسمان پذیرفته شود.

تعالیم عیسی، از طریق گفتار و عمل

پیرو حقیقی مسیح، تمام زندگی خود را بر اساس الگوی او شکل می‌دهد. عیسی به‌وضوح تعلیم داد که دوست داشتن او به معنای اطاعت از پدر و پسر است. این فرمان برای افراد سست‌اراده نیست، بلکه برای کسانی است که بر ملکوت خدا تمرکز دارند و آماده‌اند هر آنچه لازم است برای دستیابی به حیات جاودان انجام دهند. این تعهد ممکن است باعث مخالفت دوستان، کلیسا و حتی خانواده شود.

فرمان‌های مربوط به ختنه، مو و ریش، شبات، پرهیز از خوردن گوشت‌های حرام و پوشیدن تسیت‌سیت، امروزه در میان بیشتر مسیحیان نادیده گرفته شده است. کسانی که انتخاب می‌کنند مطابق این احکام زندگی کنند و نه فرهنگ رایج، احتمالاً با آزار و اذیت مواجه خواهند شد، همان‌طور که عیسی در متی ۵:۱۰ به ما هشدار داد. پیروی از فرمان‌های خدا شجاعت می‌طلبد، اما پاداش آن حیات جاودان است.


قسمت ۱: طرح بزرگ شیطان علیه غیریهودیان

نقشه شیطان علیه غیریهودیان

شکست شیطان و استراتژی جدید

چند سال پس از بازگشت عیسی به پدر، شیطان نقشه بلندمدت خود را علیه غیریهودیان آغاز کرد. تلاش او برای متقاعد کردن عیسی به پیوستن به او با شکست مواجه شده بود (متی ۴:۸-۹)، و تمام امیدهای او برای نگه داشتن مسیح در قبر، با رستاخیز برای همیشه نابود شد (اعمال رسولان ۲:۲۴).

آنچه برای مار باقی مانده بود این بود که در میان غیریهودیان همان کاری را انجام دهد که از زمان عدن همواره انجام داده بود: متقاعد کردن انسان‌ها به نافرمانی از قوانین خدا (پیدایش ۳:۴-۵).

دو هدف اصلی این نقشه

برای تحقق این هدف، دو اقدام لازم بود:

  1. غیریهودیان باید تا حد ممکن از یهودیان و ایمان آن‌ها دور می‌شدند—ایمانی که از ابتدای آفرینش بشر وجود داشت. ایمان خانواده، دوستان، حواریون و شاگردان عیسی باید کنار گذاشته می‌شد.
  2. آن‌ها به یک استدلال الهیاتی نیاز داشتند تا بپذیرند که نجاتی که به آن‌ها ارائه شده است، با درکی که از ابتدای تاریخ از نجات وجود داشت، متفاوت است. این نقشه جدید نجات باید به غیریهودیان اجازه می‌داد تا قوانین خدا را نادیده بگیرند.
خیابانی شلوغ و کثیف در خاورمیانه باستان.
پس از عروج عیسی، شیطان مردان بااستعدادی را برانگیخت تا نقشه‌ای دروغین برای نجات طراحی کنند و غیریهودیان را از پیام ایمان و اطاعتی که عیسی، مسیح اسرائیل، اعلام کرده بود، دور سازند.

سپس شیطان مردان بااستعدادی را الهام کرد تا دینی جدید برای غیریهودیان بسازند، همراه با نام، سنت‌ها و عقایدی تازه. مهم‌ترین این آموزه‌ها، غیریهودیان را به این باور رساند که یکی از اهداف اصلی مسیح، “آزاد کردن” آن‌ها از الزام به رعایت احکام خدا بود.

فاصله گرفتن از اسرائیل

چالش قانون برای غیریهودیان

هر جنبشی برای بقا و رشد به پیروان نیاز دارد. شریعت خدا، که تا آن زمان توسط یهودیان مسیحایی رعایت می‌شد، برای گروه غیریهودیان که به سرعت در حال گسترش در کلیسای تازه‌تأسیس بودند، به چالشی جدی تبدیل شد.

احکامی مانند ختنه، رعایت روز هفتم، و پرهیز از خوردن برخی گوشت‌ها به تدریج به عنوان موانعی برای رشد این جنبش تلقی شدند. رهبری کلیسا رفته‌رفته به این گروه امتیازاتی داد و با این استدلال دروغین که آمدن مسیح شامل کاهش سخت‌گیری‌های شریعت برای غیریهودیان بوده است، تغییراتی ایجاد کرد—در حالی که چنین استدلالی هیچ مبنایی در عهد عتیق یا سخنان عیسی در چهار انجیل نداشت (خروج ۱۲:۴۹).

واکنش یهودیان به این تغییرات

در همین حال، تعداد کمی از یهودیانی که هنوز به این جنبش علاقه داشتند—تحت تأثیر نشانه‌ها و معجزاتی که عیسی تنها چند دهه پیش انجام داده بود و همچنین حضور شاهدان عینی، از جمله برخی از حواریون اولیه—به درستی از کنار گذاشتن تدریجی الزام به رعایت قوانین خدا، که از طریق پیامبران ابلاغ شده بود، نگران شدند.

همان قوانینی که عیسی، حواریون و شاگردان او با وفاداری رعایت می‌کردند.

پیامدهای فاصله گرفتن

وضعیت کنونی عبادت

نتیجه این روند، همان‌گونه که می‌دانیم، این است که میلیون‌ها نفر اکنون هر هفته در کلیساها گرد هم می‌آیند و ادعا می‌کنند که خدا را عبادت می‌کنند، در حالی که کاملاً نادیده می‌گیرند که همین خدا یک ملت را از طریق یک پیمان برای خود برگزیده است.

وعده خدا به اسرائیل

خدا به‌وضوح اعلام کرد که هرگز این پیمان را نخواهد شکست:
«همان‌طور که قوانین خورشید، ماه و ستارگان تغییرناپذیرند، نسل‌های اسرائیل نیز هرگز از بودن به‌عنوان قوم خدا تا ابد دست نخواهند کشید» (ارمیا ۳۱:۳۵-۳۷).

پیمان خدا با اسرائیل

نجات از طریق اسرائیل

در هیچ جای عهد عتیق نمی‌خوانیم که برکت یا نجاتی برای کسانی که خود را به اسرائیل ملحق نکنند، وجود داشته باشد:
«و خدا به ابراهیم گفت: تو برکت خواهی بود. کسانی را که تو را برکت دهند، برکت خواهم داد، و کسانی را که تو را لعنت کنند، لعنت خواهم کرد؛ و در تو تمامی خاندان‌های زمین برکت خواهند یافت» (پیدایش ۱۲:۲-۳).

حتی خود عیسی نیز به‌وضوح تأیید کرد که نجات از یهودیان است:
«زیرا نجات از یهودیان است» (یوحنا ۴:۲۲).

غیریهودیان و اطاعت

غیریهودی‌ای که می‌خواهد توسط مسیح نجات یابد، باید از همان قوانینی پیروی کند که پدر برای جلال و افتخار خود به ملت برگزیده‌اش داده است—همان قوانینی که عیسی و حواریونش رعایت می‌کردند.

پدر، ایمان و شجاعت چنین غیریهودی‌ای را، علی‌رغم چالش‌ها، می‌بیند. او محبت خود را بر او می‌ریزد، او را به اسرائیل متصل می‌کند و او را به سوی پسر برای آمرزش و نجات هدایت می‌کند.

این همان نقشه نجاتی است که معنا دارد، زیرا حقیقت است.

مأموریت بزرگ

انتشار بشارت

بر اساس گزارش‌های تاریخی، پس از عروج مسیح، چندین حواری و شاگرد، مأموریت بزرگ را اطاعت کرده و انجیلی را که عیسی تعلیم داده بود، به ملل غیریهودی رساندند:

  • توما به هند رفت.
  • برنابا و پولس به مقدونیه، یونان و روم رفتند.
  • اندریاس به روسیه و اسکاندیناوی رفت.
  • متیاس به اتیوپی رفت.

بشارت نجات در سراسر جهان گسترش یافت.

پیام تغییر نکرد

پیامی که مأمور بودند موعظه کنند، همان تعلیمی بود که عیسی داده بود و بر پدر متمرکز بود:

  1. ایمان داشتن به اینکه عیسی از جانب پدر آمده است.
  2. اطاعت از قوانین پدر.

عیسی به اولین رسولان خود تصریح کرد که در مأموریت انتشار بشارت ملکوت خدا تنها نخواهند بود. روح‌القدس آنچه را که مسیح در زمان حضورش به آن‌ها آموخته بود، به یادشان خواهد آورد:
«اما تسلی‌دهنده، یعنی روح‌القدس، که پدر او را به نام من خواهد فرستاد، همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را که به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد» (یوحنا ۱۴:۲۶).

دستور این بود که آن‌ها همچنان همان چیزی را که از استاد خود آموخته بودند، تعلیم دهند.

نجات و اطاعت

پیام یگانه نجات

در هیچ جای انجیل نمی‌بینیم که عیسی پیشنهاد داده باشد که رسولان او پیامی متفاوت درباره نجات، مخصوص غیریهودیان، بیاورند.

تعلیم دروغین نجات بدون اطاعت

این ایده که غیریهودیان می‌توانند بدون اطاعت از احکام مقدس و ابدی پدر نجات یابند، در تعالیم عیسی وجود ندارد.

ایده نجات بدون اطاعت از شریعت هیچ تأییدی در سخنان عیسی ندارد و بنابراین، صرف‌نظر از قدمت یا محبوبیت آن، دروغین است.


شریعت خدا: مقدمه

افتخار نوشتن درباره شریعت خدا

والاترین وظیفه

نوشتن درباره شریعت خدا شاید والاترین وظیفه‌ای باشد که در دسترس یک انسان ساده قرار دارد. شریعت خدا صرفاً مجموعه‌ای از فرمان‌های الهی نیست، همان‌گونه که اغلب تصور می‌شود، بلکه بیانگر دو ویژگی از صفات اوست: محبت و عدالت.

شریعت خدا الزامات او را در بستر واقعیت انسانی آشکار می‌کند، با هدف بازگرداندن کسانی که می‌خواهند به شرایطی که پیش از ورود گناه به جهان داشتند، بازگردند.

هدف نهایی قانون

بر خلاف آنچه در کلیساها تعلیم داده شده است، هر فرمان از شریعت خدا کاملاً روشن و تغییرناپذیر است و هدف نهایی را دنبال می‌کند: نجات جان‌های سرکش. هیچ‌کس مجبور به اطاعت نیست، اما فقط کسانی که اطاعت می‌کنند، بازسازی شده و با خالق آشتی خواهند یافت.

بنابراین، نوشتن درباره این قانون یعنی به اشتراک گذاشتن نگاهی به حقیقت الهی—امتیازی نادر که نیازمند فروتنی و احترام است.

مطالعه‌ای جامع درباره شریعت خدا

هدف این مطالعات

در این مطالعات، هر آنچه واقعاً درباره شریعت خدا دانستن آن ضروری است، بررسی خواهد شد، تا کسانی که تمایل دارند، بتوانند تغییرات لازم را در زندگی خود در این دنیا اعمال کرده و به طور کامل با رهنمودهای مقرر شده توسط خود خدا هماهنگ شوند.

موسی در حال صحبت با یوشع جوان در برابر جماعت اسرائیلی.
قانون مقدس و ابدی خدا از ابتدای زمان با وفاداری حفظ شده است. عیسی، خانواده‌اش، دوستانش، حواریون و شاگردانش همگی از فرمان‌های خدا پیروی می‌کردند.

آرامش و شادی برای مؤمنان

انسان برای اطاعت از خدا آفریده شده است. کسانی که شجاعت دارند و حقیقتاً می‌خواهند برای بخشش و نجات به سوی عیسی فرستاده شوند، این مطالعات را با آرامش و شادی خواهند پذیرفت:

  • آرامش: زیرا پس از دو هزار سال تعالیم نادرست درباره شریعت خدا و نجات، خداوند ما را شایسته دانسته است که این مطالب را تولید کنیم، که خود به‌وضوح در تضاد با تقریباً تمامی تعالیم موجود در این زمینه است.
  • شادی: زیرا فواید هماهنگی با قانون خالق فراتر از آن چیزی است که مخلوقات بتوانند بیان کنند—فواید معنوی، احساسی و جسمانی.

شریعت خدا نیازی به توجیه ندارد

منشأ مقدس قانون

این مطالعات عمدتاً بر استدلال‌ها یا دفاعیات عقیدتی تمرکز ندارد، زیرا شریعت خدا، زمانی که به درستی درک شود، به هیچ توجیهی نیاز ندارد، چرا که منشأ آن مقدس است.

پرداختن به بحث‌های بی‌پایان درباره چیزی که هرگز نباید زیر سؤال می‌رفت، اهانتی به خود خدا محسوب می‌شود.

مخلوقی که خالق را به چالش می‌کشد

اینکه یک مخلوق فانی—قطعه‌ای از گل (اشعیا ۶۴:۸)—قوانین خالق خود را به چالش بکشد، در حالی که او می‌تواند در هر لحظه آن را مانند تکه‌ای سفال بی‌ارزش دور بیندازد، نشان‌دهنده مشکلی عمیق در آن مخلوق است.

این نگرش باید فوراً اصلاح شود، زیرا تنها به نفع خود مخلوق خواهد بود.

از یهودیت مسیحایی تا مسیحیت مدرن

قانون پدر و الگوی عیسی

در حالی که تأکید داریم که قانون پدر باید از سوی هر کسی که ادعای پیروی از عیسی را دارد، بدون قید و شرط اطاعت شود—همان‌طور که خود عیسی و حواریون او انجام دادند—ما همچنین تأثیرات مخربی را که در مسیحیت بر شریعت خدا وارد شده است، به رسمیت می‌شناسیم.

این آسیب به قدری گسترده بوده است که توضیح آنچه در نزدیک به دو هزار سال پس از عروج مسیح رخ داده، ضروری است.

تغییر در باور نسبت به قانون

بسیاری مایل‌اند بدانند که چگونه این گذار رخ داد—از یهودیت مسیحایی، که در آن یهودیان به قوانین الهی عهد عتیق وفادار بودند و عیسی را به عنوان مسیحای اسرائیل که از سوی پدر فرستاده شده بود، پذیرفتند—تا مسیحیت مدرن، که در آن باور غالب این است که تلاش برای اطاعت از شریعت خدا به معنای «رد کردن مسیح» است، که البته برابر با محکومیت شمرده می‌شود.

تغییر نگرش نسبت به قانون

از برکت تا رد شدن

قانونی که روزگاری به عنوان چیزی که باید شبانه‌روز بر آن تفکر کرد مورد ستایش قرار می‌گرفت (مزمور ۱:۲)، اکنون در عمل به عنوان مجموعه‌ای از قوانین دیده می‌شود که اطاعت از آن‌ها منجر به افتادن در دریاچه آتش می‌شود.

همه این‌ها بدون هیچ‌گونه تأییدی در عهد عتیق یا سخنان عیسی که در چهار انجیل ثبت شده است، رخ داده است.

بررسی فرمان‌های نادیده گرفته‌شده

در این مجموعه، ما همچنین به طور مفصل به بررسی فرمان‌های خدا خواهیم پرداخت که در کلیساهای سراسر جهان، تقریباً بدون استثنا، نادیده گرفته شده‌اند، از جمله ختنه، شبات، قوانین غذایی، مقررات مربوط به مو و ریش، و تسیت‌سیت.

ما نه تنها توضیح خواهیم داد که چگونه این فرمان‌های روشن خدا در دین جدیدی که خود را از یهودیت مسیحایی جدا کرده است، کنار گذاشته شدند، بلکه همچنین نشان خواهیم داد که این فرمان‌ها چگونه باید به درستی طبق دستورالعمل‌های کتاب مقدس رعایت شوند—نه مطابق یهودیت ربانی، که از زمان عیسی، سنت‌های انسانی را وارد قانون مقدس، خالص و ابدی خدا کرده است.


شریعت خدا: خلاصه مجموعه

شریعت خدا: خلاصه مجموعه

شریعت خدا: گواهی بر محبت و عدالت

شریعت خدا گواهی بر محبت و عدالت اوست، و بسیار فراتر از مجموعه‌ای از دستورات الهی محسوب می‌شود. این قانون، نقشه راهی برای بازسازی بشریت ارائه می‌دهد و راهنمایی برای کسانی است که می‌خواهند به وضعیت بی‌گناهی مورد نظر خالق خود بازگردند. هر فرمان کاملاً روشن و تغییرناپذیر است و برای آشتی دادن جان‌های سرکش و رساندن آن‌ها به هماهنگی با اراده کامل خدا طراحی شده است.

ضرورت اطاعت

اطاعت از شریعت خدا بر هیچ‌کس تحمیل نمی‌شود، اما یک شرط مطلق برای نجات است—هیچ‌کس که عمداً و آگاهانه از این قانون سرپیچی کند، نمی‌تواند بازسازی شده یا با خالق آشتی یابد. پدر کسی را که عمداً از قانون او سرپیچی کند، برای بهره‌مندی از قربانی کفاره‌ای پسر نخواهد فرستاد. تنها کسانی که صادقانه در پی پیروی از فرمان‌های او باشند، برای بخشش و نجات با عیسی متحد خواهند شد.

مسئولیت انتشار حقیقت

انتشار حقایق شریعت خدا مستلزم فروتنی و احترام است، زیرا این حقایق به کسانی که مایلند زندگی خود را با راهنمایی‌های خدا هماهنگ کنند، بینش می‌بخشد. این مجموعه، انسان را از قرن‌ها تعالیم نادرست رهایی می‌بخشد و شادی ناشی از تجربه فواید معنوی، احساسی و جسمانی زندگی در هماهنگی با خالق را ارائه می‌دهد.

بررسی تغییر در درک و فهم

این مطالعات به بررسی گذار از یهودیت مسیحایی دوران عیسی و حواریون او—که در آن قانون جایگاه مرکزی داشت—به مسیحیت مدرن می‌پردازد، جایی که اطاعت از قانون اغلب به عنوان رد کردن مسیح تلقی می‌شود. این تغییر، که هیچ پشتیبانی از عهد عتیق یا سخنان عیسی ندارد، باعث غفلت گسترده از فرمان‌های خدا شده است، از جمله شبات، ختنه، قوانین غذایی و موارد دیگر.

دعوتی برای بازگشت به قانون خالص خدا

با بررسی این فرمان‌ها در پرتو کتاب مقدس و فارغ از تأثیر سنت‌های ربانی و چرخه تثبیت‌شده‌ی همگرایی الهیاتی در حوزه‌های علمیه—جایی که کشیشان تفسیرهای از پیش تعیین‌شده را بدون پرسش می‌پذیرند تا مردم را راضی کرده و معیشت خود را تضمین کنند—این مجموعه، دعوتی برای بازگشت به قانون خالص و ابدی خدا است. اطاعت از قانون خالق هرگز نباید به ابزاری برای پیشرفت شغلی یا امنیت شغلی تقلیل یابد. بلکه این اطاعت، تجلی حقیقی ایمان و ارادت به خالق است و به حیات جاودان از طریق مسیح، پسر خدا، منتهی می‌شود.