از آغاز، کتب مقدس آشکار میسازند که ازدواج بهوسیلهٔ مراسم، سوگندها یا نهادهای انسانی تعریف نمیشود، بلکه به لحظهای تعریف میشود که زنی — خواه باکره باشد یا بیوه — با مردی رابطهٔ جنسی برقرار میکند. این نخستین آمیزش همان چیزی است که خودِ خدا اتحادِ دو جان را در یک تن میشمارد. کتابمقدس پیوسته نشان میدهد که تنها از طریق همین پیوندِ جنسی است که زن به مرد پیوسته میشود، و تا هنگامِ مرگِ او به وی بسته میماند. بر همین بنیاد — که از کتابمقدس روشن است — به پرسشهای رایج دربارهٔ باکرهها، بیوهها و زنان مطلّقه میپردازیم و تحریفهایی را که بهسببِ فشارِ جامعه پدید آمده است برملا میکنیم.
در اینجا برخی از رایجترین پرسشها دربارهٔ آنچه کتابمقدس واقعاً دربارهٔ ازدواج، زنا و طلاق تعلیم میدهد گردآوری شده است. هدف ما بر پایهٔ کتابمقدس، روشنکردن برداشتهای نادرستی است که در گذر زمان رواج یافته و اغلب مستقیماً با فرامین خدا در تضاد بودهاند. همهٔ پاسخها از دیدگاهی کتابی پیروی میکنند که سازگاریِ میان عهد عتیق و عهد جدید را حفظ میکند.
پرسش: دربارهٔ راحاب چه؟ او زن بدکارهای بود، با این حال ازدواج کرد و در نسبِ عیسی است!
«هر چه در آن شهر بود، همگی را به دمِ شمشیر به کلی نابود کردند — هم مردان و هم زنان، خرد و کلان، نیز گاوان و گوسفندان و درازگوشان» (یوشع ۶:۲۱). راحاب بیوه بود هنگامی که به اسرائیلیان پیوست. یوشع هرگز اجازه نمیداد یهودی با زنِ غیریهودیِ غیرباکره ازدواج کند، مگر آنکه او ایمان آورده و بیوه میبود؛ تنها در آن صورت، طبق شریعت خدا، او برای پیوند با مردی دیگر آزاد میشد.
پرسش: مگر عیسی برای آمرزشِ گناهانِ ما نیامد؟
بله، عملاً همهٔ گناهان، از جمله زنا، وقتی که جان توبه کند و به سوی عیسی بگردد آمرزیده میشود. امّا پس از آمرزش، آن شخص باید رابطهٔ زناکارانهای را که در آن است ترک کند. این در موردِ همهٔ گناهان صادق است: دزد باید دزدی را رها کند، دروغگو باید دروغ گفتن را ترک کند، هتّاک باید هتاکی را کنار بگذارد، و غیره. به همین قیاس، زناکار نمیتواند در رابطهٔ زناکارانه بماند و انتظار داشته باشد که گناهِ زنا دیگر وجود نداشته باشد.
تا زمانی که شوهرِ نخستِ زن زنده است، جانِ او به جانِ وی پیوسته است. وقتی او بمیرد، جانش نزد خدا بازمیگردد (جامعه ۱۲:۷) و تنها آنگاه جانِ زن آزاد است که اگر بخواهد با جانِ مردی دیگر پیوند بخورد (رومیان ۷:۳). خدا گناهانِ آینده را نمیآمرزد — فقط گناهانِ بالفعل را. اگر کسی در کلیسا طلبِ آمرزش کند و آمرزیده شود، امّا همان شب با کسی که طبق نظرِ خدا همسرِ او نیست همبستر شود، دوباره مرتکبِ زنا شده است.
پرسش: مگر کتابمقدس به تازهایمان میگوید: «اینک همه چیز نو شد»؟ آیا این یعنی میتوانم از صفر شروع کنم؟
خیر. آیاتی که از زندگیِ تازهٔ شخصِ توبهکار سخن میگویند، دربارهٔ چگونگیِ زیستنِ او پس از آمرزشِ گناهان است و به این معنا نیست که پیامدهای خطاهای گذشتهٔ او پاک شده است.
بله، رسول پولس در آیهٔ ۱۷ از دوم قرنتیان ۵ نوشت: «پس اگر کسی در مسیح باشد، خلقتی تازه است؛ چیزهای کهنه گذشت، اینک همه چیز نو شده است» و این را نتیجهٔ سخنش در دو آیهٔ پیشتر (آیهٔ ۱۵) قرار داد: «و او برای همه مرد، تا آنان که زندگی میکنند دیگر برای خود زندگی نکنند بلکه برای او که برای ایشان مرد و برخاست.» این هیچ ربطی به این ندارد که خدا به زن اجازه دهد زندگیِ عاطفیِ خود را از صفر آغاز کند، چنانکه بسیاری از رهبرانِ دنیوی تعلیم میدهند.
پرسش: مگر کتابمقدس نمیگوید خدا «اعصارِ نادانی» را نادیده میگرفت؟
عبارتِ «اَعصارِ نادانی» (اعمال ۱۷:۳۰) را پولس هنگامی گفت که از یونان میگذشت و با مردمی بتپرست سخن میگفت که هرگز دربارهٔ خدای اسرائیل، کتابمقدس یا عیسی نشنیده بودند. هیچیک از کسانی که این متن را میخوانند پیش از ایمان آوردن نسبت به این امور ناآگاه نبودند.
علاوه بر این، این بخش به توبه و آمرزشِ گناهان مربوط است. کلام حتی اشاره هم نمیکند که برای گناهِ زنا آمرزشی نیست. مسئله این است که بسیاری فقط آمرزشِ زناهای انجامشده را نمیخواهند؛ بلکه میخواهند در رابطهٔ زناکارانه نیز ادامه دهند — و خدا این را، چه از مرد و چه از زن، نمیپذیرد.
پرسش: چرا دربارهٔ مردان چیزی گفته نمیشود؟ مگر مردان زنا نمیکنند؟
چرا، مردان نیز زنا میکنند و کیفرِ آن در روزگارِ کتابمقدس برای هر دو یکسان بود. امّا خدا چگونگیِ وقوعِ زنا را برای هر یک بهگونهای متفاوت در نظر میگیرد. میان باکرگیِ مرد و پیوندِ زناشویی هیچ ارتباطی وجود ندارد. این زن است نه مرد که تعیین میکند آیا رابطهای زنا است یا نه.
بر اساسِ کتابمقدس، مردی ـ چه متأهل و چه مجرد ـ هرگاه با زنی که نه باکره است و نه بیوه، رابطه برقرار کند مرتکبِ زنا میشود. برای نمونه، اگر مردی ۲۵ ساله و باکره با دخترِ ۲۳ سالهای که باکره نیست همبستر شود، آن مرد مرتکبِ زنا میشود؛ زیرا آن زن طبق نظرِ خدا، همسرِ مردِ دیگری است (متی ۵:۳۲؛ رومیان ۷:۳؛ لاویان ۲۰:۱۰؛ تثنیه ۲۲:۲۲-۲۴).
باکرهها، بیوهها و زنانِ غیرباکره در جنگ
مرجع
دستور
اعداد ۳۱:۱۷-۱۸
همهٔ مردان و زنانِ غیرباکره را نابود کنید. باکرهها زنده نگاه داشته شوند.
داوران ۲۱:۱۱
همهٔ مردان و زنانِ غیرباکره را نابود کنید. باکرهها زنده نگاه داشته شوند.
تثنیه ۲۰:۱۳-۱۴
همهٔ مردانِ بالغ را نابود کنید. زنانِ باقیمانده، بیوهها و باکرهها هستند.
پرسش: پس زنِ مطلّقه/جداشده تا وقتی شوهرِ سابقش زنده است نمیتواند ازدواج کند، امّا مرد نیازی ندارد منتظر بماند تا همسرِ سابقش بمیرد؟
نه، نیازی ندارد. طبق شریعتِ خدا، مردی که به دلایلِ کتابی از همسرش جدا میشود (نگاه کنید به متی ۵:۳۲) میتواند با باکره یا بیوه ازدواج کند. امّا واقعیت این است که امروزه در تقریباً همهٔ موارد، مرد از همسرش جدا میشود و با زنِ مطلّقه/جداشده ازدواج میکند و آنگاه در زناست؛ زیرا از نظرِ خدا، همسرِ تازهٔ او به مردِ دیگری تعلق دارد.
پرسش: از آنجا که مرد با ازدواج با باکرهها یا بیوهها مرتکبِ زنا نمیشود، آیا این یعنی خدا امروز چندهمسری را میپذیرد؟
خیر. چندهمسری در روزگارِ ما بهسببِ انجیلِ عیسی و کاربردِ سختگیرانهترِ شریعتِ پدر مجاز نیست. «حرفِ شریعت» که از آغازِ آفرینش عطا شد (τὸ γράμμα τοῦ νόμου – to grámma tou nómou) بیان میکند که جانِ زن فقط به یک مرد بسته است، امّا بیان نمیکند که جانِ مرد فقط به یک زن بسته است. به همین دلیل است که در کتابمقدس، زنا همواره بهمنزلهٔ گناهی علیهِ شوهرِ زن شناخته میشود. از اینرو خدا هرگز نگفت پدرسالاران و پادشاهان زناکار بودند، چون همسرانشان هنگامِ ازدواج باکره یا بیوه بودند.
امّا با آمدنِ مسیح، «روحِ شریعت» را بهتمامی دریافت کردیم (τὸ πνεῦμα τοῦ νόμου – to pneûma tou nómou). عیسی، یگانه سخنگویی که از آسمان آمد (یوحنا ۳:۱۳؛ یوحنا ۱۲:۴۸-۵۰؛ متی ۱۷:۵)، تعلیم داد که همهٔ فرامینِ خدا بر محبت و خیرِ مخلوقاتش بنا شده است. حرفِ شریعت، صورتِ ظاهری است؛ روحِ شریعت، ذات و مقصودِ آن است.
در موضوعِ زنا، هرچند حرفِ شریعت، بودنِ مرد با بیش از یک زن را — به شرطِ آنکه آنان باکره یا بیوه باشند — صریحاً منع نمیکند، روحِ شریعت چنین کاری را روا نمیدارد. چرا؟ زیرا امروز برای همهٔ طرفها رنج و آشفتگی به بار میآورد — و محبت به همسایه همچون خویشتنْ دومین فرمانِ بزرگ است (لاویان ۱۹:۱۸؛ متی ۲۲:۳۹). در روزگارِ کتابمقدس، این امری پذیرفته و موردِ انتظارِ فرهنگی بود؛ در روزگارِ ما، از هر جهت ناپذیرفتنی است.
پرسش: اگر زوجِ جداشده تصمیم بگیرند آشتی کنند و ازدواج را بازسازی نمایند، آیا اشکالی دارد؟
بله، زوج میتوانند آشتی کنند، به شرطِ آنکه:
شوهر واقعاً نخستین مردِ زن بوده باشد، وگرنه حتی پیش از جدایی نیز آن ازدواج معتبر نبوده است.
زن در دورهٔ جدایی با مردِ دیگری همبستر نشده باشد (تثنیه ۲۴:۱-۴؛ ارمیا ۳:۱).
این پاسخها تأکید میکند که تعلیمِ کتابی دربارهٔ ازدواج و زنا از آغاز تا انجامِ کتابمقدس منسجم و سازگار است. با پیرویِ وفادارانه از آنچه خدا تعیین کرده است، از کژفهمیهای آموزهای پرهیز میکنیم و قداستِ پیوندی را که او برقرار کرده محفوظ میداریم.
این مقاله برداشتهای نادرست از مرقس ۱۰:۱۱-۱۲ را رد میکند؛ برداشتهایی که گمان میبرند عیسی برابریِ زن و مرد را در مسئلهٔ زنا تعلیم داد یا اینکه زنان میتوانستند در بافت یهودی آغازگر طلاق باشند.
پرسش: آیا مرقس ۱۰:۱۱-۱۲ دلیلی است که عیسی قانونِ خدا دربارهٔ طلاق را تغییر داد؟
پاسخ: اصلاً دلیل نیست — حتی نزدیک هم نیست. مهمترین نکته بر ضدّ این ایده که در مرقس ۱۰:۱۱-۱۲ عیسی تعلیم میدهد که (۱) زن نیز میتواند قربانیِ زنا باشد و (۲) زن نیز میتواند شوهرش را طلاق دهد، این است که چنین فهمی با تعلیمِ کلیِ کتابمقدس در این موضوع در تضاد است.
یکی از اصولِ اساسی در تفسیرِ الهیاتی این است که هیچ آموزهای نباید بر پایهٔ یک آیهٔ منفرد بنا شود. لازم است تمامِ بافتِ کتابمقدسی، از جمله آنچه دیگر کتابها و نویسندگانِ الهامشده گفتهاند، در نظر گرفته شود. این اصلی بنیادی برای پاسداری از یکپارچگیِ آموزهایِ کتابمقدس و جلوگیری از برداشتهای منفرد یا تحریفشده است.
به بیان دیگر، این دو برداشتِ نادرست که از این عبارتِ مرقس بیرون کشیده میشود، آنقدر جدّیاند که نمیتوان مدعی شد عیسی در اینجا همهٔ آنچه را خدا از روزگارِ پدرسالاران دربارهٔ این موضوع تعلیم داده بود تغییر داده است.
اگر واقعاً این دستور تازهای از سوی مسیح بود، باید در جای دیگری نیز — و با وضوحِ بیشتر — ظاهر میشد، بهویژه در موعظهٔ بالای کوه که موضوعِ طلاق بدان پرداخته شد. باید چیزی شبیه این میداشتیم: «شنیدهاید که به پیشینیان گفته شد: مرد میتواند زنِ خود را ترک کند و با باکره یا بیوهای دیگر ازدواج کند. اما من به شما میگویم: اگر او زنِ خود را ترک کند تا با دیگری پیوند یابد، علیهِ نخستین زنا میکند…»
اما، روشن است که چنین چیزی وجود ندارد.
تفسیرِ مرقس ۱۰:۱۱-۱۲
مرقس ۱۰ بسیار بافتمند است. این بخش در زمانی نوشته شد که طلاق با حداقل قواعد رخ میداد و میتوانست از سوی هر دو جنس آغاز شود — چیزی بسیار متفاوت از واقعیتِ روزگارِ موسی یا سموئیل. کافی است دلیلِ زندانی شدنِ یحییِ تعمیددهنده را در نظر بگیریم. این فلسطینِ هیرودس بود، نه روزگارِ پدرسالاران.
در این مقطع، یهودیان بهشدت از آدابِ جامعهٔ یونانی-رومی تأثیر پذیرفته بودند؛ حتی در امورِ ازدواج، هیأت ظاهر، اقتدارِ زنان و مانند آن.
آموزهٔ طلاق به هر دلیلی
آموزهٔ طلاق به هر دلیلی که هیللِ ربّی تعلیم میداد، نتیجهٔ فشارِ اجتماعی بر مردانِ یهودی بود که، چنانکه در انسانِ سقوطکرده طبیعی است، میخواستند از زنانِ خود رها شوند تا با کسانی زیباتر، جوانتر یا از خانوادههای ثروتمندتر ازدواج کنند.
این طرزِ فکر، متأسفانه هنوز هم زنده است — حتی در کلیساها — جایی که مردان، زنانِ خود را ترک میکنند تا با دیگران پیوند یابند — تقریباً همیشه با زنانی که خودْ از پیش مطلّقهاند.
سه نکتهٔ زبانیِ محوری
عبارتِ مرقس ۱۰:۱۱ سه واژهٔ کلیدی دارد که به روشن شدنِ معنای حقیقیِ متن کمک میکنند:
και λεγει αυτοις Ος εαν απολυση την γυναικα αυτου και γαμηση αλλην μοιχαται ἐπ’αὐτήν
γυναικα(gynaika)
γυναίκα حالتِ مفعولیِ مفردِ γυνή است؛ واژهای که در بافتهای زناشویی مانند مرقس ۱۰:۱۱ بهطورِ خاص به زنِ شوهردار اشاره دارد — نه «زن» به معنای عام. این نشان میدهد پاسخِ عیسی بر نقضِ عهدِ زناشویی متمرکز است، نه بر پیوندهای مشروعِ تازه با بیوهها یا باکرهها.
ἐπ’(epí)
ἐπί حرفِ اضافهای است به معنای «بر»، «با»، «رویِ»، «درونِ». هرچند برخی ترجمهها در این آیه «علیه» را برگزیدهاند، این رایجترین بُعدِ معناییِ ἐπί نیست — بهویژه با توجه به بافتِ زبانی و الهیاتی.
در پرکاربردترین ترجمهٔ جهانی، NIV (New International Version)، برای نمونه، از میانِ ۸۳۲ کاربردِ ἐπί، تنها در ۳۵ مورد به «علیه» برگردانده شده است؛ در بقیه، ایدهٔ رساندهشده «بر/روی/درون/با» است.
αὐτήν(autēn)
αὐτήν صورتِ مفعولیِ مفردِ مؤنثِ ضمیرِ αὐτός است. در دستورِ یونانیِ کتابی (کویِنه) در مرقس ۱۰:۱۱، واژهٔ «αὐτήν» (او/وی — مؤنث) مشخص نمیکند عیسی به کدام زن اشاره دارد.
ابهامِ دستوری از آنجاست که دو مرجعِ ممکن وجود دارد:
τὴν γυναῖκα αὐτοῦ («زنِ او») — زنِ نخست
ἄλλην («زنِ دیگری») — زنِ دوم
هر دو مؤنث، مفرد و مفعولیاند و در همان ساختارِ جمله میآیند؛ ازاینرو ارجاعِ «αὐτήν» از نظرِ دستوری مبهم است.
ترجمهٔ بافتمند
با در نظر گرفتنِ متنِ اصلی، برگردانی که با بافتِ تاریخی، زبانی و آموزهای سازگارتر است چنین خواهد بود:
«هر که زنِ خود (γυναίκα) را ترک کند و با دیگری ازدواج نماید — یعنی با γυναίκαی دیگر، زنی دیگر که از پیشْ زنِ مردی بوده است — با (ἐπί) او مرتکبِ زنا میشود.»
ایده روشن است: مردی که زنِ مشروعِ خود را ترک میکند و با زنی دیگر که او نیز از پیشْ زنِ مردِ دیگری بوده است (پس باکره نیست) پیوند مییابد، با این زنِ تازه مرتکبِ زنا میشود — جانی که از پیش به مردی دیگر پیوسته است.
معنای حقیقیِ فعلِ «apolýō»
در مورد این ادعا که مرقس ۱۰:۱۲ پشتیبانیِ کتابمقدسی برای طلاقِ قانونیِ آغازشده از سوی زن فراهم میکند — و بدینسان او میتواند با مردی دیگر ازدواج کند — باید گفت این برداشتی زمانپریش و بیپشتوانه در بافتِ اصیلِ کتابمقدس است.
نخست، زیرا در همان آیه عیسی جمله را چنین به پایان میبرد که اگر او با مردی دیگر پیوند یابد، هر دو مرتکبِ زنا میشوند — دقیقاً همانگونه که در متی ۵:۳۲ میفرماید. اما از نظر زبانی، خطا از معنای حقیقیِ فعلی میآید که در بیشترِ ترجمهها به «طلاقدادن» برگردانده شده است: ἀπολύω (apolýō).
این برگردانْ بازتابِ رسومِ امروز است، اما در روزگارِ کتابمقدس، ἀπολύω بهسادگی به معنای رها کردن، آزاد کردن، مرخّص کردن، روانه ساختن و دیگر کنشهای عینی یا ارتباطی بود. در کاربردِ کتابی، ἀπολύω بارِ حقوقیِ رسمی ندارد — بلکه فعلی است برای جدایی، بیآنکه دلالت بر اقدامِ قانونیِ رسمی داشته باشد.
به بیان دیگر، مرقس ۱۰:۱۲ صرفاً میگوید اگر زنی شوهرِ خود را ترک کند و با مردی دیگر پیوند یابد — در حالیکه نخستین هنوز زنده است — مرتکبِ زنا میشود؛ نه بهخاطرِ مسائلِ حقوقی، بلکه زیرا پیمانی را میشکند که هنوز برقرار است.
نتیجهگیری
خوانشِ درستِ مرقس ۱۰:۱۱-۱۲ سازگاریِ آن با باقیِ کتابمقدس را حفظ میکند؛ کتابی که میانِ باکره و زنِ شوهردار تفاوت مینهد و از وارد کردنِ آموزههای تازه بر پایهٔ یک عبارتِ کمّا و کیفاً بدبرگرداندهشده پرهیز میکند.
«نامهٔ طلاق»ی که در کتابمقدس ذکر شده، اغلب بهاشتباه بهعنوان اجازهای الهی برای بر هم زدنِ ازدواجها و فراهمکردنِ پیوندهای تازه تلقی میشود. این نوشتار معنای حقیقیِ [סֵפֶר כְּרִיתוּת (sefer keritut)] در تثنیه ۲۴:۱-۴ و [βιβλίον ἀποστασίου (biblíon apostasíou)] در متی ۵:۳۱ را روشن میکند و تعالیم نادرستی را رد میکند که گمان میبرند زنِ طردشده آزاد است دوباره ازدواج کند. بر پایهٔ کتابمقدس نشان میدهیم که این عمل، که موسی بهسبب سختدلیِ دلهای انسانها آن را تحمّل کرد، هرگز فرمانی از سوی خدا نبود. این تحلیل برجسته میکند که در نظرِ خدا، ازدواج پیوندی روحانی است که زن را تا مرگِ شوهرش به او میبندد و «نامهٔ طلاق» این پیوند را از هم نمیگسلد؛ پس تا وقتی او زنده است، زن همچنان بسته میماند.
پرسش:نامهٔ طلاقی که در کتابمقدس ذکر شده چیست؟
پاسخ: روشن باشد که برخلاف آنچه بیشترِ رهبرانِ یهودی و مسیحی تعلیم میدهند، هیچ دستور الهی دربارهٔ چنین «نامهٔ طلاقی» وجود ندارد — چه رسد به این اندیشه که زنی که آن را دریافت میکند آزاد است وارد ازدواجی تازه شود.
موسی «نامهٔ طلاق» را فقط بهعنوان بخشی از یک تمثیل در تثنیه ۲۴:۱-۴ یاد میکند، با این قصد که به فرمانِ واقعیِ موجود در آن بخش برسد: منعِ شوهرِ نخست از اینکه اگر زنِ سابقش با مردِ دیگری همبستر شده، بار دیگر با او همبستر شود (بنگرید به ارمیا ۳:۱). بهعلاوه، شوهرِ نخست حتی میتوانست او را بازپس بگیرد — ولی دیگر اجازهٔ همبستری با او را نداشت، چنانکه در ماجرای داوود و کنیزکانِ او که بهدست ابشالوم هتک حرمت شدند میبینیم (دوم سموئیل ۲۰:۳).
اصلیترین دلیلِ اینکه موسی تنها در حالِ تصویرکردنِ وضعیتی فرضی است، تکرارِ حرفِ ربطِ כִּי (ki، «اگر») در متن است: اگر مردی زنی بگیرد… اگر چیزی ناروا [עֶرְוָה، ervah، «عریانی»] در او بیابد… اگر شوهرِ دوم بمیرد… موسی سناریویی ممکن را بهمنزلهٔ شیوهای بلاغی بنا میکند.
عیسی روشن ساخت که موسی طلاق را منع نکرد، اما این به آن معنا نیست که آن بخش، مجوّزی رسمی است. در واقع هیچ جا موسی طلاق را تجویز نمیکند. او تنها در برابرِ سختدلیِ قوم — قومی که تازه از حدود ۴۰۰ سال بردگی بیرون آمده بودند — موضعی انفعالی گرفت.
این برداشتِ نادرست از تثنیه ۲۴ بسیار قدیمی است. در روزگار عیسی، هیللِ ربّی و پیروانش نیز چیزی را از این بخش بیرون کشیدند که در آن وجود ندارد: این ایده که مرد میتواند به «هر دلیلی» زنِ خود را روانه کند. («عریانی» עֶרְוָה چه ربطی به «هر دلیلی» دارد؟)
سپس عیسی این خطاها را اصلاح کرد:
1. تأکید کرد که πορνεία (porneía — چیزی ناپسند/ناروا) تنها علتِ پذیرفتنی است. 2. روشن ساخت که موسی فقط بهسبب سختدلیِ مردانِ اسرائیل، آنچه را با زنان میکردند «تحمّل» کرد. 3. در موعظهٔ بالای کوه، هنگامِ یادکردن از «نامهٔ طلاق» و جمعبندی با عبارتِ «اما من به شما میگویم»، استفاده از این ابزارِ حقوقی را برای جداییِ جانها منع کرد (متی ۵:۳۱-۳۲).
نکته: واژهٔ یونانیِ πορνεία (porneía) معادلِ عبریِ עֶרְוָה (ervah) است. در عبری به معنای «عریانی» بود و در یونانی به «چیزی ناروا/ناپسند» گسترش یافت. Porneía شاملِ زنا [μοιχεία (moicheía)] نمیشود، زیرا در زمانِ کتابمقدس کیفرِ آن مرگ بود. در متی ۵:۳۲، عیسی هر دو واژه را در یک جمله بهکار برد و نشان داد که دو چیزِ متفاوتاند.
مهم است تأکید کنیم که اگر موسی چیزی دربارهٔ طلاق تعلیم نداد، بدان سبب بود که خدا او را بدان فرمان نداده بود — زیرا موسی امین بود و تنها آنچه از خدا میشنید سخن میگفت.
تعبیرِ sefer keritut که بهصورتِ تحتاللفظی «کتابِ جدایی» یا «نامهٔ طلاق» معنا میدهد، تنها یکبار در سراسرِ تورات بهکار رفته است — دقیقاً در تثنیه ۲۴:۱-۴. به بیان دیگر، هیچ جا موسی تعلیم نداد که مردان باید از این نامه برای رهاکردنِ زنانشان استفاده کنند. این نشان میدهد که آن، رسمی از پیشموجود بود که از دورهٔ اسارت در مصر به ارث رسیده بود. موسی فقط چیزی را که از پیش انجام میشد یاد کرد، نه آنکه آن را بهمنزلهٔ فرمانی الهی تجویز کند. یادآوری این نکته سودمند است که خودِ موسی حدود ۴۰ سال پیشتر در مصر زیسته بود و بیگمان چنین ابزارِ حقوقیای را میشناخت.
بیرون از تورات، تنخ نیز sefer keritut را تنها دو بار بهکار میبرد — هر دو بار بهصورت استعاری، دربارهٔ رابطهٔ خدا و اسرائیل (ارمیا ۳:۸ و اشعیا ۵۰:۱).
در این دو کاربردِ نمادین نیز هیچ نشانهای نیست که چون خدا به اسرائیل «نامهٔ طلاق» داد، آن قوم آزاد شد که خود را به خدایانِ دیگر پیوند بزند. برعکس، خیانتِ روحانی در سراسرِ متن محکوم میشود. به بیان دیگر، حتی بهصورتِ نمادین نیز این «نامهٔ طلاق» پیوندِ تازهای را برای زن مجاز نمیکند.
عیسی نیز هرگز این نامه را چیزی شناختهشده از سوی خدا برای قانونیکردنِ جداییِ جانها به رسمیت نشناخت. دو بارِ یادکردِ آن در اناجیل در متی است — و یکبار هم در موازیِ مرقس (مرقس ۱۰:۴):
1. متی ۱۹:۷-۸: فریسیان آن را مطرح میکنند و عیسی پاسخ میدهد که موسی تنها بهسبب سختدلیشان، اجازه (epétrepsen) داد که از آن نامه استفاده کنند — یعنی این فرمانِ خدا نبود. 2. متی ۵:۳۱-۳۲، در موعظهٔ بالای کوه، آنگاه که عیسی میفرماید:
«گفته شده است: “هر که زنِ خود را طلاق دهد، برای او نامهٔ طلاق بنویسد.” اما من به شما میگویم: هر که زنِ خود را — جز به سببِ porneía — طلاق دهد، او را مرتکبِ زنا میسازد؛ و هر که با زنِ مطلّقه ازدواج کند مرتکبِ زنا میشود.»
پس این «نامهٔ طلاق» هرگز مجوّزی الهی نبود، بلکه تنها چیزی بود که موسی با توجه به سختدلیِ قوم تحمّل کرد. هیچ بخشی از کتابمقدس از این اندیشه پشتیبانی نمیکند که با دریافتِ این نامه، زن از نظرِ روحانی آزاد میشود و میتواند با مردی دیگر پیوند بخورد. این اندیشه در کلامْ ریشهای ندارد و افسانهای بیش نیست. تعلیمِ روشن و مستقیمِ عیسی این حقیقت را تأیید میکند.
همگان میدانند که نخستین ازدواج بلافاصله پس از آن رخ داد که آفریننده، مؤنثی [נְקֵבָה (nᵉqēvāh)] را برای همدم نخستین انسان، مذکری [זָכָר (zākhār)] آفرید. «نر و ماده» — اینها اصطلاحاتیاند که خودِ آفریننده برای حیوانات و انسانها به کار برد (پیدایش ۱:۲۷). روایت پیدایش میگوید این مرد که به صورت و شباهت خدا آفریده شده بود، دریافت که هیچیک از مادههای دیگرِ موجودات زمینی شبیه او نیستند. هیچکدام او را جذب نکردند و او مشتاق همدمی بود. عبارت در اصل [עֵזֶר כְּנֶגְדּוֹ (ʿēzer kᵉnegdô)] است، به معنای «یاوری مناسب». و خداوند نیاز آدم را دید و تصمیم گرفت برای او مؤنثی، نسخهٔ مؤنثِ بدن او، بیافریند: «نیکو نیست که آدم تنها باشد؛ برای او معاونی مناسب بسازم» (پیدایش ۲:۱۸). آنگاه حوا از بدن آدم ساخته شد.
نخستین پیوند بر اساس کتابمقدس
بدینسان، نخستین پیوندِ جانها شکل گرفت: بیهیچ مراسمی، بیهیچ نذر و سوگندی، بیهیچ شاهدی، بیهیچ ضیافتی، بیهیچ ثبت رسمی و بیهیچ مجری. خدا بهسادگی زن را به مرد عطا کرد و واکنش او این بود: «اکنون این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم؛ این، زن نامیده شود، زیرا از مرد گرفته شده است» (پیدایش ۲:۲۳). اندکی بعد میخوانیم که آدم با حوا نزدیکی کرد [יָדַע (yāḏaʿ) — شناختن، نزدیکی جنسی داشتن] و او آبستن شد. همین تعبیرِ «شناختن»، همراه با بارداری، بعدها دربارهٔ پیوندِ قائن با همسرش نیز بهکار رفته است (پیدایش ۴:۱۷). همهٔ پیوندهای یادشده در کتابمقدس بهسادگی از این قرار است که مردی دختری باکره (یا بیوه) را برای خود میگیرد و با او همبستر میشود — تقریباً همیشه با تعبیرِ «شناختن» یا «نزد او رفتن» — که تأیید میکند پیوند واقعاً برقرار شده است. در هیچ روایت کتابمقدسی گفته نشده که مراسمی، خواه مذهبی خواه مدنی، انجام گرفته باشد.
پیوند در نظر خدا چه زمانی رخ میدهد؟
پرسش محوری این است: خدا چه زمانی ازدواج را واقعشده به حساب میآورد؟ سه گزینهٔ ممکن وجود دارد — یکی کتابی و حقیقی، و دو تای دیگر دروغین و ساختهٔ دست انسان.
۱. گزینهٔ کتابی
خدا مرد و زن را در همان لحظهای متأهل میداند که زنِ باکره نخستین رابطهٔ رضایتمندانهٔ خود را با او برقرار میکند. اگر او پیشتر با مرد دیگری بوده است، پیوند فقط زمانی میتواند برقرار شود که مردِ پیشین درگذشته باشد.
۲. گزینهٔ دروغینِ نسبیگرایانه
خدا زمانی پیوند را محقق میداند که زوج تصمیم بگیرند. به بیان دیگر، مرد یا زن میتوانند هر تعداد شریک جنسی داشته باشند، اما تنها در روزی که تصمیم بگیرند رابطهشان جدی شده است — شاید چون میخواهند با هم زیر یک سقف بروند — خدا آنان را «یک تن» به حساب میآورد. در این نگاه، این مخلوق است نه خالق که تعیین میکند چه زمانی جانِ مرد به جانِ زن پیوند میخورد. حتی کمترین پشتوانهٔ کتابمقدسی برای این دیدگاه وجود ندارد.
۳. رایجترین گزینهٔ دروغین
خدا تنها هنگامی پیوند را واقعشده میداند که مراسمی برگزار شود. این گزینه تفاوت چندانی با گزینهٔ دوم ندارد، زیرا در عمل تنها تفاوت، افزودنِ انسانیِ سومی به فرایند است؛ کسی مانند قاضی صلح، مأمور ثبت، کشیش، شبان و مانند آن. در این گزینه نیز ممکن است زوج در گذشته چندین شریک جنسی داشته باشند، اما فقط اکنون که در برابر یک رهبر ایستادهاند، خدا دو جان را متحد میداند.
فقدانِ مراسم در ضیافتهای عروسی
توجه داشته باشید که کتابمقدس به چهار ضیافتِ عروسی اشاره میکند، اما در هیچیک از این روایات، سخنی از مراسمی برای رسمیتبخشی یا برکتدادن به پیوند نیست. هیچ تعلیمی وجود ندارد که برای معتبر بودنِ پیوند نزد خدا، آیین یا روندی بیرونی لازم باشد (پیدایش ۲۹:۲۱-۲۸؛ داوران ۱۴:۱۰-۲۰؛ استر ۲:۱۸؛ یوحنا ۲:۱-۱۱). تأیید پیوند زمانی رخ میدهد که باکره با نخستین مردِ خود بهطور رضایتمندانه همبستر میشود (نزدیکی). این اندیشه که خدا فقط هنگامی زوج را متحد میکند که آنان در برابر رهبر مذهبی یا قاضی صلح بایستند، هیچ پشتیبانی در کتابمقدس ندارد.
از همان آغاز، خدا زنا را منع کرد؛ یعنی اینکه زنی با بیش از یک مرد رابطه داشته باشد. زیرا جانِ زن در هر زمان، تنها میتواند با یک مرد بر روی زمین پیوند بخورد. محدودیتی برای تعداد مردانی که زن در طول عمر خود میتواند داشته باشد وجود ندارد، اما هر رابطهٔ جدید فقط زمانی میتواند رخ دهد که رابطهٔ قبلی با مرگ پایان یافته باشد؛ زیرا تنها در آن هنگام است که جانِ مرد به سوی خدایی که از او آمده بود بازمیگردد (جامعه ۱۲:۷). به بیان دیگر، او باید بیوه باشد تا با مرد دیگری پیوند بخورد. این حقیقت بهسادگی در کتابمقدس تأیید میشود: هنگامی که داوود پادشاه، پس از شنیدنِ خبر مرگِ نابال، برای ابیجایل فرستاد (اول سموئیل ۲۵:۳۹-۴۰)؛ هنگامی که بوعز، روت را به زنی گرفت، چون میدانست شوهرش، محلون، درگذشته است (روت ۴:۱۳)؛ و هنگامی که یهودا به پسر دومش، اونان، دستور داد تا با تامار ازدواج کند و به نامِ برادر درگذشتهاش نسلی برپا سازد (پیدایش ۳۸:۸). همچنین بنگرید: متی ۵:۳۲؛ رومیان ۷:۳.
مرد و زن: تفاوتها در موضوع زنا
امری که در کتابمقدس بهروشنی دیده میشود این است که زنا علیهِ زن وجود ندارد، بلکه تنها علیهِ مرد است. این اندیشه که بسیاری از کلیساها تعلیم میدهند — اینکه مرد با جدا شدن از زنی و ازدواج با باکره یا بیوهای دیگر، علیهِ همسر سابق خود زنا میکند — هیچ پشتوانهای در کتابمقدس ندارد و ریشه در عرفهای اجتماعی دارد.
دلیل این امر را میتوان در نمونههای فراوانی از خادمانِ خدا دید که با باکرهها و بیوهها چندین ازدواج کردند بیآنکه مورد نکوهشِ خدا واقع شوند — از جمله نمونهٔ یعقوب که چهار زن داشت و از او دوازده سبطِ اسرائیل و خودِ مسیح پدید آمدند. هرگز گفته نشد که یعقوب با هر همسرِ تازهای، مرتکب زنا شده است.
نمونهٔ شناختهشدهٔ دیگر، زناکاریِ داوود بود. ناتانِ نبی هیچ سخنی از آن نگفت که وقتی داوود با بتشبع همبستر شد، علیهِ هیچیک از زنانِ پادشاه زنا رخ داده باشد (دوم سموئیل ۱۲:۹)، بلکه فقط علیهِ اوریا، شوهرِ او. به یاد داشته باشید که داوود پیشتر با میکال، ابیجایل و اخینوعم نیز ازدواج کرده بود (اول سموئیل ۲۵:۴۲). به عبارت دیگر، زنا همواره علیهِ مرد است و هرگز علیهِ زن نیست.
برخی رهبران دوست دارند ادعا کنند که خدا مرد و زن را در همهٔ امور یکسان میسازد، اما این انعکاسِ آن چیزی نیست که در چهار هزار سال پوششدادهشده در کتابمقدس مشاهده میشود. در کتابمقدس حتی یک نمونه هم وجود ندارد که خدا مردی را به سبب زنا علیهِ همسرش توبیخ کرده باشد.
این بدان معنا نیست که مرد زنا نمیکند، بلکه بدان معناست که خدا زنا را در موردِ مرد و زن بهگونهای متفاوت میسنجد. مجازاتِ کتابی برای هر دو یکسان بود (لاویان ۲۰:۱۰؛ تثنیه ۲۲:۲۲-۲۴)، اما میان باکرگیِ مرد و ازدواج، پیوندی وجود ندارد. این زن است نه مرد که تعیین میکند آیا زنا رخ داده است یا نه. بر اساس کتابمقدس، مرد هرگاه با زنی که نه باکره است و نه بیوه، رابطه برقرار کند مرتکب زنا میشود. برای نمونه، اگر مردی باکره و ۲۵ ساله با دخترِ ۲۳ سالهای که پیشتر با مردِ دیگری بوده است بخوابد، مرتکب زنا میشود — زیرا بر اساس نظرِ خدا، آن دختر، همسرِ مردِ دیگری است (متی ۵:۳۲؛ رومیان ۷:۳؛ اعداد ۵:۱۲).
ازدواجِ یِبومی (لویری) و حفظِ نسل
این اصل — اینکه زن تنها پس از مرگِ نخستین شوهر میتواند با مردِ دیگری پیوند بخورد — در قانونِ ازدواجِ یِبومی نیز تأیید شده است؛ قانونی که خدا برای حفظِ داراییِ خانوادگی عطا کرد: «اگر برادران با هم زندگی کنند و یکی از ایشان بدون داشتنِ فرزند بمیرد، زنِ متوفی به مردِ غریبهای بیرون از خانواده داده نشود. برادرِ شوهر باید نزد او برود، او را به زنی بگیرد و وظیفهٔ برادرشوهر را نسبت به او انجام دهد…» (تثنیه ۲۵:۵-۱۰. همچنین بنگرید به پیدایش ۳۸:۸؛ روت ۱:۱۲-۱۳؛ متی ۲۲:۲۴). توجه داشته باشید که این قانون حتی اگر برادرشوهر، همسرِ دیگری هم داشت باید انجام میشد. در موردِ بوعز، او حتی روت را به خویشاوندِ نزدیکتری پیشنهاد کرد، اما آن مرد نپذیرفت، چون نمیخواست همسرِ دیگری بگیرد و ناچار ارثِ خود را تقسیم کند: «در روزی که زمین را از دستِ نعومی میخری، باید روتِ موآبی، زنِ مردِ درگذشته را نیز به دست آوری تا نامِ مردِ درگذشته را بر میراثِ او برپا بداری» (روت ۴:۵).
دیدگاه کتابمقدسی دربارهٔ ازدواج
نگاهِ کتابمقدس به ازدواج، همانگونه که در نوشتههای مقدس آمده، روشن و متمایز از سنتهای انسانیِ امروز است. خدا ازدواج را پیوندی روحانی بنا نهاد که با همبستریِ مرد با باکره یا بیوهای کامل میشود، بیآنکه نیازی به مراسم، مجریان یا آیینهای بیرونی باشد.
این بدان معنا نیست که کتابمقدس، برگزاریِ مراسم را بهعنوان بخشی از عروسیها منع میکند، بلکه باید روشن باشد که نه شرطاند و نه تأییدکنندهٔ وقوعِ پیوندِ جانها بر اساس قانونِ خدا.
پیوند تنها در لحظهٔ رابطهٔ رضایتمندانه معتبر شمرده میشود؛ امری که نظمِ الهی را بازمیتاباند که زن تا هنگامِ مرگِ شوهر — که آن پیوند را میگسلد — تنها با یک مرد پیوند داشته باشد. نبودِ اشاره به مراسم در ضیافتهای عروسیِ کتابمقدس تأکید میکند که تمرکز بر عهدِ صمیمانه و مقصودِ الهیِ استمرارِ نسل است، نه تشریفاتِ انسانی.
نتیجهگیری
در پرتوِ همهٔ این روایات و اصولِ کتابمقدسی، روشن میشود که تعریفِ خدا از ازدواج، ریشه در طراحیِ خودِ او دارد، نه در سنتهای انسانی یا تشریفاتِ قانونی. آفریننده از آغاز، معیار را تعیین کرد: ازدواج در نظرِ او زمانی مُهر میخورد که مرد با زنی که برای ازدواج آزاد است — یعنی باکره یا بیوه — با رضایت، پیوند برقرار کند. هرچند مراسمِ مدنی یا مذهبی میتواند اعلامی عمومی باشد، اما در تعیینِ صحتِ پیوند نزدِ خدا اعتباری ندارد. آنچه اهمیت دارد اطاعت از نظمِ او، احترام به قداستِ عهدِ زناشویی، و وفاداری به فرامینِ اوست؛ فرمانهایی که مستقل از دگرگونیهای فرهنگی یا نظرِ انسان، تغییرناپذیر میمانند.
این حقیقت زمانی آشکار میشود که آغاز بشریت را در باغ عدن بررسی کنیم. آدم، نخستین انسان، وظیفه داشت که از یک باغ نگهداری کند. چه نوع باغی؟ متن اصلی عبری مشخص نمیکند، اما شواهد قانعکنندهای وجود دارد که این باغ، باغی از درختان میوه بوده است: “و یهوه خدا باغی در عدن در سمت شرق کاشت… و از زمین، خداوند هر درختی را که خوشنما و برای خوراک نیکو باشد، رویانید” (پیدایش ۲:۱۵).
همچنین درباره نقش آدم در نامگذاری و مراقبت از حیوانات میخوانیم، اما در هیچ جای کتاب مقدس اشارهای نشده است که آنها نیز مانند درختان “برای خوراک نیکو” بودند.
مصرف حیوانات در برنامه خدا
این بدان معنا نیست که خوردن گوشت توسط خدا ممنوع شده است—اگر چنین بود، دستور صریحی در این باره در سراسر کتاب مقدس وجود داشت. با این حال، این موضوع نشان میدهد که مصرف گوشت حیوانی از ابتدا بخشی از رژیم غذایی بشریت نبوده است.
تدارک اولیه خدا در آغاز زندگی انسان کاملاً گیاهی به نظر میرسد و بر میوهها و سایر انواع گیاهان تأکید دارد.
تفاوت بین حیوانات پاک و ناپاک
معرفی در زمان نوح
در حالی که خدا سرانجام اجازه داد انسانها حیوانات را بکشند و بخورند، تفاوتهای مشخصی بین حیواناتی که برای مصرف مناسب بودند و آنهایی که مناسب نبودند، تعیین شد.
این تمایز برای اولین بار در دستوراتی که به نوح پیش از طوفان داده شد، مشخص میشود: “از هر نوع حیوان پاک، هفت جفت، نر و ماده، و از هر نوع حیوان ناپاک، یک جفت، نر و ماده، با خود ببر” (پیدایش ۷:۲).
دانش ضمنی درباره حیوانات پاک
اینکه خدا نحوه تشخیص حیوانات پاک و ناپاک را برای نوح توضیح نداد، نشان میدهد که این دانش از قبل در انسانها وجود داشته است، احتمالاً از همان ابتدای خلقت.
این شناخت از حیوانات پاک و ناپاک، بازتاب یک نظم و هدف الهی وسیعتر است، که در آن برخی موجودات برای نقشها یا مقاصد خاصی در چارچوب طبیعی و معنوی جدا شدهاند.
مفهوم اولیه حیوانات پاک
مرتبط با قربانی
بر اساس آنچه تاکنون در روایت پیدایش رخ داده است، میتوانیم با اطمینان فرض کنیم که تا زمان طوفان، تمایز بین حیوانات پاک و ناپاک تنها مربوط به مقبولیت آنها بهعنوان قربانی بوده است.
قربانی Abel (هابیل) از نخستین زادگان گلهاش این اصل را برجسته میکند. در متن عبری، عبارت “نخستین زادگان گلهاش” (מִבְּכֹרוֹת צֹאנוֹ) از کلمه “گله” (tzon, צֹאן) استفاده میکند که معمولاً به حیوانات اهلی کوچک مانند گوسفند و بز اشاره دارد. بنابراین، به احتمال زیاد، هابیل یک بره یا بزغاله جوان از گله خود را قربانی کرد (پیدایش ۴:۳-۵).
قربانیهای نوح از حیوانات پاک
به همین ترتیب، زمانی که نوح از کشتی بیرون آمد، او مذبحی ساخت و قربانیهای سوختنی را برای خداوند تقدیم کرد، که از حیوانات پاک بودند—حیواناتی که پیش از طوفان در دستورات خدا بهطور مشخص ذکر شده بودند (پیدایش ۸:۲۰؛ ۷:۲).
این تأکید اولیه بر حیوانات پاک برای قربانی، بنیانی را برای درک نقش منحصر به فرد آنها در عبادت و پاکی عهدی فراهم میکند.
واژههای عبری که برای توصیف این دستهها استفاده شدهاند—טהוֹר (طهُور) و טָמֵא (طَمِه)—تصادفی نیستند. این واژهها بهشدت با مفاهیم قدوسیت و جدایی برای خداوند مرتبط هستند:
טָמֵא (Tamei) معنا: ناپاک، نجس. کاربرد: اشاره به ناپاکی آیینی، اخلاقی، یا جسمی دارد. اغلب برای حیوانات، اشیا یا اعمالی بهکار میرود که برای مصرف یا عبادت ممنوع شدهاند. مثال:“اما اینها را نباید بخورید… زیرا برای شما ناپاک (طمه) هستند” (لاویان ۱۱:۴).
טָהוֹר (Tahor) معنا: پاک، طاهر. کاربرد: اشاره به حیوانات، اشیا یا افرادی دارد که برای مصرف، عبادت، یا مراسم آیینی مناسب هستند. مثال:“شما باید میان مقدس و معمولی، و میان ناپاک و پاک تمایز قائل شوید” (لاویان ۱۰:۱۰).
این اصطلاحات پایه قوانین غذایی خدا را تشکیل میدهند، که بعداً در لاویان ۱۱ و تثنیه ۱۴ بهتفصیل آمده است. این فصلها بهطور صریح حیواناتی را که پاک (مجاز برای غذا) و ناپاک (ممنوع برای خوردن) هستند، فهرست میکنند، تا اطمینان حاصل شود که قوم خدا مقدس و متمایز باقی بمانند.
هشدارهای خدا در مورد خوردن گوشتهای ناپاک
در سراسر تنخ (عهد عتیق)، خدا بارها قوم خود را بهخاطر نقض قوانین غذاییاش مورد توبیخ قرار داده است. چندین بخش بهطور خاص مصرف حیوانات ناپاک را محکوم میکنند و نشان میدهند که این عمل نوعی سرکشی در برابر دستورات خداوند محسوب میشد:
“قومی که همواره مرا در حضورم خشمگین میسازند… که گوشت خوک میخورند و دیگهایشان پر از آبگوشت گوشت ناپاک است” (اشعیا ۶۵:۳-۴).
“کسانی که خود را تقدیس و تطهیر میکنند تا به باغها بروند، به دنبال آنکه از میان ایشان گوشت خوک، موش، و دیگر چیزهای ناپاک میخورند—همگی به همراه کسی که او را پیروی میکنند، به پایان خواهند رسید”، خداوند چنین میفرماید (اشعیا ۶۶:۱۷).
این سرزنشها نشان میدهند که خوردن گوشت ناپاک صرفاً یک مسئله غذایی نبود، بلکه یک شکست اخلاقی و معنوی محسوب میشد. عمل خوردن این غذاها با سرپیچی از دستورات خداوند مرتبط بود. با تسلیم شدن در برابر این اعمال ممنوعه، مردم بیاعتنایی خود را نسبت به قدوسیت و اطاعت نشان میدادند.
عیسی و گوشتهای ناپاک
با آمدن عیسی، گسترش مسیحیت، و نگارش عهد جدید، بسیاری شروع کردند به پرسیدن این سؤال که آیا دیگر برای خدا اهمیتی ندارد که از قوانین او، از جمله احکام مربوط به غذاهای ناپاک، اطاعت شود؟ در واقع، تقریباً تمام دنیای مسیحیت هر آنچه را که بخواهد میخورد.
اما واقعیت این است که در هیچکجای عهد عتیق، هیچ پیشگوییای وجود ندارد که بگوید مسیح شریعت مربوط به گوشتهای ناپاک یا هر قانون دیگری از پدر خود را لغو خواهد کرد (چنانکه برخی ادعا میکنند). عیسی بهطور واضح در همه چیز از فرامین پدر اطاعت کرد، از جمله در این مورد.
اگر عیسی گوشت خوک خورده بود، همانطور که میدانیم او ماهی (لوقا ۲۴:۴۱-۴۳) و بره (متی ۲۶:۱۷-۳۰) خورده است، در این صورت ما یک آموزش واضح از طریق الگو داشتیم، اما میدانیم که چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاد. هیچ نشانهای وجود ندارد که عیسی و شاگردانش این دستورات دادهشده توسط خدا از طریق پیامبران را نقض کرده باشند.
استدلالهای رد شده
استدلال نادرست: «عیسی همه غذاها را پاک اعلام کرد»
حقیقت:
مرقس ۷:۱-۲۳ اغلب بهعنوان مدرکی آورده میشود که نشان دهد عیسی قوانین غذایی مربوط به گوشتهای ناپاک را لغو کرد. با این حال، بررسی دقیق متن نشان میدهد که این تفسیر بیاساس است. آیهای که معمولاً به اشتباه نقل میشود، چنین میگوید: “زیرا غذا وارد قلب او نمیشود، بلکه به معده میرود و بهعنوان فضولات دفع میشود. (با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد)” (مرقس ۷:۱۹).
زمینه آیه: این آیه درباره گوشت پاک و ناپاک نیست
پیش از هر چیز، زمینه این بخش هیچ ارتباطی با قوانین مربوط به حیوانات پاک و ناپاک که در لاویان ۱۱ بیان شدهاند ندارد. در عوض، این آیات بر بحثی بین عیسی و فریسیان درباره یک سنت یهودی که به قوانین غذایی مرتبط نیست، تمرکز دارد. فریسیان و کاتبان مشاهده کردند که شاگردان عیسی قبل از غذا خوردن، مراسم شستوشوی دست را انجام نمیدهند، که در عبری نتیلات یداییم (נטילת ידיים) نام دارد. این مراسم شامل شستن دستها با دعاست و تا امروز بهویژه در محافل ارتدوکس یهودی اجرا میشود.
نگرانی فریسیان درباره قوانین غذایی خدا نبود، بلکه در مورد پیروی از این سنت انسانی بود. آنها عدم اجرای این مراسم را نقض آداب و رسوم خود دانسته و آن را برابر با ناپاکی میدانستند.
پاسخ عیسی: قلب مهمتر از سنتهاست
عیسی در بخش عمدهای از مرقس ۷ تعلیم میدهد که آنچه واقعاً انسان را نجس میسازد، اعمال و سنتهای بیرونی نیست، بلکه وضعیت قلب است. او تأکید میکند که ناپاکی معنوی از درون انسان، از افکار و اعمال گناهآلود نشأت میگیرد، نه از عدم رعایت تشریفات آیینی.
وقتی عیسی توضیح میدهد که غذا انسان را نجس نمیکند زیرا وارد دستگاه گوارش شده و نه قلب، او درباره قوانین غذایی سخن نمیگوید، بلکه درباره سنت شستوشوی دستها صحبت میکند. تمرکز او بر طهارت درونی است، نه آیینهای ظاهری.
بررسی دقیقتر مرقس ۷:۱۹
مرقس ۷:۱۹ اغلب بهدلیل یک توضیح اضافه که ناشران کتاب مقدس در متن قرار دادهاند، اشتباه تفسیر میشود، که میگوید: “با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد.” در متن یونانی، جمله تنها چنین میگوید:
“οτι ουκ εισπορευεται αυτου εις την καρδιαν αλλ εις την κοιλιαν και εις τον αφεδρωνα εκπορευεται καθαριζον παντα τα βρωματα,”
که بهصورت تحتاللفظی ترجمه میشود:
“زیرا غذا وارد قلب نمیشود، بلکه به معده میرود و به مستراح دفع میشود، که همه غذاها را تصفیه میکند.”
خواندن: “به مستراح دفع میشود، که همه غذاها را تصفیه میکند” و ترجمه آن به: “با این، او همه غذاها را پاک اعلام کرد” تلاشی آشکار برای تغییر متن و تطبیق آن با تعصبات رایج علیه شریعت خدا در حوزههای علمیه و میان ناشران کتاب مقدس است.
آنچه منطقیتر به نظر میرسد، این است که کل جمله شرحی از روند طبیعی گوارش در گفتار رایج آن زمان باشد. سیستم گوارشی غذا را دریافت کرده، مواد مغذی و ترکیبات مفید را جذب میکند (بخش پاک)، و باقیمانده را بهعنوان فضولات دفع میکند. عبارت “پاکسازی همه غذاها” احتمالاً به این فرآیند طبیعی جداسازی مواد مفید از مواد زائد اشاره دارد.
نتیجهگیری درباره این استدلال نادرست
مرقس ۷:۱-۲۳ درباره لغو قوانین غذایی خدا نیست، بلکه درباره رد سنتهای انسانی است که آیینهای بیرونی را بر امور قلبی و معنوی ترجیح میدهند. عیسی تعلیم داد که نجاست واقعی از درون انسان سرچشمه میگیرد، نه از رعایت نکردن شستوشوی تشریفاتی دستها. ادعای اینکه «عیسی همه غذاها را پاک اعلام کرد» تفسیری نادرست از متن است که ریشه در تعصباتی دارد که علیه قوانین ابدی خدا وجود دارد. با مطالعه دقیق زمینه آیه و زبان اصلی، روشن میشود که عیسی تعالیم تورات را تأیید کرد و قوانین غذایی خدا را رد نکرد.
استدلال نادرست: «در یک رؤیا، خدا به رسول پطرس گفت که اکنون میتوانیم گوشت هر حیوانی را بخوریم»
حقیقت:
بسیاری از افراد به رؤیای پطرس در اعمال ۱۰ استناد میکنند و آن را مدرکی برای این ادعا میدانند که خدا قوانین غذایی مربوط به حیوانات ناپاک را لغو کرده است. با این حال، بررسی دقیقتر زمینه و هدف این رؤیا نشان میدهد که این موضوع هیچ ارتباطی با تغییر قوانین مربوط به گوشتهای پاک و ناپاک نداشته است. در واقع، این رؤیا برای آموزش پطرس جهت پذیرش غیر یهودیان در قوم خدا بود، نه تغییر دستورات غذایی خدا.
رؤیای پطرس و هدف آن
در اعمال ۱۰، پطرس رؤیایی میبیند که در آن پارچهای از آسمان پایین میآید که شامل انواع حیوانات، هم پاک و هم ناپاک، است و دستوری به او داده میشود: “بکش و بخور.” واکنش فوری پطرس کاملاً روشن است: “نه، ای خداوند! من هرگز چیزی که نجس یا ناپاک باشد، نخوردهام” (اعمال ۱۰:۱۴).
این واکنش از چند جهت اهمیت دارد:
اطاعت پطرس از قوانین غذایی
این رؤیا پس از صعود عیسی و نزول روحالقدس در پنطیکاست رخ میدهد. اگر عیسی قوانین غذایی را در طول خدمت خود لغو کرده بود، پطرس—که یکی از نزدیکترین شاگردان عیسی بود—از این موضوع آگاه میبود و چنین واکنش شدیدی نشان نمیداد. اینکه پطرس از خوردن حیوانات ناپاک امتناع کرد، نشان میدهد که او همچنان از قوانین غذایی پیروی میکرد و هرگز چنین درکی نداشت که این قوانین لغو شده باشند.
پیام واقعی رؤیا
رؤیا سه بار تکرار میشود، که نشاندهنده اهمیت آن است، اما معنای واقعی آن تنها چند آیه بعد مشخص میشود، زمانی که پطرس به خانه کرنلیوس، یک غیر یهودی، میرود. خود پطرس توضیح میدهد که معنای رؤیا چیست: «خدا به من نشان داده است که نباید هیچ انسانی را نجس یا ناپاک بدانم» (اعمال ۱۰:۲۸).
رؤیا اصلاً درباره غذا نبود، بلکه یک پیام نمادین بود. خدا از تصویر حیوانات پاک و ناپاک استفاده کرد تا به پطرس بیاموزد که موانع میان یهودیان و غیر یهودیان در حال برداشته شدن است و اکنون غیر یهودیان نیز میتوانند در پیمان خدا پذیرفته شوند.
ناسازگاریهای منطقی در استدلال «لغو قوانین غذایی»
ادعای اینکه رؤیای پطرس قوانین غذایی را لغو کرد، چندین نکته مهم را نادیده میگیرد:
مقاومت اولیه پطرس
اگر قوانین غذایی قبلاً لغو شده بودند، اعتراض پطرس بیمعنا بود. سخنان او نشاندهنده پایبندی مستمر او به این قوانین است، حتی پس از سالها پیروی از عیسی.
هیچ شاهدی در کتاب مقدس برای لغو قوانین غذایی وجود ندارد
در هیچ جای اعمال ۱۰ متن بهصراحت بیان نمیکند که قوانین غذایی لغو شدهاند. تمرکز این فصل کاملاً بر پذیرش غیر یهودیان است، نه بازتعریف غذاهای پاک و ناپاک.
نمادگرایی رؤیا
هدف رؤیا زمانی آشکار میشود که پطرس آن را بهکار میگیرد. وقتی او درمییابد که خدا هیچ تبعیضی قائل نمیشود، بلکه انسانهایی از هر قوم که از او بترسند و عمل نیک انجام دهند، میپذیرد (اعمال ۱۰:۳۴-۳۵)، روشن میشود که این رؤیا درباره رفع تعصبات بوده است، نه قوانین غذایی.
تناقضات در تفسیر
اگر این رؤیا درباره لغو قوانین غذایی بود، با زمینه گستردهتر کتاب اعمال در تضاد قرار میگرفت، جایی که مؤمنان یهودی، از جمله پطرس، همچنان به دستورات تورات پایبند بودند. افزون بر این، اگر رؤیا را بهصورت تحتاللفظی تفسیر کنیم، پیام نمادین آن از بین میرود، زیرا در آن صورت، تنها به مسائل غذایی مربوط میشد و نه موضوع بزرگتر پذیرش غیر یهودیان.
نتیجهگیری درباره این استدلال نادرست
رؤیای پطرس در اعمال ۱۰ درباره غذا نبود، بلکه درباره مردم بود. خدا از تصویر حیوانات پاک و ناپاک استفاده کرد تا حقیقتی معنوی عمیقتر را منتقل کند: اینکه بشارت برای همه ملتهاست و غیر یهودیان دیگر نجس یا خارج از قوم خدا محسوب نمیشوند. تفسیر این رؤیا بهعنوان لغو قوانین غذایی، سوءبرداشتی از متن و هدف این فصل است.
دستورات غذایی دادهشده توسط خدا در لاویان ۱۱ همچنان بدون تغییر باقی ماندهاند و هرگز موضوع این رؤیا نبودهاند. اعمال و توضیحات خود پطرس این امر را تأیید میکند. پیام واقعی این رؤیا درباره برداشتن موانع بین مردم است، نه تغییر قوانین ابدی خدا.
نقاشی قدیمی از قصابانی که گوشت را مطابق قوانین کتاب مقدس برای تخلیه خون تمامی حیوانات پاک، پرندگان و حیوانات زمینی، همانطور که در لاویان ۱۱ توصیف شده، آماده میکنند.
استدلال نادرست: «شورای اورشلیم تصمیم گرفت که غیر یهودیان میتوانند هر چیزی بخورند، بهشرط آنکه خفهشده نباشد و خون نداشته باشد»
حقیقت:
شورای اورشلیم (اعمال ۱۵) اغلب به اشتباه به این صورت تفسیر میشود که غیر یهودیان اجازه یافتند که بیشتر از فرمانهای خدا چشمپوشی کنند و تنها چهار شرط اساسی را رعایت نمایند. با این حال، بررسی دقیقتر نشان میدهد که این شورا درباره لغو قوانین الهی برای غیر یهودیان نبود، بلکه هدف آن تسهیل مشارکت اولیه آنان در جوامع یهودیان مسیحی بود.
موضوع شورای اورشلیم چه بود؟
سؤال اصلی که در شورا مطرح شد این بود که آیا غیر یهودیان باید کاملاً به تمامی تورات، از جمله ختنه، متعهد شوند تا پیش از آنکه اجازه داشته باشند بشارت را بشنوند و در جلسات اولین جماعتهای مسیحیان یهودیشده شرکت کنند؟
برای قرنها، سنت یهودی بر این باور بود که غیر یهودیان باید کاملاً تابع تورات شوند، از جمله انجام اعمالی مانند ختنه، رعایت سبت، قوانین غذایی، و سایر فرمانها، قبل از آنکه یک یهودی بتواند آزادانه با آنها تعامل داشته باشد (نگاه کنید به متی ۱۰:۵-۶؛ یوحنا ۴:۹؛ اعمال ۱۰:۲۸). تصمیم شورا نقطه عطفی را مشخص کرد و تأیید نمود که غیر یهودیان میتوانند بدون اینکه بلافاصله همه این قوانین را رعایت کنند، مسیر ایمان خود را آغاز نمایند.
چهار الزام اولیه برای حفظ هماهنگی
شورا نتیجه گرفت که غیر یهودیان میتوانند در جلسات جماعتی حضور یابند، مشروط بر اینکه از اعمال زیر پرهیز کنند (اعمال ۱۵:۲۰):
غذای آلوده به بتها: از مصرف خوراکیهایی که به بتها قربانی شدهاند، پرهیز کنند، زیرا بتپرستی برای یهودیان مؤمن بسیار توهینآمیز بود.
فساد اخلاقی جنسی: از گناهان جنسی که در میان آیینهای مشرکان رایج بود، دوری کنند.
گوشت حیوانات خفهشده: از خوردن حیواناتی که بهدرستی ذبح نشدهاند، پرهیز کنند، زیرا خون در بدن آنها باقی میماند که طبق قوانین غذایی خدا ممنوع بود.
خون: از مصرف خون خودداری کنند، عملی که در تورات بهوضوح ممنوع شده است (لاویان ۱۷:۱۰-۱۲).
این شرایط، خلاصهای از تمامی قوانینی که غیر یهودیان باید رعایت میکردند، نبود. بلکه نقطه آغازی بود تا صلح و وحدت بین یهودیان و غیر یهودیان در جماعتهای مختلط مسیحی تضمین شود.
این تصمیم چه معنایی نداشت؟
ادعای اینکه این چهار الزام، تنها قوانین لازم برای غیر یهودیان جهت خشنود ساختن خدا و دریافت نجات بودند، کاملاً نادرست است.
آیا غیر یهودیان آزاد بودند که ده فرمان را نقض کنند؟
آیا میتوانستند خدایان دیگر را بپرستند، نام خدا را به باطل بگیرند، دزدی کنند یا قتل انجام دهند؟ قطعاً نه. چنین نتیجهگیریای با تمامی تعالیم کتاب مقدس درباره انتظارات خدا از عدالت، در تضاد خواهد بود.
یک نقطه شروع، نه نقطه پایان:
شورا تنها به نیاز فوری برای اجازه دادن به غیر یهودیان جهت شرکت در جلسات جماعتهای یهودیان مسیحی پرداخت. فرض بر این بود که آنان با گذشت زمان در دانش و اطاعت رشد خواهند کرد.
اعمال ۱۵:۲۱ وضوح بیشتری میبخشد
تصمیم شورای اورشلیم در اعمال ۱۵:۲۱ روشنتر میشود: “زیرا شریعت موسی [تورات] از دیرباز در هر شهر موعظه شده و در کنیسهها در هر روز سبت قرائت میشود.”
این آیه نشان میدهد که غیر یهودیان همچنان قوانین خدا را یاد خواهند گرفت، زیرا در جلسات کنیسه حضور خواهند داشت و تورات را خواهند شنید. شورا فرمانهای خدا را لغو نکرد، بلکه یک رویکرد عملی برای شروع مسیر ایمانی غیر یهودیان بدون تحت فشار قرار دادن آنان تعیین کرد.
زمینهای از تعالیم عیسی
خود عیسی بر اهمیت فرمانهای خدا تأکید کرد. بهعنوان مثال، در متی ۱۹:۱۷ و لوقا ۱۱:۲۸، و در کل موعظه سر کوه (متی ۵-۷)، عیسی بر لزوم پیروی از قوانین خدا تأکید کرد، از جمله نهی از قتل، زنا، دوست داشتن همسایگان و بسیاری از موارد دیگر. این اصول بنیادی بودند و هرگز توسط رسولان کنار گذاشته نشدند.
نتیجهگیری درباره این استدلال نادرست
شورای اورشلیم اعلام نکرد که غیر یهودیان میتوانند هر چیزی بخورند یا از فرمانهای خدا چشمپوشی کنند. این شورا یک مسئله خاص را بررسی کرد: چگونه غیر یهودیان میتوانند در جماعتهای مسیحی یهودی شرکت کنند بدون آنکه مجبور باشند فوراً همه جنبههای تورات را رعایت کنند. این چهار الزام، تدابیری عملی برای حفظ هماهنگی در جوامع مختلط یهودی-غیر یهودی بودند.
انتظار روشن بود: غیر یهودیان در طول زمان از طریق آموزش تورات که هر روز سبت در کنیسهها خوانده میشد، درک خود را از قوانین خدا افزایش دهند. ادعای خلاف این، هدف واقعی شورا را نادیده میگیرد و تعالیم گستردهتر کتاب مقدس را تحریف میکند.
استدلال نادرست: “رسول پولس تعلیم داد که مسیح نیاز به اطاعت از قوانین خدا برای نجات را لغو کرد”
حقیقت:
بسیاری از رهبران مسیحی، اگر نگوییم اکثریت آنها، به اشتباه تعلیم میدهند که پولس رسول با شریعت خدا مخالف بود و به غیر یهودیان تازه ایمان آورده دستور داد که از فرمانهای خدا چشمپوشی کنند. برخی حتی معتقدند که اطاعت از قوانین خدا میتواند نجات را به خطر بیندازد. این تفسیر منجر به سردرگمیهای عظیم الهیاتی شده است.
محققانی که با این دیدگاه مخالف هستند، بهطور گسترده برای پاسخ به بحثهای پیرامون نوشتههای پولس تلاش کردهاند تا نشان دهند که تعالیم او درباره شریعت و نجات به اشتباه درک شده یا از زمینه خود خارج شدهاند. با این حال، خدمت ما موضع متفاوتی دارد.
چرا توضیح دادن پولس روش درستی نیست
ما معتقدیم که توضیح دیدگاه پولس درباره شریعت نهتنها غیرضروری است، بلکه حتی به خداوند اهانتآمیز است. انجام این کار، پولس، یک انسان، را به مقامی برابر یا حتی بالاتر از پیامبران خدا و حتی خود عیسی ارتقا میدهد.
در عوض، رویکرد صحیح الهیاتی این است که بررسی کنیم آیا کتاب مقدس پیش از پولس، پیشبینی یا تأیید کرده است که کسی پس از عیسی خواهد آمد و پیامی مبنی بر لغو فرمانهای خدا را تعلیم خواهد داد. اگر چنین پیشگویی مهمی وجود داشت، ما دلیلی برای پذیرش تعالیم پولس در این زمینه بهعنوان وحی الهی میداشتیم، و منطقی بود که تمام تلاش خود را برای درک و پیروی از آن انجام دهیم.
نبود هیچ پیشگویی درباره پولس
واقعیت این است که در کتاب مقدس هیچ پیشگوییای درباره پولس یا هیچ شخصیت دیگری وجود ندارد که پیامی بیاورد که فرمانهای خدا را لغو کند. تنها افرادی که بهطور صریح در عهد عتیق پیشگویی شدهاند و در عهد جدید ظاهر میشوند، عبارتند از:
یحیی تعمیددهنده: نقش او بهعنوان پیشاهنگ مسیح پیشبینی شده بود و عیسی این را تأیید کرد (مانند اشعیا ۴۰:۳، ملاکی ۴:۵-۶، متی ۱۱:۱۴).
یهودا اسخریوطی: اشارههای غیرمستقیم به او در بخشهایی مانند مزمور ۴۱:۹ و مزمور ۶۹:۲۵ یافت میشود.
یوسف رامهای: اشعیا ۵۳:۹ بهطور غیرمستقیم به او اشاره میکند، که او کسی بود که محل دفن عیسی را فراهم کرد.
فراتر از این افراد، هیچ پیشگوییای درباره هیچکس—و بهویژه کسی از تارسوس—وجود ندارد که برای لغو فرمانهای خدا فرستاده شده باشد یا تعلیم دهد که غیر یهودیان میتوانند بدون اطاعت از قوانین ابدی خدا نجات یابند.
آنچه عیسی درباره آینده پس از عروج خود پیشگویی کرد
عیسی پیشگوییهای متعددی درباره آنچه پس از خدمت زمینیاش رخ خواهد داد، بیان کرد، از جمله:
ویرانی معبد (متی ۲۴:۲).
آزار و شکنجه شاگردانش (یوحنا ۱۵:۲۰، متی ۱۰:۲۲).
گسترش پیام ملکوت به همه ملتها (متی ۲۴:۱۴).
با این حال، هیچ اشارهای به شخصی از تارسوس—و بهویژه پولس—نمیشود که اختیار داشته باشد تا آموزهای جدید یا متضاد درباره نجات و اطاعت تعلیم دهد.
آزمون واقعی نوشتههای پولس
این بدان معنا نیست که باید نوشتههای پولس یا پطرس، یوحنا و یعقوب را رد کنیم. در عوض، باید با احتیاط به این نوشتهها بپردازیم و اطمینان حاصل کنیم که هر تفسیری با متون بنیادین همخوانی دارد: شریعت و پیامبران در عهد عتیق و تعالیم عیسی در انجیلها.
مشکل در خود نوشتهها نیست، بلکه در تفاسیری است که الهیدانان و رهبران کلیسا به آنها تحمیل کردهاند. هر تفسیری از تعالیم پولس باید با معیارهای زیر پشتیبانی شود:
عهد عتیق: شریعت خدا که از طریق پیامبرانش آشکار شد.
چهار انجیل: سخنان و اعمال عیسی که شریعت را تأیید کرد.
اگر تفسیری با این معیارها سازگار نباشد، نباید بهعنوان حقیقت پذیرفته شود.
نتیجهگیری درباره این استدلال نادرست
ادعای اینکه پولس لغو فرمانهای خدا، از جمله دستورات غذایی را تعلیم داده است، هیچ پشتیبانی در کتاب مقدس ندارد. هیچ پیشگویی چنین پیامی را پیشبینی نکرده است، و خود عیسی شریعت را تأیید کرد. بنابراین، هر تعلیمی که خلاف این ادعا کند، باید در برابر کلام تغییرناپذیر خدا مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.
بهعنوان پیروان مسیح، ما فراخوانده شدهایم که با آنچه از قبل توسط خدا نوشته و آشکار شده است، همسو شویم، نه اینکه به تفاسیری اعتماد کنیم که فرمانهای ابدی او را نقض میکنند.
تعالیم عیسی، از طریق کلام و الگو
شاگرد حقیقی مسیح، تمام زندگی خود را بر اساس الگوی او شکل میدهد. او بهوضوح بیان کرد که اگر ما او را دوست داشته باشیم، مطیع پدر و پسر خواهیم بود. این یک الزام برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشمانشان به ملکوت خدا دوخته شده و آمادهاند هر کاری را که لازم باشد برای دستیابی به حیات جاودان انجام دهند، حتی اگر این کار باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود. فرمانهایی که درباره موی سر و ریش، تسیتت، ختنه، سبت و گوشتهای حرام داده شدهاند، تقریباً توسط تمامی مسیحیان نادیده گرفته میشوند، و کسانی که از پیروی از جماعت سر باز میزنند، قطعاً با آزار و اذیت روبهرو خواهند شد، همانطور که عیسی به ما هشدار داد (متی ۵:۱۰). اطاعت از خدا شجاعت میطلبد، اما پاداش آن حیات جاودان است.
گوشتهای حرام بر اساس شریعت خدا
چهار سم از حیوانات مختلف، برخی شکافته و برخی کامل، مطابق قوانین کتاب مقدس درباره حیوانات پاک و ناپاک طبق لاویان ۱۱.
قوانین غذایی خدا، که در تورات ذکر شدهاند، بهطور خاص حیواناتی را که قوم او اجازه دارند بخورند و آنهایی که باید از آنها پرهیز کنند، تعریف میکنند. این دستورات بر قداست، اطاعت و جدایی از اعمالی که باعث ناپاکی میشوند، تأکید دارند. در زیر فهرستی دقیق و توصیفی از گوشتهای حرام، همراه با ارجاعات کتاب مقدس آورده شده است.
حیوانات خشکی که نشخوار نمیکنند یا سُم شکافته ندارند
حیواناتی که یکی از این ویژگیها یا هر دو را ندارند، ناپاک محسوب میشوند.
نمونههایی از حیوانات حرام:
شتر (گمال، גָּמָל) – نشخوار میکند اما سُم شکافته ندارد (لاویان ۱۱:۴).
اسب (سوس، סוּס) – نه نشخوار میکند و نه سُم شکافته دارد.
خوک (חזיר، חֲזִיר) – سُم شکافته دارد اما نشخوار نمیکند (لاویان ۱۱:۷).
موجودات آبزی بدون باله و فلس
فقط ماهیهایی که هم باله و هم فلس دارند، مجاز هستند. موجوداتی که یکی از این دو را ندارند، ناپاک محسوب میشوند.
نمونههایی از موجودات حرام:
گربهماهی – فلس ندارد.
نرمتنان دریایی – شامل میگو، خرچنگ، لابستر و صدف.
مارماهی – نه باله دارد و نه فلس.
هشتپا و ماهی مرکب – هیچکدام باله و فلس ندارند (لاویان ۱۱:۹-۱۲).
پرندگان شکاری، لاشخورها و سایر پرندگان حرام
شریعت مشخص میکند که برخی پرندگان نباید خورده شوند، معمولاً آنهایی که رفتار شکاری یا لاشهخواری دارند.
نمونههایی از پرندگان حرام:
عقاب (نشر، נֶשֶׁר) (لاویان ۱۱:۱۳).
کرکس (דַּאָה، داآه) (لاویان ۱۱:۱۴).
کلاغ (عورِو، עֹרֵב) (لاویان ۱۱:۱۵).
جغد، شاهین، و سایر پرندگان (لاویان ۱۱:۱۶-۱۹).
حشرات پرندهای که روی چهار پا راه میروند
بهطور کلی، حشرات پرنده ناپاک محسوب میشوند، مگر اینکه پاهای مفصلی برای جهیدن داشته باشند.
نمونههایی از حشرات حرام:
مگسها، پشهها و سوسکها.
اما ملخها و جیرجیرکها استثنا هستند و مجازند (لاویان ۱۱:۲۰-۲۳).
حیواناتی که روی زمین میخزند
هر موجودی که روی شکم خود حرکت میکند یا پاهای زیاد داشته و بر روی زمین میخزد، ناپاک محسوب میشود.
نمونههایی از موجودات حرام:
مارها.
مارمولکها.
موشها و موشهای کور (لاویان ۱۱:۲۹-۳۰، ۱۱:۴۱-۴۲).
حیوانات مرده یا در حال فساد
حتی از میان حیوانات پاک، هر لاشهای که به خودی خود مرده یا توسط شکارچیان دریده شده باشد، حرام است.
منبع: لاویان ۱۱:۳۹-۴۰، خروج ۲۲:۳۱.
تلاقی گونهها (آمیزش میانگونهای)
هرچند این موضوع مستقیماً به رژیم غذایی مربوط نمیشود، اما آمیزش میانگونهای منع شده است، که نشاندهنده اهمیت دقت در تولید مواد غذایی است.
منبع: لاویان ۱۹:۱۹.
این دستورات نشاندهنده تمایل خداوند برای متمایز کردن قوم خود است، بهطوری که او را حتی در انتخابهای غذایی خود نیز گرامی بدارند. با پیروی از این قوانین، پیروان او اطاعت و احترام خود را نسبت به قداست فرمانهای او نشان میدهند.
و یهوه خدا باغی در عدن در سمت شرق کاشت… و از زمین، خداوند هر درختی را که خوشنما و برای خوراک نیکو باشد، رویانید
ترجمه هزاره نو
rtl
پیدایش ۷:۲
از هر نوع حیوان پاک، هفت جفت، نر و ماده، و از هر نوع حیوان ناپاک، یک جفت، نر و ماده، با خود ببر
ترجمه هزاره نو
rtl
پیدایش ۴:۳-۵
پس از مدتی، قائن از محصولات زمین خود هدیهای برای یهوه آورد. اما هابیل از نخستین زادگان گله خود و از چربی آنها هدیه آورد. یهوه به هابیل و هدیهاش نظر کرد، اما به قائن و هدیهاش توجهی نکرد. قائن بسیار خشمگین شد و چهرهاش تیره گشت
ترجمه هزاره نو
rtl
پیدایش ۸:۲۰
آنگاه نوح مذبحی برای یهوه ساخت و از هر حیوان پاک و هر پرنده پاک گرفت و بر مذبح قربانیهای سوختنی تقدیم کرد
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۴
اما اینها را نباید بخورید از میان حیواناتی که نشخوار میکنند یا سُم شکافته دارند: شتر، زیرا نشخوار میکند اما سُم شکافته ندارد؛ برای شما ناپاک است
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۰:۱۰
شما باید میان مقدس و معمولی، و میان ناپاک و پاک تمایز قائل شوید
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۶۵:۳-۴
قومی که همواره مرا در حضورم خشمگین میسازند، که در باغها قربانی میکنند و بر مذبحهای آجری بخور میسوزانند، که میان گورها مینشینند و در مکانهای مخفی شب را سپری میکنند، که گوشت خوک میخورند و دیگهایشان پر از آبگوشت گوشت ناپاک است
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۶۶:۱۷
کسانی که خود را تقدیس و تطهیر میکنند تا به باغها بروند، به دنبال آنکه از میان ایشان گوشت خوک، موش، و دیگر چیزهای ناپاک میخورند—همگی به همراه کسی که او را پیروی میکنند، به پایان خواهند رسید، خداوند چنین میفرماید
ترجمه هزاره نو
rtl
لوقا ۲۴:۴۱-۴۳
در حالی که آنها هنوز باور نمیکردند و از شادی شگفتزده بودند، او گفت: «آیا اینجا چیزی برای خوردن دارید؟» آنها تکهای از ماهی کبابی به او دادند. او آن را گرفت و در حضورشان خورد
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۲۶:۱۷-۳۰
در روز اول عید فطیر، شاگردان نزد عیسی آمدند و گفتند: «کجا میخواهی برای خوردن فصح آماده کنیم؟» … شامگاه، عیسی با دوازده شاگرد خود بر سر سفره نشست … (تا آیه ۳۰ ادامه دارد، شامل شام آخر با بره فصح)
ترجمه هزاره نو
rtl
مرقس ۷:۱۹
زیرا غذا وارد قلب او نمیشود، بلکه به معده میرود و بهعنوان فضولات دفع میشود، که همه غذاها را تصفیه میکند
ترجمه هزاره نو
rtl
اعمال ۱۰:۱۴
اما پطرس گفت: «نه، ای خداوند! من هرگز چیزی که نجس یا ناپاک باشد، نخوردهام»
ترجمه هزاره نو
rtl
اعمال ۱۰:۲۸
او به آنها گفت: «شما میدانید که برای یک یهودی غیرقانونی است که با غیر یهودی ارتباط داشته باشد یا به او نزدیک شود؛ اما خدا به من نشان داده است که نباید هیچ انسانی را نجس یا ناپاک بدانم»
ترجمه هزاره نو
rtl
اعمال ۱۰:۳۴-۳۵
آنگاه پطرس دهان گشود و گفت: «حالا بهواقع درک میکنم که خدا تبعیض نمیکند، بلکه در هر قوم، کسی که از او بترسد و عمل نیک انجام دهد، نزد او مقبول است»
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۰:۵-۶
عیسی دوازده شاگرد را فرستاد و به آنها دستور داد: به میان غیر یهودیان نروید و وارد هیچ شهری از سامریان نشوید، بلکه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۴:۹
زن سامری به او گفت: «چگونه است که تو، یک یهودی، از من که یک زن سامری هستم، آب میخواهی؟» (زیرا یهودیان با سامریان ارتباطی ندارند)
ترجمه هزاره نو
rtl
اعمال ۱۵:۲۰
بلکه به آنها بنویسیم که از غذای آلوده به بتها، از فساد جنسی، از گوشت حیوانات خفهشده و از خون پرهیز کنند
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۷:۱۰-۱۲
هر کس از خاندان اسرائیل یا از بیگانگانی که در میان شما ساکناند، هر نوع خون بخورد، من چهرهام را علیه او که خون خورده است قرار خواهم داد و او را از میان قومش نابود خواهم کرد. زیرا حیات جاندار در خون اوست، و من آن را به شما دادهام تا بر مذبح برای کفاره جانهایتان کفاره کنید؛ زیرا خون است که بهواسطه حیاتش کفاره میکند. به همین دلیل به بنیاسرائیل گفتم: هیچکدام از شما خون نخورید، و هیچ بیگانهای که در میان شما ساکن است، خون نخورد
ترجمه هزاره نو
rtl
اعمال ۱۵:۲۱
زیرا شریعت موسی از دیرباز در هر شهر موعظه شده و در کنیسهها در هر روز سبت قرائت میشود
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۹:۱۷
او به او گفت: «چرا از من درباره نیکی میپرسی؟ تنها یک نفر نیکوست. اما اگر میخواهی به حیات وارد شوی، احکام را نگاه دار»
ترجمه هزاره نو
rtl
لوقا ۱۱:۲۸
او پاسخ داد: «خوشا به حال کسانی که کلام خدا را میشنوند و آن را اطاعت میکنند»
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۴۰:۳
صدایی در بیابان فریاد میزند: «راه خداوند را آماده کنید، مسیر او را در صحرا هموار سازید»
ترجمه هزاره نو
rtl
ملاکی ۴:۵-۶
اینک من پیش از فرا رسیدن روز بزرگ و هراسانگیز خداوند، ایلیای نبی را نزد شما خواهم فرستاد. او دل پدران را به سوی فرزندان و دل فرزندان را به سوی پدران باز خواهد گرداند، مبادا بیایم و زمین را به نفرین دچار کنم
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۱:۱۴
و اگر بخواهید بپذیرید، او همان ایلیاست که قرار بود بیاید
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۴۱:۹
حتی دوست نزدیک من که به او اعتماد داشتم، کسی که نان مرا خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرده است
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۶۹:۲۵
بگذار اردوگاهشان ویران شود، و هیچکس در خیمههایشان ساکن نشود
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۵۳:۹
قبر او در میان شریران تعیین شد، و با ثروتمندان در مرگش بود، هرچند هیچ ظلمی نکرده بود و هیچ فریبی در دهانش نبود
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۲۴:۲
عیسی به آنها گفت: «آیا همه اینها را نمیبینید؟ آمین، به شما میگویم، در اینجا حتی یک سنگ بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند که ویران نشود»
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۱۵:۲۰
به یاد داشته باشید آنچه به شما گفتم: «غلام از ارباب خود بزرگتر نیست.» اگر مرا آزار دادند، شما را نیز آزار خواهند داد؛ اگر کلامم را نگاه داشتند، کلام شما را نیز نگاه خواهند داشت
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۰:۲۲
و بهخاطر نام من، همه از شما نفرت خواهند داشت؛ اما کسی که تا آخر پایداری کند، نجات خواهد یافت
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۲۴:۱۴
و این بشارت ملکوت در سراسر جهان بهعنوان شهادتی برای همه ملتها موعظه خواهد شد، و سپس پایان خواهد آمد
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۵:۱۰
خوشا به حال کسانی که بهخاطر عدالت آزار میبینند، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۷
و خوک، زیرا سُم شکافته دارد اما نشخوار نمیکند؛ برای شما ناپاک است
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۹-۱۲
از میان همه چیزهایی که در آبها زندگی میکنند، اینها را میتوانید بخورید: هر آنچه باله و فلس دارد، چه در دریاها و چه در رودخانهها، میتوانید بخورید. اما از میان همه جاندارانی که در دریاها و رودخانهها هستند، هر آنچه باله و فلس ندارد، برای شما مکروه است. آنها برای شما مکروه خواهند بود؛ از گوشت آنها نخورید و لاشههایشان را نفرتانگیز بدانید. هر آنچه در آبها باله و فلس ندارد، برای شما مکروه است
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۱۳
و از میان پرندگان، اینها را مکروه بدانید و آنها را نخورید، زیرا مکروهاند: عقاب
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۱۴
کرکس و باز سیاه
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۱۵
هر نوع کلاغ
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۱۶-۱۹
شترمرغ، جغد، مرغ دریایی و هر نوع شاهین، بوقلمون، کرکس کوچک و زاغی، لکلک، هر نوع حواصیل، هدهد و خفاش—اینها مکروهاند
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۲۰-۲۳
هر حشره پرندهای که روی چهار پا راه میرود، برای شما مکروه است. اما از میان حشرات پرندهای که روی چهار پا راه میروند، اینها را میتوانید بخورید: آنهایی که پاهای مفصلی بالای پاهایشان دارند تا با آنها روی زمین بجهند. از اینها میتوانید بخورید: ملخ و انواع آن، کرکند و انواع آن، جیرجیرک و انواع آن. اما همه حشرات پرنده دیگر که چهار پا دارند، برای شما مکروهاند
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۲۹-۳۰
از میان حیواناتی که روی زمین میخزند، اینها برای شما ناپاکاند: موش کور، موش، هر نوع مارمولک بزرگ، گکو، مارمولک مانیتور، مارمولک دیواری، مارمولک شنی و آفتابپرست
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱:۴۱-۴۲
هر جانداری که روی زمین میخزد، مکروه است و نباید خورده شود. هر چه روی شکم خود بخزد، یا هر چه روی چهار پا یا پاهای زیاد راه میرود، از میان جاندارانی که روی زمین میخزند، آنها را نخورید، زیرا مکروهاند
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۳۹-۴۰
اگر حیوانی که میتوانید بخورید بمیرد، هر که لاشهاش را لمس کند تا شامگاه ناپاک خواهد بود. هر که از لاشهاش بخورد، لباسهایش را بشوید و تا شامگاه ناپاک خواهد بود
ترجمه هزاره نو
rtl
خروج ۲۲:۳۱
شما قومی مقدس برای من خواهید بود؛ گوشت حیوانی را که در بیابان توسط درندگان دریده شده، نخورید؛ آن را به سگها بیندازید
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۱۹
قوانین مرا نگاه دارید. دو نوع مختلف از دامهای خود را با هم جفتگیری ندهید؛ زمین خود را با دو نوع بذر مخلوط نکارید؛ و لباسی از دو نوع پارچه مخلوط نپوشید
بیایید این مطالعه را با پرداختن مستقیم به موضوع آغاز کنیم: هیچ فرمانی از سوی خدا وجود ندارد که نشان دهد یک مسیحی باید در چه روزی به کلیسا برود، اما فرمانی وجود دارد که تعیین میکند در چه روزی باید استراحت کند.
مسیحی میتواند پنطیکاستی، باپتیست، کاتولیک، پروتستان یا از هر فرقه دیگری باشد و در روز یکشنبه یا هر روز دیگر در جلسات عبادت و مطالعه کتاب مقدس شرکت کند، اما این امر او را از وظیفه استراحت در روزی که خدا مقرر کرده است، یعنی روز هفتم، معاف نمیکند.
عبادت میتواند در هر روز انجام شود
خدا هرگز مشخص نکرده است که فرزندانش روی زمین در چه روزی باید او را عبادت کنند: نه شنبه، نه یکشنبه، نه دوشنبه، سهشنبه و غیره.
هر روزی که یک مسیحی بخواهد خدا را با دعا، نیایش و مطالعات خود عبادت کند، میتواند این کار را انجام دهد، چه بهتنهایی، چه با خانواده، یا در گروهی از برادران. روزی که او با برادران خود برای پرستش خدا گرد هم میآید، هیچ ارتباطی با فرمان چهارم ندارد و به هیچ فرمان دیگری که از سوی خدا، پدر، پسر و روحالقدس داده شده است، مرتبط نیست.
فرمان روز هفتم
تمرکز بر استراحت است، نه عبادت
اگر خدا واقعاً میخواست که فرزندانش در روز سبت (یا یکشنبه) به خیمه اجتماع، معبد یا کلیسا بروند، قطعاً این جزئیات مهم را در فرمان خود ذکر میکرد.
اما، همانطور که در ادامه خواهیم دید، چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاد. این فرمان تنها میگوید که نباید کار کنیم و نباید کسی، حتی حیوانات را مجبور به کار کردن در روزی که خدا آن را مقدس ساخته است، کنیم.
به چه دلیلی خدا روز هفتم را جدا کرد؟
خدا در بسیاری از بخشهای کتاب مقدس از سبت به عنوان یک روز مقدس (جدا شده، متبرک) یاد میکند، که از هفته خلقت آغاز میشود:
“و خدا در روز هفتم کار خود را که ساخته بود به پایان رسانید، و در آن روز از همه کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت [عبری: שׁבת (شبات) فعل: توقف کردن، استراحت کردن، باز ایستادن]. و خدا روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد [عبری: קדוש (قدوش) صفت: مقدس، متبرک، جدا شده]، زیرا در آن روز از همه کار خود که ساخته و انجام داده بود، آرام گرفت” (پیدایش ۲:۲-۳).
در این نخستین اشاره به سبت، خدا بنیان فرمانی را گذاشت که بعداً با جزئیات بیشتری به ما داده شد، که شامل موارد زیر است:
۱. خالق این روز را از شش روزی که قبل از آن بودند (یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه و غیره) جدا کرد.
۲. او در این روز استراحت کرد. ما بهوضوح میدانیم که خالق نیازی به استراحت ندارد، زیرا خدا روح است (یوحنا ۴:۲۴). اما او از این زبان انسانی استفاده کرد که در الهیات به آن انسانوارنمایی (آنتروپومورفیسم) گفته میشود، تا ما درک کنیم که او از فرزندانش روی زمین انتظار دارد در روز هفتم چه کاری انجام دهند: استراحت، که در عبری “شبات” نامیده میشود.
در روز هفتم خدا کار خود را که انجام داده بود، به پایان رساند؛ پس در روز هفتم از همه کارهای خود آرام گرفت. سپس خدا روز هفتم را برکت داد و آن را مقدس ساخت، زیرا در آن روز از همه کارهای آفرینشی که انجام داده بود، آرام گرفت.
سبت و گناه
این واقعیت که تقدیس (یا جدا شدن) روز هفتم از سایر روزها اینقدر زود در تاریخ بشر رخ داده است، از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نشان میدهد که خواسته خالق برای استراحت ما در این روز خاص، به گناه مرتبط نیست، چراکه گناه هنوز بر روی زمین وجود نداشت. این موضوع نشان میدهد که در آسمان و روی زمین جدید نیز همچنان در روز هفتم استراحت خواهیم کرد.
سبت و یهودیت
همچنین باید توجه داشت که این یک سنت یهودیت نیست، زیرا ابراهیم، که بنیانگذار قوم یهود شد، تا چندین قرن بعد از این فرمان در صحنه ظاهر نمیشود. بلکه این مسئله، راهی است که خداوند از طریق آن رفتار خود را در این روز به فرزندان واقعیاش روی زمین نشان میدهد، تا بتوانیم از پدر خود تقلید کنیم، همانطور که عیسی انجام داد: “آمین، آمین، به شما میگویم: پسر از خود هیچ کاری نمیتواند بکند، مگر آنچه را که میبیند پدر انجام میدهد؛ زیرا هرآنچه او انجام دهد، پسر نیز همان را انجام خواهد داد” (یوحنا ۵:۱۹).
جزئیات بیشتر درباره فرمان چهارم
روز هفتم در پیدایش
این مرجع در پیدایش، بیش از حد روشن میکند که خالق، روز هفتم را از تمام روزهای دیگر جدا کرد و این روز، روز استراحت است.
تا این لحظه در کتاب مقدس، خداوند بهطور مشخص بیان نکرده بود که انسان، که روز قبل خلق شده بود، باید در روز هفتم چه کاری انجام دهد. فقط زمانی که قوم برگزیده سفر خود را به سوی سرزمین موعود آغاز کردند، خدا دستورالعملهای دقیقی درباره روز هفتم به آنها داد.
پس از ۴۰۰ سال زندگی بهعنوان برده در سرزمینی بتپرست، قوم برگزیده نیاز به توضیحی روشن درباره روز هفتم داشتند. این همان چیزی است که خداوند شخصاً بر روی لوح سنگی نوشت تا همه بفهمند که این خداوند است، و نه یک انسان، که این دستورات را صادر کرده است.
فرمان چهارم بهطور کامل
بیایید ببینیم که خداوند در مورد روز هفتم چه نوشته است: “روز سبت را یاد کن [عبری: זכר (زاکار) فعل: به یاد آوردن، یادآوری] تا آن را تقدیس کنی [عبری: קדש (کادش) فعل: مقدس کردن، تقدیس کردن]. شش روز کار کن و همه کارهایت را انجام بده [عبری: מלאכה (ملاره) اسم: کار، شغل]؛ اما روز هفتم [عبری: ום השׁביעי (یوم هشویعی) روز هفتم] روز استراحت است برای یهوه، خدای تو. در آن روز هیچ کاری انجام نده، نه تو، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیوانت، و نه بیگانهای که در دروازههای تو ساکن است. زیرا در شش روز، یهوه آسمان و زمین و دریا و هرآنچه را که در آنهاست، آفرید و در روز هفتم آرام گرفت؛ بنابراین، یهوه روز سبت را برکت داد و آن را مقدس ساخت” (خروج ۲۰:۸-۱۱).
چرا این فرمان با فعل “یاد کن” آغاز میشود؟
یادآوری یک عمل از پیش موجود
این واقعیت که خداوند این فرمان را با فعل “یاد کن” [عبری: זכר (زاکار) فعل: به یاد آوردن، یادآوری] آغاز میکند، کاملاً روشن میسازد که استراحت در روز هفتم برای قوم او چیز جدیدی نبود.
به دلیل وضعیت بردگی آنها در مصر، آنها نمیتوانستند این کار را اغلب و به روش صحیح انجام دهند. همچنین توجه داشته باشید که این فرمان، با اختلاف زیاد، مفصلترین فرمان در میان ده فرمانی است که به مردم داده شده و یکسوم از آیات مربوط به ده فرمان را به خود اختصاص داده است.
تمرکز این فرمان
ما میتوانیم بهطور مفصل درباره این بخش از خروج صحبت کنیم، اما هدف من از این مطالعه این است که نشان دهم که خداوند در فرمان چهارم هیچ اشارهای به پرستش خدا، گردهمایی در مکانی برای سرود خواندن، دعا کردن یا مطالعه کتاب مقدس نکرده است.
آنچه او تأکید کرده است این است که ما باید به یاد داشته باشیم که این روز، یعنی روز هفتم، همان روزی است که او تقدیس و بهعنوان روز استراحت جدا کرده است.
استراحت برای همه اجباری است
فرمان خدا برای استراحت در روز هفتم آنقدر جدی است که او این فرمان را گسترش داد تا شامل بازدیدکنندگان (بیگانگان)، کارمندان (خادمان) و حتی حیوانات شود، تا بهوضوح نشان دهد که هیچ کاری دنیوی در این روز مجاز نیست.
کار خدا، نیازهای اساسی و اعمال نیک در روز سبت
تعالیم عیسی درباره سبت
هنگامی که او در میان ما بود، عیسی بهوضوح نشان داد که کارهایی که مربوط به مأموریت خدا بر روی زمین است (یوحنا ۵:۱۷)، نیازهای اساسی انسان مانند خوردن غذا (متی ۱۲:۱)، و اعمال نیک نسبت به دیگران (یوحنا ۷:۲۳) در روز هفتم قابل انجام هستند و باید انجام شوند، بدون اینکه فرمان چهارم شکسته شود.
استراحت و لذت بردن از خدا
در روز هفتم، فرزند خدا از کارهای خود استراحت میکند و بدینوسیله از پدر خود در آسمان پیروی میکند. او همچنین خدا را پرستش میکند و از شریعت او لذت میبرد، نهتنها در روز هفتم، بلکه در تمامی روزهای هفته.
فرزند خدا از اطاعت از هرآنچه که پدرش به او آموخته است، خرسند و خوشحال است: “خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام برنمیدارد، در راه گناهکاران نمیایستد، و در مجلس استهزاکنندگان نمینشیند، بلکه لذت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکر میکند” (مزمور ۱:۱-۲؛ همچنین ببینید: مزمور ۴۰:۸؛ ۱۱۲:۱؛ ۱۱۹:۱۱؛ ۱۱۹:۳۵؛ ۱۱۹:۴۸؛ ۱۱۹:۷۲؛ ۱۱۹:۹۲؛ ایوب ۲۳:۱۲؛ ارميا ١٥:١٦؛ لوقا ۲:۳۷؛ اول یوحنا ۵:۳).
وعده در اشعیا ۵۸:۱۳-۱۴
خداوند از پیامبر اشعیا بهعنوان سخنگوی خود استفاده کرد تا یکی از زیباترین وعدههای کتاب مقدس را به کسانی که با رعایت سبت بهعنوان روز استراحت از او اطاعت میکنند، اعلام کند: “اگر پای خود را از بیحرمتی به سبت، و از انجام خواسته خود در روز مقدس من بازداری؛ اگر سبت را لذتبخش بخوانی، مقدس و پرجلال از جانب خداوند؛ و او را حرمت نهی، نه اینکه راههای خود را دنبال کنی، نه اراده خود را بجویی، و نه سخنان بیهوده بگویی، آنگاه در خداوند شادمان خواهی شد، و تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد، و تو را از میراث پدرت یعقوب تغذیه خواهم نمود؛ زیرا دهان خداوند سخن گفته است” (اشعیا ۵۸:۱۳-۱۴).
برکات سبت برای غیر یهودیان نیز هست
غیر یهودیان و روز هفتم
یک وعده خاص و زیبا که به روز هفتم مرتبط است، برای کسانی که به دنبال برکات خدا هستند، محفوظ شده است. خداوند از طریق همین پیامبر روشن ساخت که برکات سبت محدود به یهودیان نیست.
وعده خدا به غیر یهودیانی که سبت را نگه میدارند
“و اما غیر یهودیانی [נֵכָר (نفیکار) بیگانگان، غریبهها، غیر یهودیان] که به خداوند پیوستهاند تا او را خدمت کنند، نام خداوند را دوست بدارند، و بندگان او باشند، همه کسانی که سبت را نگاه میدارند و آن را بیحرمت نمیکنند، و عهد مرا میپذیرند، آنان را به کوه مقدس خود خواهم آورد و در خانه عبادت خود شادمانشان خواهم ساخت؛ قربانیهای سوختنی و ذبیحههای ایشان بر مذبح من مقبول خواهد شد؛ زیرا خانه من، خانه عبادت برای تمامی قومها نامیده خواهد شد” (اشعیا ۵۶:۶-۷).
شنبه و فعالیتهای کلیسا
استراحت در روز هفتم
مسیحی مطیع، چه یک یهودی مسیحی باشد و چه یک غیر یهودی، در روز هفتم استراحت میکند، زیرا این همان روزی است که خداوند او را به استراحت در آن فرمان داده است و نه هیچ روز دیگری.
اگر میخواهید در گروهی با خداوند ارتباط داشته باشید یا همراه با برادران و خواهران خود در مسیح او را پرستش کنید، میتوانید این کار را هر زمان که فرصتی پیش آید انجام دهید، که معمولاً در روزهای یکشنبه و همچنین در روزهای چهارشنبه یا پنجشنبه اتفاق میافتد، زمانی که بسیاری از کلیساها جلسات دعا، آموزش، شفا و دیگر خدمات را برگزار میکنند.
حضور در کنیسه در روزهای شنبه
هم یهودیان در دوران کتاب مقدس و هم یهودیان ارتدوکس امروزی در روزهای شنبه به کنیسه میروند، زیرا این کار بهطور طبیعی راحتتر است، چراکه آنها در این روز، در اطاعت از فرمان چهارم، کار نمیکنند.
عیسی و روز سبت
حضور منظم او در معبد
عیسی خود بهطور منظم در روزهای شنبه در معبد حضور مییافت، اما در هیچ زمانی بیان نکرد که او به معبد در روز هفتم میرفت، زیرا این بخشی از فرمان چهارم بود—چراکه اینگونه نیست.
مدل معبد اورشلیم پیش از آنکه توسط رومیان در سال ۷۰ میلادی تخریب شود. عیسی بهطور منظم در معبد و کنیسهها حضور مییافت و موعظه میکرد.
عیسی در روز سبت برای نجات جانها کار میکرد
عیسی در هر هفت روز هفته مشغول انجام کار پدر خود بود: “غذای من”، عیسی گفت، “این است که اراده او را که مرا فرستاده انجام دهم و کار او را به پایان برسانم” (یوحنا ۴:۳۴).
و همچنین: “اما عیسی به آنان پاسخ داد: «پدر من تا کنون کار کرده است، و من نیز کار میکنم»” (یوحنا ۵:۱۷).
در روز سبت، او اغلب بیشترین تعداد مردم را در معبد مییافت که نیاز به شنیدن پیام پادشاهی داشتند: “او به ناصره، جایی که در آن پرورش یافته بود، آمد، و در روز سبت طبق عادت خود به کنیسه رفت و برای خواندن ایستاد” (لوقا ۴:۱۶).
تعلیم عیسی، از طریق کلام و الگو
یک شاگرد واقعی مسیح، زندگی خود را در همه زمینهها مطابق با او شکل میدهد. او بهطور واضح نشان داد که اگر او را دوست داشته باشیم، از پدر و پسر اطاعت خواهیم کرد. این یک الزام برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشمهای خود را بر پادشاهی خدا متمرکز کردهاند و آمادهاند هر کاری که لازم است انجام دهند تا زندگی ابدی را به دست آورند. حتی اگر این امر باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود.
فرمان مربوط به مو و ریش، تزیزیت، ختنه، سبت، و گوشتهای حرام توسط تقریباً تمام مسیحیت نادیده گرفته شدهاند، و کسانی که از پیروی از جمعیت خودداری میکنند، مطمئناً با آزار و اذیت مواجه خواهند شد، همانطور که عیسی به ما گفت.
اطاعت از خدا نیازمند شجاعت است، اما پاداش آن زندگی ابدی است.
یافت شدند کلمات تو و من آنها را خوردم؛ و کلام تو برای من شادی و بهجت قلبی گردید، زیرا نام تو بر من خوانده شده است، ای یهوه، خدای لشکرها.
ترجمه هزاره نو
rtl
پیدایش ۲:۲-۳
و خدا در روز هفتم کار خود را که ساخته بود به پایان رسانید، و در آن روز از همه کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت. و خدا روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد، زیرا در آن روز از همه کار خود که ساخته و انجام داده بود، آرام گرفت
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۲:۱؛
خدا روح است، و کسانی که او را پرستش میکنند، باید در روح و راستی او را بپرستند
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۵:۱۹
آمین، آمین، به شما میگویم: پسر از خود هیچ کاری نمیتواند بکند، مگر آنچه را که میبیند پدر انجام میدهد؛ زیرا هرآنچه او انجام دهد، پسر نیز همان را انجام خواهد داد
ترجمه هزاره نو
rtl
خروج ۲۰:۸-۱۱
روز سبت را یاد کن تا آن را تقدیس کنی. شش روز کار کن و همه کارهایت را انجام بده؛ اما روز هفتم روز استراحت است برای یهوه، خدای تو. در آن روز هیچ کاری انجام نده، نه تو، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیوانت، و نه بیگانهای که در دروازههای تو ساکن است. زیرا در شش روز، یهوه آسمان و زمین و دریا و هرآنچه را که در آنهاست، آفرید و در روز هفتم آرام گرفت؛ بنابراین، یهوه روز سبت را برکت داد و آن را مقدس ساخت
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۵:۱۷
اما عیسی به آنان پاسخ داد: «پدر من تا کنون کار کرده است، و من نیز کار میکنم»
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۲:۱
در آن زمان، عیسی در روز سبت از میان کشتزارها میگذشت. شاگردانش گرسنه بودند و شروع به چیدن خوشهها و خوردن کردند
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۷:۲۳
اگر مردی در روز سبت ختنه میشود تا شریعت موسی شکسته نشود، چرا از من عصبانی هستید که در روز سبت یک انسان را کاملاً شفا دادم؟
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۱:۱-۲
خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام برنمیدارد، در راه گناهکاران نمیایستد، و در مجلس استهزاکنندگان نمینشیند، بلکه لذت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکر میکند
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۴۰:۸
ای خدای من، انجام اراده تو را دوست دارم؛ شریعت تو در دل من است
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۱۱۲:۱
هللویاه! خوشا به حال کسی که از یهوه میترسد و از احکام او بسیار لذت میبرد
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۹:۱۱
کلام تو را در دل خود نگه داشتهام تا بر ضد تو گناه نکنم
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۹:۳۵
مرا در راه احکام خود هدایت کن، زیرا از آن لذت میبرم
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۹:۴۸
دستهایم را به سوی احکام تو که دوست دارم بلند میکنم و در فرایض تو تفکر میکنم
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۹:۷۲
شریعت دهانت برایم از هزاران سکه طلا و نقره بهتر است
ترجمه هزاره نو
rtl
۱۱۹:۹۲
اگر شریعت تو لذت من نبود، در مصیبت خود هلاک میشدم
ترجمه هزاره نو
rtl
ایوب ۲۳:۱۲
از احکام لبهای او روی برنمیگردانم؛ کلمات دهانش را بیش از غذای روزانهام نگه داشتهام
ترجمه هزاره نو
rtl
ارمیا ۱۵:۱۶
وقتی کلمات تو یافت شد، آنها را خوردم؛ کلام تو برایم شادی و خوشی دلم بود، زیرا به نام تو خوانده شدهام، ای یهوه، خدای لشکرها
ترجمه هزاره نو
rtl
لوقا ۲:۳۷
او بیوه بود و تا هشتاد و چهار سالگی زندگی کرد. او هرگز از معبد دور نمیشد، بلکه شب و روز با روزه و دعا خدا را پرستش میکرد
ترجمه هزاره نو
rtl
اول یوحنا ۵:۳
زیرا محبت به خدا این است که احکام او را نگاه داریم؛ و احکام او سنگین نیست
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۵۸:۱۳-۱۴
اگر پای خود را از بیحرمتی به سبت، و از انجام خواسته خود در روز مقدس من بازداری؛ اگر سبت را لذتبخش بخوانی، مقدس و پرجلال از جانب خداوند؛ و او را حرمت نهی، نه اینکه راههای خود را دنبال کنی، نه اراده خود را بجویی، و نه سخنان بیهوده بگویی، آنگاه در خداوند شادمان خواهی شد، و تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد، و تو را از میراث پدرت یعقوب تغذیه خواهم نمود؛ زیرا دهان خداوند سخن گفته است
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۵۶:۶-۷
و اما غیر یهودیانی که به خداوند پیوستهاند تا او را خدمت کنند، نام خداوند را دوست بدارند، و بندگان او باشند، همه کسانی که سبت را نگاه میدارند و آن را بیحرمت نمیکنند، و عهد مرا میپذیرند، آنان را به کوه مقدس خود خواهم آورد و در خانه عبادت خود شادمانشان خواهم ساخت؛ قربانیهای سوختنی و ذبیحههای ایشان بر مذبح من مقبول خواهد شد؛ زیرا خانه من، خانه عبادت برای تمامی قومها نامیده خواهد شد
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۴:۳۴
عیسی گفت: «غذای من این است که اراده او را که مرا فرستاده انجام دهم و کار او را به پایان برسانم»
ترجمه هزاره نو
rtl
لوقا ۴:۱۶
او به ناصره، جایی که در آن پرورش یافته بود، آمد، و در روز سبت طبق عادت خود به کنیسه رفت و برای خواندن ایستاد
یک فرمان ساده از خداوند، که کاملاً نادیده گرفته شده است
فرمان در لاویان ۱۹:۲۷
هیچ توجیه کتاب مقدسی برای این وجود ندارد که تقریباً تمام فرقههای مسیحی فرمان خداوند درباره نگه داشتن مو و ریش مردان را نادیده بگیرند، همانطور که خداوند توصیف کرده است.
ما میدانیم که این فرمان توسط تمامی یهودیان در دوره کتاب مقدس بدون وقفه رعایت میشد، همانطور که یهودیان فوقالعاده ارتدوکس امروزی همچنان آن را رعایت میکنند، هرچند با جزئیات غیربرگرفته از کتاب مقدس به دلیل سوءتفاهمهای خاخامی نسبت به این آیه.
همچنین شکی نیست که عیسی، به همراه تمام حواریون و شاگردانش، همه فرامین تورات را بهطور وفادارانه اطاعت کردند، از جمله لاویان ۱۹:۲۷: “موهای اطراف سر خود را نتراشید و خطوط ریش خود را نزدیک به پوست نتراشید.”
تأثیر یونانی و رومی
اولین مسیحیان شروع به انحراف از فرمان درباره مو و ریش کردند، عمدتاً به دلیل تأثیرات فرهنگی در قرون اولیه عصر مسیحیت.
سنتهای فرهنگی و سازش
با گسترش مسیحیت در سراسر جهان یونانی-رومی، تازهواردان سنتهای فرهنگی خود را با خود آوردند. یونانیان و رومیان هر دو دارای معیارهای بهداشتی و آرایشی بودند که شامل تراشیدن و کوتاه کردن مو و ریش میشد. این سنتها شروع به تأثیرگذاری بر آداب مسیحیان غیر یهودی کردند.
مسیحیان اولیه تحت تأثیر ظاهر رومیان و یونانیان قرار گرفتند و شروع به نادیده گرفتن شریعت خداوند درباره نحوه نگه داشتن مو و ریش خود کردند.
شکست کلیسا در ایستادگی
این باید زمانی میبود که رهبران کلیسا بر ضرورت وفادار ماندن به آموزههای پیامبران و عیسی، صرفنظر از ارزشها و سنتهای فرهنگی، پافشاری میکردند.
آنها نباید در برابر هیچیک از فرامین خداوند سازش میکردند. با این حال، این ضعف در تصمیمگیری از نسلی به نسل دیگر منتقل شد و نتیجه آن مردمی شد که در توانایی خود برای وفادار ماندن به شریعت خداوند ضعیف شدند.
بازماندگان حفظشده توسط خداوند
این ضعف تا امروز باقی مانده است و کلیسایی که اکنون میبینیم، فاصله زیادی با کلیسایی دارد که عیسی بنا نهاد. تنها دلیلی که باعث بقای آن شده این است که، مانند همیشه، خداوند بازماندگانی را حفظ کرده است: “هفت هزار نفری که در برابر بعل زانو نزده و او را نبوسیدهاند” (اول پادشاهان ۱۹:۱۸).
اهمیت این فرمان
یادآوری اطاعت
فرمان مربوط به مو و ریش یادآوری ملموسی از اطاعت و جدا بودن از تأثیرات دنیوی است. این امر سبک زندگیای را منعکس میکند که متعهد به احترام به دستورالعملهای خداوند بر ارزشهای فرهنگی یا اجتماعی است.
هیچ آیهای در کتاب مقدس نشان نمیدهد که خداوند فرمان خود درباره مو و ریش را لغو کرده باشد. عیسی و شاگردانش همگی مو و ریش خود را طبق شریعت نگه میداشتند.
عیسی و حواریون او این اطاعت را به نمایش گذاشتند، و مثال آنها باید مؤمنان امروزی را ترغیب کند که این فرمان اغلب نادیده گرفتهشده را به عنوان بخشی از وفاداری خود به شریعت مقدس خداوند بازیابند.
عیسی، ریش و موی او
عیسی به عنوان نمونه نهایی
عیسی مسیح در طول زندگی خود، نمونه نهایی را برای هر کسی که به دنبال زندگی ابدی است ارائه کرد. او اهمیت اطاعت از تمامی فرامین پدر، از جمله فرمان مربوط به مو و ریش فرزندان خدا را نشان داد.
الگوی او از دو جهت اهمیت دارد: برای همعصرانش و برای نسلهای آینده شاگردان.
به چالش کشیدن سنتهای خاخامی
در زمان او، پیروی عیسی از تورات به عنوان مقابلهای در برابر بسیاری از تعالیم خاخامی که بر زندگی یهودیان تسلط داشت، عمل میکرد. این تعالیم ظاهراً بسیار وفادار به تورات به نظر میرسیدند، اما در حقیقت عمدتاً سنتهای انسانی بودند که برای “برده” کردن مردم به آن سنتها طراحی شده بودند.
اطاعت خالص و بیآلایش
عیسی با اطاعت وفادارانه از تورات، از جمله فرامین مربوط به ریش و موی خود، این انحرافات را به چالش کشید و نمونهای خالص و بیآلایش از اطاعت از شریعت خدا ارائه داد.
ریش عیسی در پیشگویی و رنجهای او
اهمیت ریش عیسی در پیشگویی و رنجهای او نیز برجسته شده است. در پیشگویی اشعیا درباره عذابهای مسیح، به عنوان بنده رنجکشیده، یکی از شکنجههایی که عیسی متحمل شد، کشیدن و کندن ریش او بود: “پشت خود را به کسانی که مرا زدند، و گونههایم را به کسانی که ریشم را کندند، عرضه کردم؛ چهرهام را از تمسخر و تف پنهان نکردم” (اشعیا ۵۰:۶).
این جزئیات نه تنها بر رنجهای جسمی عیسی تأکید دارد، بلکه نشاندهنده اطاعت استوار او از فرامین خداوند است، حتی در مواجهه با عذابهای غیرقابل تصور. نمونه او همچنان یادآوری قدرتمندی برای پیروانش در امروز است تا شریعت خدا را در تمام جنبههای زندگی، همانگونه که او انجام داد، گرامی بدارند.
چگونه این فرمان ابدی را به درستی رعایت کنیم
طول مو و ریش
مردان باید مو و ریش خود را در طولی حفظ کنند که از دور نیز به وضوح قابل تشخیص باشد. نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه، نکته اصلی این است که نه مو و نه ریش بیش از حد کوتاه نشود.
خطوط طبیعی را نتراشید
مو و ریش نباید در خطوط طبیعی خود تراشیده شوند. این نکته کلیدی این فرمان است که بر اساس کلمه عبری פאה (pe’ah) بیان شده است، که به معنای کناره، حاشیه، گوشه یا لبه است. این کلمه به طول هر تار مو اشاره ندارد، بلکه به مرزهای طبیعی مو و ریش مربوط است.
برای مثال، همین کلمه pe’ah در مورد حاشیههای یک مزرعه نیز به کار رفته است: “هنگامی که محصول زمین خود را درو میکنید، تا لبههای (pe’ah) مزرعه خود را درو نکنید و خوشههای افتاده را جمع نکنید” (لاویان ۱۹:۹).
کاملاً مشخص است که این آیه به طول یا ارتفاع گندم (یا هر گیاه دیگری) اشاره ندارد، بلکه به کنارههای خود مزرعه مربوط میشود. همین درک در مورد مو و ریش نیز صدق میکند.
اصول رعایت این فرمان
حفظ وضوح ظاهری: مو و ریش باید به وضوح قابل مشاهده و شناختهشده باشند، تا تمایزی را که خداوند فرمان داده است منعکس کنند.
حفظ کنارههای طبیعی: از تراشیدن یا تغییر خطوط طبیعی مو و ریش خودداری کنید.
با رعایت این اصول، مردان میتوانند این دستور الهی در مورد مو و ریش خود را بهطور وفادارانه اجرا کنند و فرامین ابدی خداوند را همانگونه که خواسته شده است، محترم بشمارند.
استدلالهای نامعتبر برای اطاعت نکردن از این فرمان خداوند:
استدلال نامعتبر:
“فقط کسانی که میخواهند ریش داشته باشند باید اطاعت کنند”
برخی از مردان، از جمله رهبران مسیحیان یهودیگرا، استدلال میکنند که نیازی به اطاعت از این فرمان ندارند، زیرا ریش خود را بهطور کامل میتراشند. طبق این منطق نادرست، این فرمان فقط در صورتی اعمال میشد که فرد تصمیم بگیرد “ریش داشته باشد.” به عبارت دیگر، فقط اگر مردی میخواست ریش (یا مو) خود را بلند کند، باید از دستورالعملهای خدا پیروی میکرد.
این توجیه راحت در متن مقدس یافت نمیشود. هیچ “اگر” یا “در صورتی که” بهعنوان یک شرط وجود ندارد، بلکه فقط دستورالعملهای واضحی درباره نحوه نگهداری مو و ریش ذکر شده است. با همین منطق، میتوان سایر فرامین را نیز رد کرد، مانند فرمان سبت:
“نیازی نیست روز هفتم را نگاه دارم چون هیچ روزی را رعایت نمیکنم،” یا
“نیازی نیست نگران گوشتهای حرام باشم چون هرگز نمیپرسم که چه نوع گوشتی در بشقابم است.”
این نوع نگرش خداوند را متقاعد نمیکند، زیرا او میبیند که فرد قوانین او را نه بهعنوان چیزی لذتبخش، بلکه بهعنوان یک مزاحمت که آرزو میکرد وجود نداشت، میبیند. این نگرش کاملاً در تضاد با نگرش مزامیر است: “ای خداوند، مرا بیاموز که قوانین تو را درک کنم، و همیشه آنها را دنبال خواهم کرد. به من فهم بده تا شریعت تو را نگاه دارم و با تمام دل از آن اطاعت کنم” (مزمور ۱۱۹:۳۳-۳۴).
استدلال نامعتبر:
“فرمان درباره ریش و مو مربوط به آداب و رسوم بتپرستان همسایه بود”
فرمان درباره مو و ریش اغلب به اشتباه بهعنوان بخشی از آیینهای بتپرستانه مرتبط با مردگان تفسیر میشود، صرفاً به این دلیل که آیات مجاور در همان فصل به برخی از اعمالی که خدا منع کرده اشاره دارند. اما وقتی زمینه و سنت یهودی را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این تفسیر پایه محکمی در کتاب مقدس ندارد.
این فرمان یک دستورالعمل واضح درباره ظاهر شخصی است، بدون هیچ اشارهای به آیینهای مربوط به مردگان یا هر رسم بتپرستانه دیگر.
زمینه گستردهتر لاویان ۱۹
این فصل در لاویان شامل مجموعهای گسترده از قوانین است که جنبههای مختلف زندگی روزمره و اخلاقی را پوشش میدهند. این قوانین شامل فرامینی درباره:
عدم انجام فالگیری و جادوگری (لاویان ۱۹:۲۶)
عدم ایجاد بریدگی یا خالکوبی بر روی بدن برای مردگان (لاویان ۱۹:۲۸)
عدم فحشا (لاویان ۱۹:۲۹)
رفتار نیکو با بیگانگان (لاویان ۱۹:۳۳-۳۴)
احترام به سالمندان (لاویان ۱۹:۳۲)
استفاده از وزنها و پیمانههای درست (لاویان ۱۹:۳۵-۳۶)
عدم مخلوط کردن انواع مختلف بذرها (لاویان ۱۹:۱۹)
هر یک از این قوانین بازتاب نگرانی خاص خدا برای قدوسیت و نظم در میان قوم اسرائیل است. بنابراین، ضروری است که هر فرمان را بر اساس ارزش خود در نظر بگیریم. نمیتوان فقط به این دلیل که در آیه ۲۸ به بریدگیهای بدن برای مردگان و در آیه ۲۶ به جادوگری اشاره شده، ادعا کرد که فرمان عدم تراشیدن مو و ریش با آیینهای بتپرستانه مرتبط است.
هیچ شرطی در این فرمان وجود ندارد
هیچ استثنایی در کتاب مقدس نیست
اگرچه در برخی از بخشهای تنخ اصلاح سر و ریش به عنوان نشانهای از عزاداری ذکر شده است، اما در هیچ جای کتاب مقدس گفته نشده که مرد میتواند مو و ریش خود را بتراشد، تا زمانی که این کار را بهعنوان نشانهای از عزاداری انجام ندهد.
این شرط اضافهشده به فرمان یک الحاق انسانی است—تلاشی برای ایجاد استثناهایی که خدا در شریعت خود نگنجانده است. چنین تفسیری بندهایی را به متن مقدس اضافه میکند که وجود ندارند و نشاندهنده تلاشی برای اجتناب از اطاعت کامل است.
تعدیل فرامین، نوعی سرکشی است
این نگرش که فرامین را بر اساس راحتی شخصی تنظیم کنیم، به جای پیروی از آنچه بهطور واضح فرمان داده شده است، در تضاد با روحیه تسلیم شدن به اراده خداوند است. آیاتی که به اصلاح مو و ریش برای مردگان اشاره دارند، بهعنوان هشدارهایی عمل میکنند که این بهانه نمیتواند شکستن فرمان مربوط به مو و ریش را توجیه کند.
یهودیان ارتدوکس
درک آنها از این فرمان
در حالی که آنها بهوضوح درک نادرستی از برخی جزئیات مربوط به اصلاح مو و ریش دارند، یهودیان ارتدوکس از دوران باستان همواره فرمان لاویان ۱۹:۲۷ را جدا از قوانین مربوط به رسوم بتپرستانه درک کردهاند.
آنها این تمایز را حفظ میکنند و اذعان دارند که این ممنوعیت بازتابی از اصل قدوسیت و جدایی است که ارتباطی با عزاداری یا آیینهای بتپرستانه ندارد.
تحلیل اصطلاحات عبری
واژههای عبری استفادهشده در آیه ۲۷، مانند taqqifu (תקפו)، به معنای “کوتاه کردن یا تراشیدن اطراف”، و tashchit (תשחית)، به معنای “آسیب زدن” یا “نابود کردن”، به ممنوعیتی اشاره دارند که تغییر ظاهر طبیعی مرد را به شکلی که تصویر قدوسیتی را که خدا از قوم خود انتظار دارد خدشهدار کند، منع میکند.
هیچ ارتباط مستقیمی با رسوم بتپرستانه ذکرشده در آیات قبل یا بعد وجود ندارد.
این فرمان بهعنوان یک اصل قدوسیت
ادعای اینکه لاویان ۱۹:۲۷ با آیینهای بتپرستانه مرتبط است، نادرست و مغرضانه است. این آیه بخشی از مجموعهای از فرامین است که رفتار و ظاهر قوم اسرائیل را هدایت میکند و همواره بهعنوان دستوری متمایز، جدا از آیینهای عزاداری یا بتپرستی ذکرشده در دیگر آیات درک شده است.
تعلیم عیسی، با کلام و الگو
پیرو واقعی مسیح از زندگی او بهعنوان الگوی خود در همه چیز استفاده میکند. عیسی بهوضوح بیان کرد که اگر او را دوست داریم، از پدر و پسر اطاعت خواهیم کرد.
این یک شرط برای افراد ضعیف نیست، بلکه برای کسانی است که چشمان خود را بر پادشاهی خدا متمرکز کردهاند و حاضرند هر کاری را که لازم است انجام دهند تا زندگی ابدی را به دست آورند—حتی اگر این باعث مخالفت دوستان، کلیسا و خانواده شود.
فرامینی که توسط بیشتر مسیحیت نادیده گرفته شدهاند
فرامین مربوط به مو و ریش، تزیزیت، ختنه، سبت و گوشتهای حرام عملاً توسط تمام مسیحیت نادیده گرفته شدهاند. کسانی که از پیروی از جمعیت سر باز میزنند، مطمئناً با آزار و اذیت روبهرو خواهند شد، همانطور که عیسی به ما گفت.
اطاعت از خداوند نیازمند شجاعت است، اما پاداش آن زندگی ابدی است.
موهای اطراف سر خود را نتراشید و خطوط ریش خود را نزدیک به پوست نتراشید
ترجمه هزاره نو
rtl
اول پادشاهان ۱۹:۱۸
با این حال، من هفت هزار نفر را در اسرائیل نگه داشتهام—همه کسانی که زانوی خود را در برابر بعل خم نکرده و دهان خود را بر او نبوسیدهاند
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۵۰:۶
پشت خود را به کسانی که مرا زدند، و گونههایم را به کسانی که ریشم را کندند، عرضه کردم؛ چهرهام را از تمسخر و تف پنهان نکردم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۹
هنگامی که محصول زمین خود را درو میکنید، تا لبههای مزرعه خود را درو نکنید و خوشههای افتاده را جمع نکنید
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۱۱۹:۳۳-۳۴
ای خداوند، مرا بیاموز که قوانین تو را درک کنم، و همیشه آنها را دنبال خواهم کرد. به من فهم بده تا شریعت تو را نگاه دارم و با تمام دل از آن اطاعت کنم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۲۶
خون همراه با گوشت نخورید؛ فالگیری و جادوگری نکنید
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۲۸
بهخاطر مرده بر بدن خود بریدگی ایجاد نکنید و بر پوست خود خالکوبی نکنید. من یهوه هستم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۲۹
دختر خود را برای فاحشگی ندهید تا زمین به فحشا و گناه آلوده نشود
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۳۳-۳۴
وقتی غیریهودی در سرزمین شما با شما ساکن شود، به او ستم نکنید. با غیریهودی که در میان شما ساکن است، مانند یکی از بومیان خود رفتار کنید و او را مانند خودتان دوست بدارید، زیرا شما نیز در سرزمین مصر غیریهودی بودید. من یهوه، خدای شما هستم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۳۲
در برابر موهای سفید برخیز و شخص سالخورده را احترام کن و از خدایت بترس. من یهوه هستم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۳۵-۳۶
در داوری خود ناعادل نباشید؛ در اندازهگیری طول، وزن یا حجم تقلب نکنید. ترازوهای عادلانه، سنگهای عادلانه، پیمانههای عادلانه و ظرفهای عادلانه داشته باشید. من یهوه، خدای شما هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۱۹
قوانین مرا نگاه دارید. دو نوع مختلف از دامهای خود را با هم جفتگیری ندهید؛ زمین خود را با دو نوع بذر مخلوط نکارید؛ و لباسی از دو نوع پارچه مخلوط نپوشید
فرمان زیزیت، که خداوند از طریق موسی در طول ۴۰ سال سرگردانی به قوم اسرائیل داد، به فرزندان اسرائیل—چه یهودیالاصل و چه غیریهودیانی که به خدا ایمان آوردهاند—دستور میدهد که شرابههایی (زیزیت [ציצת]، به معنای نخها، شرابهها، بندها) در گوشههای لباسهای خود بسازند و در میان این شرابهها یک نخ آبی قرار دهند.
این نماد فیزیکی برای تمایز پیروان خدا طراحی شده است و بهعنوان یادآوری دائمی هویت آنها و تعهدشان به احکام الهی عمل میکند.
اهمیت نخ آبی
گنجاندن نخ آبی—رنگی که اغلب با آسمان و الوهیت مرتبط است—بر قداست و اهمیت این یادآوری تأکید دارد. این فرمان بهعنوان قانونی که «در نسلهای شما» اجرا شود، بیان شده است، که نشان میدهد این دستور به دوره خاصی محدود نیست، بلکه باید همواره رعایت شود:
«خداوند به موسی گفت: به بنیاسرائیل بگو: در نسلهای آینده خود شرابههایی بر گوشههای لباسهای خود بگذارند و در هر شرابه یک نخ آبی باشد. این شرابهها را خواهید داشت تا به آنها نگاه کنید و همه احکام خداوند را به یاد بیاورید و آنها را اطاعت کنید، تا دلها و چشمان خود را در پی هواهای نفسانی نرانید. سپس به یاد خواهید داشت که همه فرمانهای مرا اطاعت کنید و به خدای خود تقدیس شوید.» (اعداد ۱۵:۳۷-۴۰)
زیزیت بهعنوان ابزاری مقدس
زیزیت تنها یک عنصر تزئینی نیست، بلکه ابزاری مقدس برای هدایت قوم خدا به سوی اطاعت است. هدف آن کاملاً مشخص است: جلوگیری از پیروی از امیال شخصی و هدایت مؤمنان به زندگیای مقدس در برابر خداوند.
با پوشیدن زیزیت، پیروان خداوند تعهد خود را به احکام الهی نشان میدهند و روزانه عهد خود با او را به یاد میآورند.
فقط برای مردان یا برای همه؟
اصطلاحات عبری
یکی از رایجترین پرسشها درباره این فرمان این است که آیا این حکم فقط برای مردان است یا برای همه؟ پاسخ این سؤال در اصطلاح عبری استفادهشده در این آیه نهفته است: بنییسرائیل (בני ישראל)، که به معنای «پسران اسرائیل» (مذکر) است.
با این حال، در آیات دیگر، زمانی که خدا به کل جامعه دستور میدهد، عبارت کل-کهال یسرائیل (כל-קהל ישראל)، به معنای «جماعت اسرائیل»، استفاده میشود، که بهوضوح به کل جامعه اشاره دارد (نگاه کنید به یوشع ۸:۳۵؛ تثنیه ۳۱:۱۱؛ دوم تواریخ ۳۴:۲۳).
همچنین مواردی وجود دارد که کل جمعیت با استفاده از کلمه عام (עַם)، که به سادگی به معنای «مردم» است و بهوضوح شامل هر دو جنس میشود، مورد خطاب قرار میگیرند. برای مثال، هنگامی که خدا ده فرمان را داد، گفته شد: «پس موسی نزد مردم (עַם) رفت و آنها را آگاه ساخت» (خروج ۱۹:۲۵).
انتخاب کلمات برای فرمان زیزیت در زبان عبری اصلی نشان میدهد که این دستور بهطور خاص به پسران («مردان») اسرائیل داده شده است.
پوشیدن زیزیت توسط زنان امروزه
در حالی که برخی از زنان یهودی مدرن و زنان غیریهودی مسیحی (مسیانی) لباسهای خود را با چیزی که آن را زیزیت مینامند، تزئین میکنند، هیچ نشانهای وجود ندارد که این فرمان برای هر دو جنس صادر شده باشد.
نحوه پوشیدن زیزیت
زیزیت باید به لباس متصل شود: دو عدد در قسمت جلو و دو عدد در قسمت پشت، به جز هنگام استحمام (که طبیعتاً مستثنی است). برخی افراد پوشیدن آن هنگام خواب را اختیاری میدانند. کسانی که هنگام خواب از آن استفاده نمیکنند، معتقدند که هدف زیزیت یک یادآوری بصری است، که هنگام خواب بیاثر خواهد بود.
تلفظ زیزیت ((zitzit)) است و شکل جمع آن زیزیتوت (tzitzitot) یا به سادگی زیزیت است.
رنگ نخها
هیچ سایه خاصی از آبی مورد نیاز نیست
نکته مهم این است که متن دستور الهی هیچ سایه مشخصی از آبی (یا ارغوانی) را برای نخ تعیین نکرده است. در یهودیت مدرن، بسیاری تصمیم گرفتهاند نخ آبی را اضافه نکنند و استدلال میکنند که سایه دقیق رنگ مشخص نیست و در عوض فقط از نخهای سفید در زیزیت خود استفاده میکنند. اما اگر رنگ دقیق آن اهمیت اساسی داشت، بدون شک خداوند آن را بهوضوح مشخص میکرد.
جوهره این فرمان در اطاعت و یادآوری دائمی احکام الهی است، نه در سایه خاصی از رنگ.
نمادگرایی نخ آبی
برخی معتقدند که نخ آبی نمادی از مسیحاست، اگرچه هیچ پشتیبانی کتاب مقدسی برای این تفسیر وجود ندارد، هرچند که ممکن است جذاب باشد.
دیگران از عدم محدودیت در رنگ نخهای دیگر—بهجز الزام داشتن یک نخ آبی—برای ایجاد زیزیتهای متنوع و رنگارنگ استفاده میکنند. این اقدام توصیه نمیشود، زیرا نشاندهنده رویکردی غیرجدی به احکام الهی است که سودمند نخواهد بود.
زمینه تاریخی رنگها
در زمانهای کتاب مقدس، رنگ کردن نخها پرهزینه بود، بنابراین تقریباً مسلم است که زیزیتهای اصلی از پشم طبیعی گوسفند، بز یا شتر ساخته شده بودند و احتمالاً در طیف رنگی سفید تا بژ قرار داشتند. ما توصیه میکنیم که از این رنگهای طبیعی پیروی کنید.
تعداد نخها
دستورالعمل کتاب مقدس درباره نخها
کتاب مقدس مشخص نکرده است که هر زیزیت باید چند نخ داشته باشد. تنها الزام این است که یکی از نخها باید آبی باشد.
در یهودیت مدرن، زیزیتها معمولاً از چهار نخ ساخته میشوند که تا میشوند و در مجموع هشت نخ را تشکیل میدهند. همچنین گرههایی را در آنها وارد میکنند که آنها را الزامی میدانند. با این حال، این سنت استفاده از هشت نخ و گرهها یک سنت ربانی است و هیچ پایه کتاب مقدسی ندارد.
تعداد نخهای پیشنهادی: پنج یا ده نخ
برای اهداف ما، پیشنهاد میکنیم که هر زیزیت دارای پنج یا ده نخ باشد. این عدد انتخاب شده است زیرا اگر هدف از زیزیت یادآوری احکام خدا باشد، مناسب است که تعداد نخها با ده فرمان همخوانی داشته باشد.
در حالی که مسلماً احکام خدا بیش از ده فرمان هستند، دو لوح ده فرمان در خروج ۲۰ از دیرباز به عنوان نمادی از تمامیت شریعت خدا در نظر گرفته شدهاند.
ده نخ میتواند نمادی از ده فرمان در هر زیزیت باشد.
پنج نخ میتواند نماد پنج فرمان در هر لوح باشد، اگرچه مشخص نیست که احکام چگونه بین دو لوح تقسیم شده بودند.
بسیاری بدون داشتن شواهد، گمانهزنی میکنند که یک لوح شامل چهار فرمان مربوط به رابطه ما با خدا و لوح دیگر شامل شش فرمان مربوط به رابطه ما با دیگران بوده است.
در هر صورت، انتخاب پنج یا ده نخ صرفاً یک پیشنهاد است، زیرا خدا این جزئیات را به موسی ارائه نکرد.
«تا آن را ببینید و به یاد آورید»
ابزاری بصری برای اطاعت
زیزیت، با نخ آبی خود، به عنوان ابزاری بصری عمل میکند تا خادمان خدا را به یادآوری و انجام همه احکام او یاری کند. این آیه بر اهمیت پیروی نکردن از تمایلات قلب و چشمان تأکید میکند، زیرا این تمایلات میتوانند انسان را به سوی گناه سوق دهند. در عوض، پیروان خدا باید بر اطاعت از احکام او تمرکز کنند.
اصولی بیزمان
این اصل بیزمان است و هم برای بنیاسرائیل در دوران باستان و هم برای مسیحیان امروزی که به وفاداری به احکام خدا و پرهیز از وسوسههای دنیا فراخوانده شدهاند، کاربرد دارد. هرگاه خدا به ما دستور میدهد چیزی را به یاد داشته باشیم، به این دلیل است که میداند ما مستعد فراموشی هستیم.
سدی در برابر گناه
این “فراموشی” تنها به معنای ناتوانی در یادآوری احکام نیست، بلکه شامل ناتوانی در عمل به آنها نیز میشود. هنگامی که شخصی در آستانه ارتکاب گناه است و به زیزیت خود نگاه میکند، به یاد میآورد که خدایی وجود دارد که به او احکام داده است. اگر این احکام اطاعت نشوند، پیامدهایی در پی خواهد داشت.
از این منظر، زیزیت به عنوان سدی در برابر گناه عمل میکند و به مؤمنان کمک میکند تا وظایف خود را به یاد داشته باشند و در وفاداری خود به خدا استوار بمانند.
«همه احکام من»
دعوتی به اطاعت کامل
پیروی از تمام احکام خدا برای حفظ قدوسیت و وفاداری به او ضروری است. زیزیت روی لباسها به عنوان نمادی ملموس عمل میکند تا خادمان خدا را به مسئولیتشان در داشتن زندگی مقدس و مطیع یادآوری کند.
مقدس بودن—یعنی برای خدا جدا شدن—یکی از مفاهیم مرکزی در سراسر کتاب مقدس است، و این فرمان خاص راهی را برای خادمان خدا فراهم میکند تا به تعهد خود برای اطاعت پایبند بمانند.
اهمیت “همه” احکام
مهم است که به استفاده از اسم عبری کُل (כֹּל) توجه کنیم، که به معنای “همه” است. این تأکید بر لزوم اطاعت از نه تنها برخی از احکام—همانطور که در تقریباً تمام کلیساهای جهان رایج است—بلکه کل مجموعه احکام دادهشده به ما دارد.
احکام خدا در واقع دستوراتی هستند که باید به طور وفادارانه رعایت شوند، اگر میخواهیم او را خشنود کنیم. با انجام این کار، در جایگاهی قرار میگیریم که به سوی عیسی هدایت شده و از طریق قربانی کفارهای او، آمرزش گناهانمان را دریافت کنیم.
فرآیندی که به رستگاری میانجامد
خشنود ساختن پدر از طریق اطاعت
عیسی به روشنی بیان کرد که مسیر رستگاری از آنجا آغاز میشود که فردی از طریق رفتار خود پدر را خشنود سازد (مزمور ۱۸:۲۲-۲۴). هنگامی که پدر قلب فرد را بررسی کرده و تمایل او به اطاعت را تأیید کند، روحالقدس او را راهنمایی میکند تا همه احکام مقدس او را رعایت کند.
نقش پدر در هدایت به سوی عیسی
سپس پدر این شخص را به عیسی میفرستد یا به او «هدیه» میدهد: “هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاده است، او را جذب کند، و من او را در روز آخر زنده خواهم کرد” (یوحنا ۶:۴۴).
و همچنین: “این ارادهٔ اوست که مرا فرستاده است، که من هیچیک از کسانی را که به من داده است، از دست ندهم، بلکه در روز آخر آنها را زنده سازم” (یوحنا ۶:۳۹).
زیزیت به عنوان یادآوری روزانه
زیزیت، به عنوان یادآوری بصری و فیزیکی، در این فرآیند نقشی حیاتی دارد و بهعنوان یاری روزانه برای خادمان خدا عمل میکند تا در اطاعت و قدوسیت پایدار بمانند.
این آگاهی مستمر از تمامی احکام او، یک گزینه نیست، بلکه جنبهای اساسی از زندگیای است که به خدا وقف شده و با اراده او همسو است.
عیسی و زیزیت
عیسی مسیح، در زندگی خود، اهمیت انجام احکام خدا را نشان داد، از جمله پوشیدن زیزیت بر لباس خود. وقتی اصطلاح یونانی اصلی را بررسی میکنیم [کراسپدون (κράσπεδον)، به معنای زیزیت، نخها، منگولهها، حاشیهها]، مشخص میشود که همان چیزی است که زنی که دچار خونریزی بود لمس کرد و شفا یافت:
“ناگهان، زنی که دوازده سال دچار خونریزی بود، از پشت به سوی او آمد و حاشیهٔ لباس او را لمس کرد” (متی ۹:۲۰). به همین ترتیب، در انجیل مرقس، میبینیم که بسیاری تلاش میکردند زیزیت عیسی را لمس کنند، زیرا درک کرده بودند که این زیزیتها نمادی از احکام قدرتمند خدا هستند که برکات و شفای الهی را به همراه دارند: “هر جا که او میرفت—به روستاها، شهرها یا حومهها—بیماران را در بازارها میگذاشتند. آنها از او درخواست میکردند که فقط اجازه دهد حاشیه لباسش را لمس کنند، و همهٔ کسانی که آن را لمس کردند، شفا یافتند” (مرقس ۶:۵۶).
اهمیت زیزیت در زندگی عیسی
این روایات نشان میدهند که عیسی بهطور وفادارانه فرمان پوشیدن زیزیت را که در تورات دستور داده شده بود، رعایت میکرد. زیزیت فقط تزئینی نبود، بلکه نمادی عمیق از احکام خدا بود که عیسی آنها را متجسم و حفظ میکرد. شناخت مردم از زیزیت به عنوان نقطهای برای ارتباط با قدرت الهی، نقش اطاعت از احکام خدا را در دریافت برکات و معجزات برجسته میکند.
پایبندی عیسی به این فرمان، نشاندهنده تسلیم کامل او به شریعت خداست و برای پیروانش نمونهای قوی ارائه میدهد تا همانند او عمل کنند؛ نه تنها در مورد زیزیت، بلکه در مورد همهٔ احکام پدر، از جمله سبت، ختنه، مو و ریش و گوشتهای حرام.
خداوند به موسی گفت: به بنیاسرائیل بگو: در نسلهای آینده خود شرابههایی بر گوشههای لباسهای خود بگذارند و در هر شرابه یک نخ آبی باشد. این شرابهها را خواهید داشت تا به آنها نگاه کنید و همه احکام خداوند را به یاد بیاورید و آنها را اطاعت کنید، تا دلها و چشمان خود را در پی هواهای نفسانی نرانید که با آنها به بیوفایی روی میآورید. سپس به یاد خواهید داشت که همه فرمانهای مرا اطاعت کنید و به خدای خود تقدیس شوید
ترجمه هزاره نو
rtl
یوشع ۸:۳۵
هیچ کلامی از آنچه موسی دستور داده بود، نبود که یوشع در حضور تمامی جماعت اسرائیل، زنان، کودکان و غیریهودیانی که در میان آنها ساکن بودند، نخواند
ترجمه هزاره نو
rtl
تثنیه ۳۱:۱۱
هنگامی که تمامی اسرائیل برای حضور در برابر یهوه، خدای تو، در مکانی که او برگزیند، گرد آیند، این شریعت را در برابر تمامی اسرائیل بخوان تا بشنوند
ترجمه هزاره نو
rtl
دوم تواریخ ۳۴:۲۳
او به ملک پاسخ داد: «این است آنچه یهوه، خدای اسرائیل، میفرماید: به مردی که تو را نزد من فرستاده، بگو»
ترجمه هزاره نو
rtl
خروج ۱۹:۲۵
پس موسی نزد مردم رفت و آنها را آگاه ساخت
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۱۸:۲۲-۲۴
زیرا تمامی احکام او پیش روی من است و فرایض او را از خود دور نکردهام. من در حضور او بیگناه بودهام و خود را از گناه دور نگه داشتهام. خداوند مرا بر طبق عدالت من و پاکی دستانم در حضورش پاداش داده است
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۶:۴۴
هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاده است، او را جذب کند، و من او را در روز آخر زنده خواهم کرد
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۶:۳۹
این اراده اوست که مرا فرستاده است، که من هیچیک از کسانی را که به من داده است، از دست ندهم، بلکه در روز آخر آنها را زنده سازم
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۹:۲۰
ناگهان، زنی که دوازده سال دچار خونریزی بود، از پشت به سوی او آمد و حاشیه لباس او را لمس کرد
ترجمه هزاره نو
rtl
مرقس ۶:۵۶
هر جا که او میرفت—به روستاها، شهرها یا حومهها—بیماران را در بازارها میگذاشتند. آنها از او درخواست میکردند که فقط اجازه دهد حاشیه لباسش را لمس کنند، و همه کسانی که آن را لمس کردند، شفا یافتند
ختنه: فرمانی که تقریباً تمامی کلیساها آن را لغو شده میدانند
در میان تمامی احکام مقدس خدا، ختنه به نظر میرسد تنها فرمانی باشد که تقریباً تمامی کلیساها به اشتباه آن را لغو شده میدانند. این توافق نظر آنقدر گسترده است که حتی رقبای دیرینه دکترینال—مانند کلیسای کاتولیک و فرقههای پروتستانی (مجمع خدا، ادونتیستهای روز هفتم، باپتیستها، پرسبیتریها، متدیستها و غیره)—و همچنین گروههایی که اغلب بهعنوان فرقهها شناخته میشوند، مانند مورمونها و شاهدان یهوه، همگی ادعا میکنند که این فرمان در زمان صلیب باطل شده است.
عیسی هرگز آموزش نداد که این فرمان لغو شده است
دو دلیل اصلی وجود دارد که چرا این باور میان مسیحیان بسیار رایج شده است، با وجود اینکه عیسی هرگز چنین آموزهای را تعلیم نداد و تمامی حواریون و شاگردان عیسی این فرمان را رعایت میکردند—از جمله پولس، که نوشتههای او اغلب توسط رهبران مذهبی برای “رهایی” غیریهودیان از این حکم، که خود خدا تعیین کرده است، استفاده میشود.
این در حالی است که هیچ پیشگوییای در عهد عتیق وجود ندارد که نشان دهد با آمدن مسیح، قوم خدا—چه یهودیان و چه غیریهودیان—از اجرای این فرمان معاف خواهند شد. در واقع، از زمان ابراهیم تاکنون، ختنه همواره برای هر مردی که میخواست بخشی از قوم برگزیده خدا برای نجات باشد، لازم بوده است، خواه از نسل ابراهیم باشد یا نه.
ختنه بهعنوان نشانه پیمان ابدی
هیچکس بدون ختنه نمیتوانست بهعنوان بخشی از جامعه مقدس (جدا شده از سایر ملتها) پذیرفته شود. ختنه نشانه فیزیکی پیمان بین خدا و قوم ممتاز او بود.
علاوه بر این، این پیمان محدود به یک دوره زمانی خاص یا به نسل زیستی ابراهیم نبود؛ بلکه شامل تمامی غیریهودیانی نیز میشد که میخواستند رسماً در جامعه خدا پذیرفته شوند و نزد خدا برابر شمرده شوند. خداوند بهوضوح اعلام کرد: «این تنها برای کسانی که در خانه تو متولد شدهاند نیست، بلکه برای غلامانی که از بیگانگان خریدهای نیز میباشد. چه در خانه تو متولد شده باشند و چه با پول خریداری شده باشند، آنها باید ختنه شوند. پیمان من در بدن شما یک پیمان ابدی خواهد بود» (پیدایش ۱۷:۱۲-۱۳).
غیریهودیان و الزام ختنه
اگر واقعاً غیریهودیان نیازی به این نشان فیزیکی برای پیوستن به قوم مقدس خدا نداشتند، هیچ دلیلی وجود نداشت که خدا ختنه را قبل از آمدن مسیح ضروری بداند اما بعد از آن نه.
عدم وجود هیچ پیشگویی برای این تغییر
برای اینکه این ادعا حقیقت داشته باشد، باید در کتابهای پیامبران شواهدی برای آن وجود داشته باشد، و عیسی نیز باید به ما اطلاع میداد که این تغییر پس از عروج او صورت خواهد گرفت. اما در عهد عتیق هیچ اشارهای به ورود غیریهودیان به قوم خدا وجود ندارد که نشان دهد آنها از هیچ حکمی، از جمله ختنه، معاف خواهند بود، صرفاً به این دلیل که از نسل زیستی ابراهیم نیستند.
دو دلیل رایج که کلیساها برای نادیده گرفتن این فرمان الهی ارائه میدهند
دلیل اول: کلیساها بهاشتباه تعلیم میدهند که فرمان ختنه لغو شده است
اولین دلیلی که کلیساها برای لغو شریعت ختنه ارائه میدهند—بدون اینکه مشخص کنند چه کسی آن را لغو کرده است—این است که اجرای این حکم دشوار است. رهبران کلیسا نگرانند که اگر حقیقت را بپذیرند و آموزش دهند—اینکه خدا هرگز دستوری برای لغو آن نداده است—بسیاری از اعضای خود را از دست خواهند داد.
بهطور کلی، اجرای این فرمان واقعاً دشوار است. همیشه اینگونه بوده و همچنان هست. حتی با پیشرفتهای پزشکی، یک مسیحی که تصمیم به اطاعت از این حکم بگیرد، باید یک پزشک متخصص پیدا کند، هزینه را شخصاً بپردازد (زیرا بسیاری از بیمههای درمانی این هزینه را پوشش نمیدهند)، تحت عمل جراحی قرار بگیرد، عوارض پس از عمل را تحمل کند و با فشار اجتماعی روبهرو شود، از جمله مخالفت خانواده، دوستان، و کلیسا.
شهادت شخصی
یک مرد باید حقیقتاً مصمم باشد که این فرمان خداوند را اطاعت کند تا آن را انجام دهد؛ در غیر این صورت، بهراحتی منصرف خواهد شد. تشویق به ترک این مسیر بسیار زیاد است. من این را میدانم زیرا خودم در سن ۶۳ سالگی در اطاعت از این فرمان ختنه شدم.
دلیل دوم: سوءتفاهم در مورد تفویض یا اجازه الهی
دلیل دوم، و مطمئناً اصلیترین دلیل، این است که کلیسا درک درستی از تفویض یا مجوز الهی ندارد. این سوءتفاهم در اوایل دوران مسیحیت توسط شیطان مورد سوءاستفاده قرار گرفت، هنگامی که تنها چند دهه پس از عروج عیسی، رقابتها برای قدرت در میان رهبران کلیسا آغاز شد، که در نهایت به این نتیجه عجیب ختم شد که خدا اختیار تغییر هر بخش از شریعت خود را به پطرس و جانشینان ادعایی او واگذار کرده است.
به محض اینکه عیسی به سوی پدر بازگشت، شیطان شروع به تأثیرگذاری بر رهبران کلیسا کرد تا غیریهودیان را از فرمانهای جاودانه خدا دور کند.
این انحراف تنها به ختنه محدود نشد، بلکه بسیاری از احکام دیگر عهد عتیق را نیز تحت تأثیر قرار داد—احکامی که عیسی و پیروانش همواره بهطور کامل به آنها پایبند بودند.
اختیار بر شریعت خدا
کلیسا، تحت تأثیر شیطان، این حقیقت را نادیده گرفت که هرگونه تفویض اختیار بر شریعت مقدس خدا باید مستقیماً از سوی خود خدا صورت گیرد—یا از طریق پیامبران او در عهد عتیق، یا از طریق مسیح.
اینکه انسانهای معمولی خود را مجاز بدانند که چیزی به این ارزشمندی در نظر خدا را تغییر دهند، غیرقابل تصور است. هیچ پیامبری از جانب خدا، و نه عیسی، هرگز به ما هشدار نداد که پدر پس از مسیح به هیچ فرد یا گروهی، چه داخل و چه خارج از کتاب مقدس، قدرت یا الهام خواهد داد تا حتی کوچکترین احکام او را باطل، لغو، اصلاح یا بهروزرسانی کند. بلکه، خداوند بهصراحت اعلام کرد که چنین کاری گناه بزرگی خواهد بود: «چیزی به آنچه که به شما فرمان دادهام، اضافه نکنید و چیزی از آن نکاهید، بلکه فرمانهای یهوه، خدای خود را که به شما دادهام، نگاه دارید» (تثنیه ۴:۲).
از بین رفتن فردیت در رابطه با خدا
کلیسا بهعنوان یک واسطه غیرضروری
یکی دیگر از مشکلات اساسی، از بین رفتن فردیت در رابطه بین مخلوق و خالق است. نقش کلیسا هرگز نباید بهعنوان واسطه بین خدا و انسان باشد. اما از همان اوایل دوران مسیحیت، کلیسا این نقش را بر عهده گرفت.
به جای اینکه هر ایماندار، تحت هدایت روحالقدس، بهطور فردی با پدر و پسر ارتباط برقرار کند، مردم کاملاً به رهبران خود وابسته شدند تا به آنها بگویند خداوند چه چیزی را مجاز میداند یا منع میکند.
دسترسی محدود به کتابهای مقدس
این مشکل جدی عمدتاً به این دلیل رخ داد که تا زمان اصلاحات قرن شانزدهم، دسترسی به کتابهای مقدس امتیازی بود که فقط به روحانیون داده میشد. خواندن کتاب مقدس برای مردم عادی بهصراحت ممنوع بود، با این استدلال که آنها قادر به درک آن بدون تفسیر روحانیون نیستند.
تأثیر رهبران بر مردم
وابستگی به تعالیم رهبران
پنج قرن گذشته است، و علیرغم دسترسی عمومی به کتابهای مقدس، مردم همچنان کاملاً به آنچه که رهبرانشان آموزش میدهند—چه درست و چه غلط—وابسته هستند، و ناتوان از یادگیری و اجرای مستقل آنچه که خدا از هر فرد میخواهد، باقی ماندهاند.
همان تعالیم نادرستی درباره احکام مقدس و ابدی خدا که پیش از اصلاحات وجود داشت، همچنان از طریق مدارس دینی تمام فرقهها به نسلهای بعدی منتقل میشود.
تعلیم عیسی درباره شریعت
تا جایی که من میدانم، هیچ مؤسسه مسیحیای وجود ندارد که به رهبران آینده بیاموزد آنچه که عیسی بهروشنی تعلیم داد: اینکه هیچیک از احکام خدا پس از آمدن مسیح اعتبار خود را از دست نداده است: «زیرا به راستی به شما میگویم، تا زمانی که آسمان و زمین از میان نرود، حتی کوچکترین حرف یا کوچکترین نقطهای از شریعت به هیچ وجه از میان نخواهد رفت تا همه چیز تحقق یابد. بنابراین، هر کسی که یکی از این احکام کوچکتر را کنار بگذارد و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمان کمترین خوانده خواهد شد؛ اما هر که آنها را به جا آورد و تعلیم دهد، بزرگ در پادشاهی آسمان خوانده خواهد شد» (متی ۵:۱۸-۱۹).
اطاعت جزئی در برخی فرقهها
پیروی گزینشی از احکام خدا
تعداد کمی از فرقهها تلاش میکنند تا تعلیم دهند که احکام خداوند جاودانهاند و هیچ نویسندهای در کتاب مقدس پس از مسیح هرگز بر خلاف این حقیقت چیزی ننوشته است. اما به دلایلی نامعلوم، این گروهها فهرست احکامی که هنوز برای مسیحیان لازمالاجرا است را محدود میکنند.
این فرقهها معمولاً بر ده فرمان تأکید دارند (از جمله شبات، روز هفتم که در فرمان چهارم ذکر شده است) و همچنین احکام خوراکی در لاویان ۱۱، اما فراتر از این نمیروند.
ناسازگاری در گزینش
عجیبترین مسئله این است که این انتخابهای خاص هیچ مبنای مشخصی از عهد عتیق یا چهار انجیل ندارند که توضیح دهد چرا این احکام خاص هنوز معتبر هستند، در حالی که سایر احکام مانند نگهداشتن موی سر و ریش، پوشیدن تسیتسیت، یا ختنه نادیده گرفته شده یا از آن دفاع نمیشود.
این مسئله این پرسش را مطرح میکند: اگر همه احکام خداوند مقدس و عادلانه هستند، چرا برخی را اطاعت کنیم و نه همه را؟
پیمان ابدی
ختنه بهعنوان نشانه پیمان
نقاشیای از قرن پانزدهم اثر هنرمند جووانی بلینی، که در آن عیسی توسط خاخامان، با حضور یوسف و مریم، ختنه میشود.
ختنه پیمان ابدی بین خدا و قوم او است—گروهی از انسانهای مقدس که از سایر مردم جدا شدهاند. این گروه همیشه برای همه باز بوده است و هرگز محدود به نسل زیستی ابراهیم نبوده، برخلاف آنچه برخی تصور میکنند.
از لحظهای که خدا ابراهیم را بهعنوان نخستین عضو این گروه برگزید، او ختنه را بهعنوان نشانهای ظاهری و ابدی از این پیمان مقرر کرد. کاملاً مشخص شد که هم نسل طبیعی ابراهیم و هم کسانی که از نسل او نبودند، اگر میخواستند بخشی از قوم خدا باشند، نیاز به این نشان فیزیکی پیمان داشتند.
استفاده از نوشتههای پولس رسول بهعنوان دلیلی برای نافرمانی از احکام جاودانه خدا
تأثیر مارسیون بر قانون کتاب مقدس
یکی از نخستین تلاشها برای گردآوری نوشتههای مختلفی که پس از عروج مسیح ظاهر شدند، توسط مارسیون (۸۵ – ۱۶۰ میلادی)، یک صاحب کشتی ثروتمند در قرن دوم انجام شد. مارسیون یک پیرو مشتاق پولس بود، اما از یهودیان نفرت داشت.
کتاب مقدس او عمدتاً شامل نوشتههای پولس و انجیل اختصاصی خودش بود که بسیاری آن را نسخهای سرقتشده از انجیل لوقا میدانند. مارسیون تمام انجیلها و رسالههای دیگر را رد کرد و آنها را غیرالهامی دانست. در کتاب مقدس او، تمامی اشارهها به عهد عتیق حذف شده بودند، زیرا او تعلیم میداد که خدای قبل از عیسی همان خدایی نبود که پولس اعلام کرده بود.
کتاب مقدس مارسیون توسط کلیسای روم رد شد و او بهعنوان یک بدعتگذار محکوم شد، اما دیدگاه او درباره نوشتههای پولس رسول بهعنوان تنها متون الهامی از سوی خدا، و رد کامل عهد عتیق و انجیلهای متی، مرقس و یوحنا، پیش از آن بر عقاید بسیاری از مسیحیان اولیه تأثیر گذاشته بود.
نخستین قانون رسمی عهد جدید در کلیسای کاتولیک
توسعه قانون عهد جدید
اولین قانون عهد جدید بهطور رسمی در اواخر قرن چهارم، حدود ۳۵۰ سال پس از بازگشت عیسی به سوی پدر، شناخته شد. شوراهای کلیسای کاتولیک در رم، هیپو (۳۹۳) و کارتاژ (۳۹۷) نقش اساسی در نهاییسازی ۲۷ کتابی که امروزه بهعنوان عهد جدید میشناسیم، ایفا کردند.
این شوراها در تحکیم قانون کتاب مقدس برای مقابله با تفاسیر و متون گوناگونی که در جوامع مسیحی در گردش بودند، بسیار مهم بودند.
نقش اسقفهای روم در شکلگیری کتاب مقدس
تأیید و گنجاندن نامههای پولس
رسالههای پولس در مجموعه نوشتههایی که در قرن چهارم توسط کلیسای روم تأیید شد، گنجانده شدند. این مجموعه، که از سوی کلیسای کاتولیک مقدس تلقی میشد، در لاتین به نام Biblia Sacra و در یونانی به نام Τὰ βιβλία τὰ ἅγια (ta biblia ta hagia) شناخته شد.
پس از قرنها بحث بر سر اینکه کدام نوشتهها باید در قانون رسمی قرار گیرند، اسقفهای کلیسا عهد عتیق یهودی، چهار انجیل، کتاب اعمال رسولان (منسوب به لوقا)، رسالههای کلیسایی (از جمله نامههای پولس) و کتاب مکاشفه یوحنا را تأیید و بهعنوان متونی مقدس اعلام کردند.
استفاده از عهد عتیق در زمان عیسی
نکته مهم این است که در زمان عیسی، تمام یهودیان، از جمله خود عیسی، تنها از عهد عتیق برای تعلیمات خود استفاده میکردند و به آن استناد میکردند. این استفاده عمدتاً بر اساس نسخه یونانی متن، معروف به ترجمه سبعینیه، بود که حدود سه قرن پیش از مسیح گردآوری شده بود.
چالش تفسیر نوشتههای پولس
پیچیدگی و سوءتفسیر
نوشتههای پولس، مانند سایر نویسندگانی که پس از عیسی ظاهر شدند، قرنها پیش در کتاب مقدس رسمی تأیید شده توسط کلیسا گنجانده شدند و از این رو، بهعنوان پایههای ایمان مسیحی در نظر گرفته میشوند.
با این حال، مشکل نه در پولس بلکه در تفسیر نوشتههای او نهفته است. نامههای او با سبک پیچیده و دشواری نوشته شدهاند، چنانکه حتی در زمان خود او نیز این چالش شناخته شده بود (همانطور که در دوم پطرس ۳:۱۶ ذکر شده است)، زمانی که زمینه فرهنگی و تاریخی هنوز برای خوانندگان آشنا بود. تفسیر این متون در قرنهای بعد، در شرایط کاملاً متفاوت، بر این دشواری میافزاید.
مسئله اقتدار و تفسیرها
مسئله اقتدار پولس
موضوع اصلی، نه ارتباط نوشتههای پولس بلکه اصل بنیادین اقتدار و انتقال آن است. همانطور که قبلاً توضیح داده شد، اقتداری که کلیسا به پولس نسبت میدهد تا احکام مقدس و ابدی خدا را لغو، اصلاح یا بهروزرسانی کند، هیچ تأییدی در نوشتههای پیشین ندارد. بنابراین، این اقتدار از سوی خداوند نیست.
هیچ پیشگویی در عهد عتیق یا انجیلها وجود ندارد که نشان دهد پس از مسیح، خدا مردی از طرسوس را خواهد فرستاد که همه باید به او گوش دهند و از او پیروی کنند.
هماهنگسازی تفسیرها با عهد عتیق و انجیلها
نیاز به یکپارچگی و سازگاری
این بدان معناست که هرگونه درک یا تفسیری از نوشتههای پولس که با مکاشفاتی که قبل از او آمدهاند سازگار نیست، نادرست است. بنابراین، مسیحیای که حقیقتاً از خدا و کلام او میترسد، باید هر تفسیری از نامههای پولس یا نویسندهای دیگر را که با آنچه خداوند از طریق پیامبرانش در عهد عتیق و از طریق مسیحش، عیسی، آشکار کرده است، سازگار نیست، رد کند.
فروتنی در تفسیر کتاب مقدس
مسیحی باید این حکمت و فروتنی را داشته باشد که بگوید: «من این بخش را درک نمیکنم، و توضیحاتی که خواندهام نادرست هستند زیرا تأییدی از پیامبران خداوند و سخنان عیسی ندارند. آن را کنار میگذارم تا روزی، اگر اراده خداوند باشد، او آن را برایم روشن کند.»
آزمایش بزرگ برای غیریهودیان
آزمایشی از اطاعت و ایمان
میتوان گفت که این یکی از مهمترین آزمایشهایی است که خداوند برای غیریهودیان تعیین کرده است، آزمایشی مشابه آنچه قوم یهود در سفر خود به کنعان با آن روبرو شدند. چنانکه در تثنیه ۸:۲ آمده است: «به یاد آورید چگونه یهوه، خدای شما، در این چهل سال شما را در بیابان هدایت کرد تا شما را فروتن سازد و بیازماید تا بداند در دل شما چه میگذرد، که آیا احکام او را نگاه خواهید داشت یا نه.»
شناسایی غیریهودیان مطیع
در این زمینه، خداوند به دنبال شناسایی آن دسته از غیریهودیانی است که حقیقتاً مایلند به قوم مقدس او بپیوندند. اینها کسانی هستند که تصمیم میگیرند تمام احکام را اطاعت کنند، از جمله ختنه، علیرغم فشار شدید کلیسا و آیات متعدد در نامههای کلیسایی که ظاهراً نشان میدهند برخی از احکامی که در نوشتههای پیامبران و انجیلها ابدی توصیف شدهاند، برای غیریهودیان لغو شدهاند.
ختنه جسم و قلب
یک نوع ختنه: جسمی و روحانی
مهم است که روشن شود که دو نوع ختنه وجود ندارد، بلکه فقط یک نوع وجود دارد: ختنه جسمی. باید برای همه واضح باشد که عبارت «ختنه قلب» که در سراسر کتاب مقدس استفاده شده است، کاملاً استعاری است، مانند «قلب شکسته» یا «قلب شاد».
وقتی کتاب مقدس میگوید که کسی «غیر مختون در قلب» است، این بدان معناست که آن فرد آنگونه که باید زندگی نمیکند—بهعنوان کسی که حقیقتاً خدا را دوست دارد و مایل است از او اطاعت کند.
نمونههایی از کتاب مقدس
بهعبارت دیگر، ممکن است این فرد بهلحاظ جسمی مختون باشد، اما شیوه زندگی او مطابق با انتظارات خدا از قومش نیست. خداوند از طریق پیامبر ارمیا اعلام کرد که تمام اسرائیل در وضعیتی قرار دارند که «غیر مختون در قلب» هستند: «زیرا همه امتها نامختوناند، و تمامی خاندان اسرائیل در قلب نامختوناند» (ارمیا ۹:۲۶).
واضح است که همه آنها بهلحاظ جسمی مختون بودند، اما با رویگردانی از خدا و ترک شریعت مقدس او، بهعنوان کسانی که در قلب نامختوناند، مورد داوری قرار گرفتند.
نیاز به ختنه جسمی و قلبی
همه فرزندان مذکر خدا، چه یهودی و چه غیریهودی، باید مختون باشند—نهتنها بهلحاظ جسمی بلکه در قلب نیز. این امر در این کلمات روشن بیان شده است: «این است آنچه که خداوند قادر مطلق میگوید: هیچ غریبهای، از جمله آنهایی که در میان قوم اسرائیل زندگی میکنند، نباید وارد مقدس من شوند مگر اینکه در بدن و قلب مختون باشند» (حزقیال ۴۴:۹).
نتیجهگیریهای کلیدی
مفهوم ختنه قلب همیشه وجود داشته است و در عهد جدید بهعنوان جایگزینی برای ختنه جسمی واقعی معرفی نشده است.
ختنه برای همه کسانی که بخشی از قوم خدا هستند، چه یهودی و چه غیریهودی، الزامی است.
ختنه و تعمید در آب
جایگزینی نادرست
برخی بهاشتباه باور دارند که تعمید در آب برای مسیحیان بهعنوان جایگزینی برای ختنه تعیین شده است. اما این ادعا صرفاً یک اختراع انسانی است، تلاشی برای اجتناب از اطاعت از فرمان خداوند.
اگر چنین ادعایی حقیقت داشت، انتظار میرفت که در نوشتههای پیامبران یا انجیلها آیاتی بیابیم که نشان دهد پس از عروج مسیح، خدا دیگر از غیریهودیانی که میخواهند به قوم او بپیوندند، ختنه را طلب نمیکند و تعمید جای آن را گرفته است. اما هیچیک از این آیات وجود ندارد.
منشأ تعمید در آب
علاوه بر این، مهم است که بدانیم تعمید در آب پیش از ظهور مسیحیت وجود داشته است. یحیای تعمیددهنده نه «مخترع» و نه «پیشگام» این آیین بوده است.
ریشههای یهودی تعمید (میکوه)
میکوه بهعنوان آیین تطهیر
تعمید، یا میکوه، مدتها پیش از دوران یحیای تعمیددهنده بهعنوان یک آیین تثبیتشده غسل در میان یهودیان وجود داشته است. میکوه نماد پاک شدن از گناه و نجاست آیینی بود.
یک میکوه باستانی که برای غسل تطهیر توسط یهودیان استفاده میشد، واقع در شهر ورمز، آلمان.
زمانی که یک غیریهودی ختنه میشد، او همچنین یک میکوه را نیز انجام میداد. این عمل نهتنها بهعنوان تطهیر آیینی انجام میشد، بلکه همچنین نماد مرگ—«دفن شدن» در آب—زندگی بتپرستانه گذشته بود. بیرون آمدن از آب، که یادآور مایع آمنیوتیک در رحم است، نماد تولد دوباره او بهعنوان یک یهودی محسوب میشد.
یحیای تعمیددهنده و میکوه
یحیای تعمیددهنده یک آیین جدید را ایجاد نکرد، بلکه معنای جدیدی به یک آیین موجود داد. در حالی که قبلاً فقط غیریهودیان «میمردند» و «تولد دوباره» پیدا میکردند تا به یهودیت بپیوندند، یحیی یهودیانی که در گناه زندگی میکردند را نیز دعوت کرد تا «بمیرند» و «تولد دوباره» یابند، بهعنوان نشانهای از توبه.
اما این غسل، لزوماً یک رویداد یکباره نبود. یهودیان هر زمان که نجس آیینی میشدند، خود را غسل میدادند، مثلاً پیش از ورود به معبد. همچنین آنها معمولاً—و هنوز هم امروزه—در روز یومکیپور برای توبه، غسل انجام میدهند.
تفکیک تعمید و ختنه
نقشهای متمایز این آیینها
ایدهای که میگوید تعمید جایگزین ختنه شده است، نه در کتاب مقدس و نه در سنت یهودی ریشه ندارد. در حالی که تعمید (میکوه) نماد پرمعنا و ارزشمندی از توبه و پاکسازی است، هرگز برای جایگزینی ختنه، که نشانه ابدی پیمان خداوند است، تعیین نشده است.
هر دو آیین معنای خاص خود را دارند و هیچیک دیگری را نفی نمیکند.
در روز هشتم از تولد، فرزند پسر شما باید ختنه شود، چه از نسل تو باشد و چه از غیریهودیانی که در خانه تو به دنیا آمدهاند یا با پول خریداری شدهاند. این تنها برای کسانی که در خانه تو متولد شدهاند نیست، بلکه برای غلامانی که از بیگانگان خریدهای نیز میباشد. چه در خانه تو متولد شده باشند و چه با پول خریداری شده باشند، آنها باید ختنه شوند. پیمان من در بدن شما یک پیمان ابدی خواهد بود
ترجمه هزاره نو
rtl
تثنیه ۴:۲
چیزی به آنچه که به شما فرمان دادهام، اضافه نکنید و چیزی از آن نکاهید، بلکه فرمانهای یهوه، خدای خود را که به شما دادهام، نگاه دارید
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۵:۱۸-۱۹
زیرا به راستی به شما میگویم، تا زمانی که آسمان و زمین از میان نرود، حتی کوچکترین حرف یا کوچکترین نقطهای از شریعت به هیچ وجه از میان نخواهد رفت تا همه چیز تحقق یابد. بنابراین، هر کسی که یکی از این احکام کوچکتر را کنار بگذارد و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمان کمترین خوانده خواهد شد؛ اما هر که آنها را به جا آورد و تعلیم دهد، بزرگ در پادشاهی آسمان خوانده خواهد شد
ترجمه هزاره نو
rtl
دوم پطرس ۳:۱۶
او در تمامی نامههایش درباره این مسائل سخن میگوید. در آنها چیزهایی هست که فهمشان دشوار است و نادانان و ناپایداران آنها را تحریف میکنند، همانطور که سایر نوشتههای مقدس را نیز تحریف میکنند، که این به نابودی خودشان میانجامد
ترجمه هزاره نو
rtl
تثنیه ۸:۲
به یاد آورید چگونه یهوه، خدای شما، در این چهل سال شما را در بیابان هدایت کرد تا شما را فروتن سازد و بیازماید تا بداند در دل شما چه میگذرد، که آیا احکام او را نگاه خواهید داشت یا نه
ترجمه هزاره نو
rtl
ارمیا ۹:۲۶
مصر، یهودا، ادوم، عمونیان، موآبیان و همه کسانی که در بیابان زندگی میکنند و موهای کناره سر خود را میتراشند، زیرا همه امتها نامختوناند، و تمامی خاندان اسرائیل در قلب نامختوناند
ترجمه هزاره نو
rtl
حزقیال ۴۴:۹
این است آنچه که خداوند قادر مطلق میگوید: هیچ غریبهای، از جمله آنهایی که در میان قوم اسرائیل زندگی میکنند، نباید وارد مقدس من شوند مگر اینکه در بدن و قلب مختون باشند
افسانه ۶۱۳ احکام و احکام حقیقیای که هر بنده خدا باید به دنبال اطاعت از آنها باشد
سوءتفاهمهای رایج
بسیاری از اوقات، زمانی که متونی درباره ضرورت اطاعت از تمامی احکام پدر و پسر برای نجات منتشر میکنیم، برخی خوانندگان آزرده میشوند و با نظراتی مانند این واکنش نشان میدهند: «اگر اینطور باشد، باید همه ۶۱۳ حکم را رعایت کنیم!»
چنین نظراتی نشان میدهد که بیشتر مردم هیچ ایدهای ندارند که این عدد مرموز از کجا آمده است—عددی که هیچکس هرگز در کتاب مقدس ندیده—یا اینکه واقعاً چه مفهومی دارد.
توضیح منشأ این افسانه
فرمت پرسش و پاسخ
در این مطالعه، منشأ این افسانه را در قالب پرسش و پاسخ توضیح خواهیم داد.
همچنین مشخص خواهیم کرد که احکام واقعی خدا، آنگونه که در کتاب مقدس آمده است، کدامند—احکامی که هر شخصی که از پدر آسمانی میترسد و امید دارد برای آمرزش گناهان به سوی پسرش فرستاده شود، باید به دنبال اطاعت از آنها باشد.
پرسش: ۶۱۳ حکم چه هستند؟ پاسخ: ۶۱۳ حکم (۶۱۳ میتزوت) در قرن دوازدهم میلادی توسط خاخامهای یهودی برای یهودیان مذهبی اختراع شد. نویسنده اصلی آنها خاخام و فیلسوف اسپانیایی موسی بن میمون (۱۱۳۵–۱۲۰۴)، معروف به رامبام، بود.
پرسش: آیا واقعاً ۶۱۳ حکم در کتاب مقدس وجود دارد؟ پاسخ: خیر. احکام واقعی خداوند اندک و ساده برای اجرا هستند. شیطان این افسانه را بهعنوان بخشی از نقشه بلندمدت خود برای متقاعد کردن بشر به ترک اطاعت از خدا ایجاد کرد. این استراتژی از زمان عدن وجود داشته است.
پرسش: عدد ۶۱۳ از کجا آمده است؟ پاسخ: این عدد از سنتهای ربانی و مفهوم عددشناسی عبری سرچشمه گرفته است، که در آن به هر حرف الفبا یک مقدار عددی اختصاص داده میشود. یکی از این سنتها ادعا میکند که کلمه “تسیتسیت” (ציצית)، که به معنای حاشیه یا نوار است (اعداد ۱۵:۳۷-۳۹ را ببینید)، در مجموع عددی برابر با ۶۱۳ دارد.
بهطور خاص، بر اساس این افسانه، این نوارها دارای مقدار عددی اولیه ۶۰۰ هستند. افزودن هشت رشته و پنج گره، مجموع را به ۶۱۳ میرساند، که ادعا شده با تعداد احکام در تورات (پنج کتاب نخست کتاب مقدس) مطابقت دارد. شایان ذکر است که استفاده از تسیتسیت یک فرمان واقعی است که باید توسط همه رعایت شود، اما ارتباط آن با ۶۱۳ حکم کاملاً ساختگی است. این یکی از همان «سنتهای مشایخ» است که عیسی بهصراحت آن را محکوم کرد (متی ۱۵:۱-۲۰ را ببینید). [مطالعه مربوط به تسیتسیت را ببینید]
پرسش: چگونه توانستند این تعداد حکم را برای رسیدن به عدد ۶۱۳ از تسیتسیت استخراج کنند؟ پاسخ: با دشواری و خلاقیت فراوان. آنها احکام واقعی را به چندین حکم کوچکتر تقسیم کردند تا تعداد را افزایش دهند. همچنین، بسیاری از احکام مربوط به کاهنان، معبد، کشاورزی، دامداری، اعیاد و موارد دیگر را در این شمارش وارد کردند.
پرسش: احکام واقعی که باید به دنبال اطاعت از آنها باشیم، کدامند؟ پاسخ: علاوه بر ده فرمان، چندین حکم دیگر نیز وجود دارد که همه آنها ساده برای اطاعت هستند. برخی از آنها مختص مردان یا زنان هستند، برخی دیگر برای جامعه تعیین شدهاند، و تعداد اندکی هم به گروههای خاصی مانند کشاورزان و دامداران اختصاص دارند. بسیاری از احکام برای مسیحیان قابل اجرا نیستند، زیرا به نوادگان قبیله لاوی اختصاص دارند یا به معبد اورشلیم مرتبط هستند که در سال ۷۰ میلادی نابود شد.
اکنون، در آخرالزمان، باید درک کنیم که خدا همه فرزندان وفادار خود را فرا میخواند تا آماده شوند، زیرا در هر لحظه ممکن است ما را از این جهان فاسد بیرون ببرد. خدا تنها کسانی را خواهد برد که برای اطاعت از تمامی احکام او، بدون استثنا، تلاش میکنند.
علاوه بر ده فرمان، احکام دیگری نیز وجود دارند که همگی ساده برای اطاعت هستند. خدا به موسی دستور داد تا آنچه خداوند از ما انتظار دارد، به ما تعلیم دهد.
از تعالیم و نمونههای رهبران خود پیروی نکنید، بلکه فقط آنچه خدا فرمان داده است را دنبال کنید.
غیریهودیان از هیچیک از احکام خدا معاف نیستند: «در جماعت، قانون برای شما و برای غیریهودی [גֵּר gēr (بیگانه، خارجی، غیریهودی)] که در میان شما ساکن است، یکسان خواهد بود؛ این یک فرمان جاودانه برای نسلهای شماست: در حضور خداوند، همان قانون برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، اجرا خواهد شد. یک قانون و یک دستور برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، خواهد بود» (اعداد ۱۵:۱۵-۱۶).
اصطلاح “غیریهودی که در میان شما ساکن است” به هر غیر یهودی اشاره دارد که مایل است به قوم برگزیده خدا بپیوندد و نجات یابد. «شما آنچه را که نمیدانید، پرستش میکنید؛ اما ما آنچه را که میدانیم، پرستش میکنیم، زیرا نجات از یهودیان است» (یوحنا ۴:۲۲).
در ادامه، احکامی را مشاهده میکنید که اغلب توسط مسیحیان نادیده گرفته میشوند، در حالی که عیسی، حواریون و شاگردان او همه آنها را رعایت میکردند. عیسی الگوی ما است.
تسیتسیت:«به بنیاسرائیل بگو که برای خود حاشیههایی بر کناره لباسهایشان در نسلهایشان درست کنند… و هنگام نگاه کردن به آنها، تمامی احکام خداوند را به یاد آورند» (اعداد ۱۵:۳۷-۳۹). [مطالعه درباره تسیتسیت.]
ختنه:«در روز هشتم از تولد، فرزند پسر شما باید ختنه شود… هم بومی و هم غیریهودی» (پیدایش ۱۷:۱۲). [مطالعه درباره ختنه و مسیحیان.]
احکام برای زنان:
پرهیز از روابط در دوران قاعدگی:«اگر کسی در دوران قاعدگی با زنی همبستر شود و عریانی او را آشکار سازد… هر دوی آنها از میان قوم خود نابود خواهند شد» (لاویان ۲۰:۱۸).
احکام برای جامعه:
استراحت شبات:«روز شبات را به یاد داشته باش تا آن را مقدس نگهداری. شش روز کار کن… اما روز هفتم، شبات خداوند، خدای توست» (خروج ۲۰:۸-۱۱). [مطالعه درباره شبات.]
پرسش: آیا پولس در نامههای خود (رسالهها) نمیگوید که عیسی همه احکام را برای ما اطاعت کرد و آنها را از طریق مرگش لغو کرد؟ پاسخ: به هیچ وجه. خود پولس اگر میدید که کشیشان امروزی با استفاده از نوشتههای او چه تعالیمی میدهند، وحشتزده میشد. هیچ انسان، از جمله پولس، از سوی خدا مجاز نشده است که حتی یک حرف از شریعت مقدس و ابدی او را تغییر دهد. اگر این حقیقت داشت، هم پیامبران و هم عیسی بهوضوح اعلام میکردند که خدا شخصی از طرسوس را خواهد فرستاد که این سطح از اختیار را داشته باشد. اما حقیقت این است که نام پولس اصلاً ذکر نشده است—نه توسط پیامبران در تنخ (عهد عتیق) و نه توسط مسیح در چهار انجیل. چنین مسئله مهمی هرگز از سوی خدا نادیده گرفته نمیشد.
پیامبران تنها سه شخص را که در دوره عهد جدید ظاهر شدند، ذکر کردهاند: یهودا (مزمور ۴۱:۹)، یحیی تعمیددهنده (اشعیا ۴۰:۳) و یوسف اهل رامه (اشعیا ۵۳:۹). هیچ اشارهای به پولس وجود ندارد، و این به این دلیل است که او چیزی نیاموخت که به آنچه قبلاً توسط پیامبران یا عیسی آشکار شده بود، اضافه یا با آن تناقض داشته باشد.
هر مسیحی که باور دارد پولس چیزی را از آنچه پیشتر نوشته شده تغییر داده است، باید درک خود را تصحیح کند تا با پیامبران و عیسی هماهنگ شود—نه برعکس، همانطور که بیشتر مردم انجام میدهند.
اگر کسی نتواند نوشتههای پولس را با تعالیم پیامبران و عیسی هماهنگ کند، بهتر است آنها را کنار بگذارد تا اینکه بر اساس تفسیر خود از نوشتههای یک انسان، خدا را نافرمانی کند. چنین استدلالی در روز داوری پذیرفته نخواهد شد.
هیچکس قاضی را قانع نخواهد کرد که بگوید: «من بیگناه هستم زیرا از احکام تو چشمپوشی کردم و از پولس پیروی نمودم.» آنچه درباره آخرالزمان آشکار شده است، این است: «در اینجاست پایداری مقدسین، آنان که احکام خدا را حفظ میکنند و به ایمان عیسی پایبندند» (مکاشفه ۱۴:۱۲).
پرسش: آیا روحالقدس تغییرات و لغوهایی در شریعت خدا ایجاد نکرد؟ پاسخ: چنین فکری به مرز کفر میرسد. روحالقدس، روح خود خداست. عیسی بهوضوح بیان کرد که ارسال روحالقدس برای آموزش ما از طریق یادآوری چیزهایی بود که او قبلاً گفته بود: «او (روح) همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را که به شما گفتهام، به یادتان خواهد آورد» (یوحنا ۱۴:۲۶).
هیچ اشارهای نشده است که روحالقدس تعلیمی جدید ارائه دهد که قبلاً توسط پسر یا پیامبران پدر گفته نشده باشد. نجات مهمترین موضوع در کتب مقدس است، و تمام اطلاعات لازم پیشتر توسط پیامبران و توسط عیسی ارائه شده است: «زیرا من از خود سخن نگفتم، بلکه پدری که مرا فرستاد، به من فرمان داد [εντολη (entolē) حکم، قانون، دستور] که چه بگویم و چه تعلیم دهم. من میدانم که فرمان او [entolē] به حیات جاودانی میانجامد. پس هر آنچه میگویم، دقیقاً همان است که پدر به من گفته است» (یوحنا ۱۲:۴۹-۵۰).
روند وحیهای الهی با مسیح به پایان رسید. ما این را میدانیم، زیرا همانطور که قبلاً گفته شد، هیچ پیشگویی درباره ارسال هیچ انسانی با تعالیم جدید پس از مسیح وجود ندارد. تنها وحیهایی که پس از قیام عیسی ارائه شدند، مربوط به آخرالزمان هستند، و هیچ چیز در مورد تعالیم جدید از سوی خدا بین عیسی و پایان جهان وجود ندارد.
تمامی احکام خدا ماندگار و ابدی هستند، و ما بر اساس آنها داوری خواهیم شد. کسانی که مورد پسند پدر بودند، به سوی پسر فرستاده شدند تا توسط او نجات یابند. کسانی که احکام پدر را نافرمانی کردند، مورد پسند او نبودند و به سوی پسر فرستاده نشدند: «به همین دلیل به شما گفتم که هیچکس نمیتواند نزد من بیاید مگر آنکه پدر او را جذب کند» (یوحنا ۶:۶۵).
خداوند به موسی گفت: به بنیاسرائیل بگو که برای خود حاشیههایی بر کناره لباسهایشان در نسلهایشان درست کنند و بر هر حاشیه نواری آبیرنگ بگذارند. این برای شما حاشیهای خواهد بود تا هنگام نگاه کردن به آنها، تمامی احکام خداوند را به یاد آورید و آنها را انجام دهید و به دنبال هوسهای دل و چشمان خود نروید که با آنها به بیوفایی روی میآورید
ترجمه هزاره نو
rtl
متی ۱۵:۱-۲۰
آنگاه برخی از فریسیان و علما از اورشلیم نزد عیسی آمدند و گفتند: «چرا شاگردان تو سنت مشایخ را زیر پا میگذارند؟ زیرا پیش از خوردن نان دستهای خود را نمیشویند.» عیسی پاسخ داد: «و شما چرا با سنت خود کلام خدا را زیر پا میگذارید؟ زیرا خدا فرموده است: “پدر و مادر خود را احترام کن” و “هر که پدر یا مادر خود را دشنام دهد، باید کشته شود.” اما شما میگویید اگر کسی به پدر یا مادرش بگوید: “آنچه ممکن بود از من به تو برسد، نذر شده است” دیگر لازم نیست پدر یا مادر خود را احترام کند. بدین ترتیب، شما با سنت خود کلام خدا را باطل کردهاید. ای ریاکاران! اشعیا درباره شما بهدرستی نبوت کرد که گفت: “این قوم با لبهای خود مرا احترام میکنند، اما دلهایشان از من دور است. عبادتشان بیهوده است، زیرا احکام انسانی را بهعنوان تعالیم الهی میآموزند.”» سپس شاگردان را فراخواند و گفت: «بشنوید و بفهمید: آنچه به دهان وارد میشود، انسان را نجس نمیکند، بلکه آنچه از دهان بیرون میآید، او را نجس میسازد» … (ادامه تا آیه ۲۰)
ترجمه هزاره نو
rtl
اعداد ۱۵:۱۵-۱۶
در جماعت، قانون برای شما و برای غیریهودی که در میان شما ساکن است، یکسان خواهد بود؛ این یک فرمان جاودانه برای نسلهای شماست: در حضور خداوند، همان قانون برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، اجرا خواهد شد. یک قانون و یک دستور برای شما و غیریهودی که در میان شما ساکن است، خواهد بود
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۴:۲۲
شما آنچه را که نمیدانید، پرستش میکنید؛ اما ما آنچه را که میدانیم، پرستش میکنیم، زیرا نجات از یهودیان است
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۹:۲۷
کنارههای موی سر خود را نتراشید و گوشههای ریش خود را خراب نکنید
ترجمه هزاره نو
rtl
پیدایش ۱۷:۱۲
در روز هشتم از تولد، فرزند پسر شما باید ختنه شود، چه از نسل تو باشد و چه از غیریهودیانی که در خانه تو به دنیا آمدهاند یا با پول خریداری شدهاند
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۲۰:۱۸
اگر کسی در دوران قاعدگی با زنی همبستر شود و عریانی او را آشکار سازد، او منبع خونریزی او را برهنه کرده و هر دوی آنها از میان قوم خود نابود خواهند شد
ترجمه هزاره نو
rtl
خروج ۲۰:۸-۱۱
روز شبات را به یاد داشته باش تا آن را مقدس نگهداری. شش روز کار کن و تمام کارهای خود را انجام ده، اما روز هفتم، شبات خداوند، خدای توست. در آن روز هیچ کاری نکن—نه تو، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه چهارپایان تو، و نه غیریهودی که در میان دروازههای تو ساکن است—زیرا خداوند در شش روز آسمانها و زمین و دریا و هرآنچه در آنهاست را آفرید و در روز هفتم آرام گرفت
ترجمه هزاره نو
rtl
لاویان ۱۱:۱-۴۶
خداوند به موسی و هارون گفت: به بنیاسرائیل بگویید: از میان تمامی حیواناتی که بر زمین زندگی میکنند، اینها هستند که میتوانید بخورید: هر حیوانی که سم شکافته دارد و نشخوار میکند… (تا آیه ۴۶، شامل فهرست کامل حیوانات پاک و ناپاک)
ترجمه هزاره نو
rtl
مزمور ۴۱:۹
حتی دوست نزدیک من که به او اعتماد داشتم، کسی که نان مرا خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرده است
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۴۰:۳
صدایی در بیابان فریاد میزند: «راه خداوند را آماده کنید، مسیر او را در صحرا هموار سازید»
ترجمه هزاره نو
rtl
اشعیا ۵۳:۹
قبر او در میان شریران تعیین شد، و با ثروتمندان در مرگش بود، هرچند هیچ ظلمی نکرده بود و هیچ فریبی در دهانش نبود
ترجمه هزاره نو
rtl
مکاشفه ۱۴:۱۲
در اینجاست پایداری مقدسین، آنان که احکام خدا را حفظ میکنند و به ایمان عیسی پایبندند
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۱۴:۲۶
اما تسلیدهنده، یعنی روحالقدس، که پدر او را به نام من خواهد فرستاد، همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را که به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۱۲:۴۹-۵۰
زیرا من از خود سخن نگفتم، بلکه پدری که مرا فرستاد، به من فرمان داد که چه بگویم و چه تعلیم دهم. من میدانم که فرمان او به حیات جاودانی میانجامد. پس هر آنچه میگویم، دقیقاً همان است که پدر به من گفته است
ترجمه هزاره نو
rtl
یوحنا ۶:۶۵
به همین دلیل به شما گفتم که هیچکس نمیتواند نزد من بیاید مگر آنکه پدر او را جذب کند